سیاسی ش (یزد): به عقیده
اصلاح طلبان، در دوره احمدی نژاد یاد و خاطره امام از بین رفته است!
خواهش میکنم با ارایه مدارک مستدل این شبهه را بر طرف کنید.
اگر چه مدعی دفاع از مواضع
دورهی آقای احمدینژاد نیستیم، اما واقعبینی و انصاف این است که در
دورهی به اصطلاح اصلاحات (خاتمی)، یاد و خاطرهی حضرت امام (ره) اصلاً
مطرح نبود که در دورهی احمدینژاد بیشتر باشد یا کمتر! مضاف بر این که
باید بدانیم منظور از «یاد و خاطره» چیست؟ مثلاً آوردن نام ایشان،
انتشار پوستر و عکس امام (ره)؟ یا حفظ ارزشها، دستآوردها و پویایی در
خط ایشان؟
اولین تجلی پیروی از خط امام (ره) و زنده نگهداشتن یاد و خاطرهی
ایشان، در اطاعت از ولیفقیه تجلی مییابد. حال آقای خاتمی تجلی این
امر بود، یا بهزاد نبوی، یا موسوی لاری، یا مهاجرانی، یا محتشمی، یا
متفکرانی چون: حجاریان، مرتضی مبلغ، محمد عطریانفر و ... ؟!
آقای خاتمی با شعائری تحت عنوان «آزدی» و «قانونمندی» به میدان آمد و
آرای عمومی را به خود جلب نمود. بدون آن که هیچ تعریفی از آزادی یا
قانونمندی (که خود رئیس قوهی مجریه بود و باید قانونمند عمل مینمود)
ارائه ننمود. تعریف آزادی اصلاحطلبها در عمل «آزادی از دین» بود و از
قانونمندی نیز به جز محدود کردن ولایت به قوانین مجلس یا ... که در
زمان امام (ره) نیز طرح کرده بودند، خبری نبود.
زمان بازرگان به امام (ره) گفتند: اجازه دهید نام نظام را «جمهوری
دمکراتیک اسلامی» بگذاریم. امام مخالفت نمود و دلیل آورد که اگر شما
بگویید: «جمهوری دمکراتیک اسلامی»، یعنی در اسلام دمکراسی و آزادی وجود
ندارد و شما به آن اضافه نمودید! اما آقای خاتمی سخنرانی برای جمعی از
دختران آزاد گفت: «دین هر موقع در مقابل آزادی ایستاد، محکوم به شکست
گردید»! و همه برای او صوت و کف زدند!
یعنی افکار او آزادی و دین در اسلام را مانند اندیشهی حاکم بر کلیسا
دو مقولهی جدا از هم میدید و سخن از این داشت که حالا جای دین نسبت
به آزادی کجاست؟ در مقابلش، در کنارش، پشت سرش و یا ...؟! آیا این زنده
نگهداشتن یاد و خاطرهی حضرت امام (ره) بود.
اگر در تاریخ مطالعه نموده باشید، مأمون برای باز کردن دروازهها به
روی تهاجم فرهنگی یونان و هند و ...، سخن از «گفتگوی تمدن»ها به میان
آورد. بهانه کرد که اسلام بسیار قوی است و میتواند از خود دفاع کند
... لذا سرمایههای هنگفتی را به ترجمهی فلسفهی یونان و دیگر مکاتب
حتی شیطانپرستی و بتپرستیهای هندی و چینی باز کرد. اما حتی یک
خطبهی امام رضا (ع) را تحمل نیاورد و خطبه نخوانده او را به شهادت و
قتل رساند.
این همان سیاستی بود که در دولت خاتمی و توسط مهاجرانی تحت عنوان
«گفتگوی تمدنها» به اجرا درآمد. بیتالمال صرف ترجمهی کتب بیگانه،
رومانهای عشقی و سکسی، فلسفههای مدرن و توجیهگر عملکرد طاغوتها و
... شد. اما نشر اندیشهی اسلامی در انزوا و محدودیت کامل قرار گرفت!
آیا این یاد و خاطرهی امام بود؟!
آیا انتقال دفتر کار ریاست جمهوری از محل فعلی آن به کاخ سعدآباد،
فراموش کردن مردم بدبخت در شهرها و روستاها، دامن زدن به
رانتخواریهای کلان، ارتباط ذلیلانه به 4 کشور اروپایی و قطع نمودن
ارتباط ایران با سایر دولتها و ملتها، وعده و وعیدهای خوار کنندهی
ملت به سران کفر و اطاعت امر آنها، تعلیق پروژهی انرژی هستهای،
ارتباط با بنیاد فرهنگی و جاسوسی سوروس، ذلت در مقابل شیوخ عرب،
هماهنگی وزارت کشور در قائلهی 18 تیر برای براندازی نظام و ...،
بزرگداشت یاد و خاطرهی امام (ره) بود. و همین طور صدها مسئلهی حساس و
اساسی دیگر که در دورهی ایشان صورت پذیرفت. آیا میدانید که وزیر
فرهنگ و ارشاد وقت (مهاجرانی) که اکنون پناهندهی به انگلیس است و مرتب
در بیبیسی مصاحبه بر علیه نظام دارد، بحتی یک بار هم در ملاقات هیئت
دولت با ولیفقیه حاضر نمیشد؟! آیا میدانید که بهزاد نبوی یک هفته پس
از دوم خرداد رسماً و با لحنی متکبرانه میگفت: ما حتی بسیاری از نظرات
امام را هم قبول نداشتیم! البته عیبی ندارد. میتوانند قبول نداشته
باشند، اما هجمهی ضد تبلیغی برای حذف ولایت فقیه در کدام دوره این
چنین شدت گرفت؟
اگر حضرات اصلاحطلب کمترین اعتقاد و یا حتی علاقهای به حضرت امام
(ره) داشتند، چرا در دورهی صدارت و حتی بعد از آن، این هم تلاش برای
حذف «ولایت فقیه» و براندازی نظام کردند؟! سفرهای مکرر خاتمی پس از
ریاست جمهوری به کشورهای اروپایی برای چه بود؟ ماجرای تأسیس شرکت
پتروپارس در آلمان چه بود؟ راستی قضیهی قتلهای زنجیرهای که در
دورهی ایشان طراحی شده بود، به کجا رسید؟ آیا اعترافات آقای ابطحی
رئیس دفتر ایشان که در دورهی قدرت میگفت: «خاتمی را ما سوار قطار
اصلاحات کردیم، اگر همراه نیاید پیاده میکنیم»، درست است؟
پس، همان طور که بیان گردید، در دورهی خاتمی نه تنها یاد و خاطرهای
مطرح نبود، بلکه همهی تلاشها در جهت زدودن خط امام، اندیشهی امام،
ارزشهای مطروحه توسط ایشان که همان اسلام ناب است، تضعیف ولایت، تقویت
سلطهی غرب بر جمهوری اسلامی ایران و ... بود. لذا هیچ جای قیاسی ندارد
که بگوییم یاد و خاطرهی امام (ره) در دورهی اصلاحات بیشتر زنده میشد
یا اکنون. بلکه این نیز نوعی روش و تاکتیک تبلیغاتی است.
آنها نیز میدانند که به رغم همهی تلاشهای مذبوحانهای که نمودند،
این مردم مسلمان، طرفدار، عاشق و تابع ولی فقیه هستند و چون از ولایت
فقیه فاصله گرفتند، سعی میکنند تا خود را به امام (ره) بچسبانند، که
البته مردم هوشیار و بصیر هستند و فریب این ترفندها را نمیخورند.
x-shobhe.com |