چرا آقای ضرغامی تهیه کننده برنامه محبوب «سمت
خدا» را به خاطر عدم تحمل از دو انتقاد کنار گذاشت، مگر ایشان منصوب
مقام معظم رهبری نیستند
در متن این سؤال آمده است: حدود 5 سال
است که من و بسیاری از دوستان و آشنایان برنامه سمت خدا را تماشا میکنیم
برنامهای بسیار عالی و کارشناسانی فوق العاده. اما در چند روز اخیر
تهیه کننده این برنامه از طرف مدیران سازمان صدا وسیما برکنار شد و تا
الان که این متن را نگارش میکنم مجری و کارشناسان این برنامه تصمیم به
کنارهگیری دارند! ودلیل برکناری تهیه کننده هم نهی از منکر 2 منکر
موجود در صدا وسیما بود که ظاهرا آقای ضرغامی آنها را تاب نیاورده
و...، اما چیزی که من متوجه آن نیستم و سوال من است این است که مگر
جناب ضرغامی منصوب مستقیم مقام معظم رهبری نیستند؟!که چنین مواردی پیش
میآید! اگر ایشان منصوب دولت بودند ماجرا قابل هضمتر بود. نظر شما
چیست؟
برنامه «سمت خدا» نه تنها برنامهای
بسیار غنی و مفید بود، بلکه پر بینندهترین و البته مؤثرترین برنامهی
شبکههای تلویزیون جمهوری اسلامی ایران بود که طبق معمول هر کار خوب و
سازندهی دیگری «هدف» توطئه دشمنان و بیبصیرتی دوستان قرار گرفت.
اما نکتهی مهم اینجاست که انحرافات، انحطاطها، خطاها و ظلمها همیشه
از سوی کسانی واقع میشود که یا ایمان ندارند و یا علم و بصیرت ندارند
و یا در هر حال دچار اشتباه میشوند و یا اساساً دشمن هستند، اما انگشت
اشاره در تقصیر را متوجه «دوست» میکنند تا اذهان عمومی از یک سو متوجه
نقص یا دشمنی نگردند و از سوی دیگر گُل به خودی بزنند.
این تاکتیکی ابلیسی است، او نیز پس از انحراف و سقوط، خدا را مسئول و
مقصر در انحراف خود خواند.
مردم ناظر برنامههای خوب یا منحط صدا و سیما هستند – مردم ناظر و
بیینده و مخاطب برنامهی لازم، مفید و مؤثری چون «سمت خدا» نیز هستند –
وقتی میبینند چنین خطا و انحرافی [خواسته یا ناخواسته و از بیبصیرتی
و ضعف مدیریت] پیش میآید، باید معترض شوند و به آقای ضرغامی نامه و
پیامک بفرستند و بگویند: «از شما که منتصب مقام معظم رهبری هستید،
انتظار دیگری میرود و باید شئون خود را حفظ و رعایت کنید، باید حدود
الهی را رعایت کنید، باید منویات رهبری را در سیاستگذاری و اجرا نصب
العین خود قرار دهید – باید با بصیرت و قاطعیت مدیریت کنید ... و نباید
با دو تا انتقاد که اتفاقاً بسیار هم درست و به جا بود، اجازه دهید که
مدیرانتان دست به چنین تغییراتی بزنند»؛ نه این که مقصر را رها کنند و
بگویند: این را که مقام معظم رهبری منصوب کرده است، چرا چنین و چنان
کرد؟
الف – اگر قرار بود هر کس را که مقام معظم رهبری به طور مستقیم یا غیر
مستقیم منصوب کرده و حکمی به او تنفیض میکنند، صالح و مدیر و مدبر و
بصیر از آب درآید و هیچ خطایی نکند که مملکت وضعیت بسیار بهتری داشت و
شاهد این اعوجاجات نبودیم.
رییس قوه قضاییه را نیز ولی فقیه منصوب میدارد و هم چنین فرماندههان
نیروهای مسلح را ایشان منصوب میدارند و تنفیض حکم ریاست جمهوری نیز با
ایشان است، شش نفر از 12 نفر اعضای شورای نگهبان را نیز ایشان تعیین میکنند،
اما دلیل نمیشود که اینها همه به قول ما امامزاده از آب درآیند.
ب – دقت شود که بازوها و امکانات ولیّ فقیه، همین مردم و همین شرایط
است. ایشان از آسمان نیرو نمیآورند. پس با توجه به امکانات، شرایط و
ضرورتها از یک سو و نیز نیروهای موجود برای هر امری از سوی دیگر، یک
نفر را انتخاب میکنند و البته ایشان نیز محدودیتهای بسیاری دارند.
لازم به ذکر است که نه تنها برای ایشان یا حضرت امام (ره)، بلکه برای
رسول الله صلوات الله علیه و آله، امیرالمؤمنین و امام حسن و سایر ائمه
اطهار علیهم السلام نیز همین محدودیتها و گاه اجبارها وجود داشته است.
نمیخواهیم قیاس کنیم، اما قطب زاده که به خاطر خیانتها، جاسوسی و جرمهای
دیگر محکوم به اعدام شد نیز از طرف امام خمینی (ره) به ریاست صدا و
سیما منصوب شده بود و همین طور بنی صدر به فرماندهی کل قوا منصوب
گردیده بود که سپس عزل گردید. برخی از صحابه پیامبر اکرم صلوات الله
علیه و آله نیز کم ظلم نکردند و فرماندهان امام حسن مجتبی علیه السلام
نیز خود را به معاویه فروختند.
نیروها و افراد امام زمان علیه السلام نیز همین امثال ما هستند و به
همین دلیل ظهور و قیام نمینمایند، چون هنوز در حکومت بر خود حول محور
ولایت مسلط نشدهایم، چه رسد به حکومت بر جهان.
ج – دقت کنیم همان گونه که بسیاری از اوامر خداوند متعال اطاعت نمیشود
و تعداد اندکی از مردم کاملاً مطیع دستورات پیامبر اکرم و اهل بیت
علیهم السلام هستند، امیرالمؤمنین علیه السلام را خدا منصوب کرد، اما
مطاع واقع نشدند – منویات، دستورالعملها و رهنمودهای مقام معظم رهبری
نیز کاملاً مطاع واقع نمیگردد و علت بروز اصلی مشکلات داخلی و گاه
غلبه خارجی و بسیاری از ناهنجاریها همین است.
د – ما نباید گمان کنیم که مقام معظم رهبری معجزهگر است. با معجزه نیز
رود نیل شکافته میشود، آدم زنده میشود، اما کسی با معجزه عاقل، بصیر
و مؤمن و متعهد نمیگردد.
و نیز نباید گمان کنیم که همه چیز با تغییر و جا به جایی مسئولین منصوب
یا منتخب درست میشود. پس تا مردم متحول و بصیر نگردند و به موقع در
میدان حاضر نباشند و فعل و انفعال لازم را از خود نشان ندهند و به قول
مقام معظم رهبری مطالبات خود را از مسئولین نخواهند، همین است. چه در
دولت، چه در مجلس، چه در صدا و سیما، چه در وزارتخانهها و نهادها و
... .
و – فراموش نکنیم که وظیفه مقام معظم رهبری، سیاستگذاری است نه اجرا.
مقام معظم رهبری که نمیتواند هر گاه دید مردم انتخاب اصلح نکردند و
رییس جمهور به تناسب اهداف و نیازهای کشور ضعیف است، خودش بیاید در کاخ
ریاست جمهوری و جای رییس جمهور ریاست اجرایی کشور را به دست بگیرد – هر
گاه دید وزارتخانه یا ارگانی درست عمل نکرد، خودش بیاید وزیر یا
فرمانده اجرایی شود – هر گاه دید در شوراهای شهر و شهرداریها این
وضعیت هست، جای آنان عمل کند، یا مدیران و کارمندان رشوهگیر در ادارات
و بانکها را کنار زند و خود به جای آنها کار کند و ... .
این یک تاکتیک است که هم ضعف و خطا دارند و هم انگشت اشاره به مقصر را
در نهایت به سوی خدا، قرآن، اسلام، پیامبر، امام، ولی فقیه و مؤمنین
میگیرند.
منبع:x-Shobhe
|