سیاسی ش (تهران): با توجه
به اعتراض مولی عبدالحمید به بیانات مقام معظم رهبری راجع به طلحه و
زبیر، پاسخ و نظر راجع به وی چیست؟
با صراحت و بدون هیچ تعارفی باید
اذعان نمود که این جناب «عبدالحمید» نه تنها از سواد لازم و کافی
برخورداری
نبوده و حتی کتب و منابع اهل سنت را به درستی و تا حد مورد قبول مطالعه
نکرده است، بلکه بنا به تعجیل و اهدافی که دارد، بسیار زود وارد عرصهی
سیاست شده و سعی دارد که «دین» را ابزار و ملعبهی اهداف سیاسی [که به
نظر دیکته شده میرسد] قرار داده و میان مسلمانان اهل سنت و تشیع در
ایران ایجاد اختلاف نماید. و از آن جهت که [به ویژه پس از انتخابات و
فتنههای اخیر]، علاقهی دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران و
ولایت فقیه به بازداشت، محاکمه و حبس زیاد شده است، وی هم در این راستا
تلاشهای مشابهی دارد.
البته انتقاد [اگر چه به بیانات مقام معظم رهبری] باشد، به فرموده شخص
معظم له هیچ اشکالی ندارد، اما مردم (اعم از شیعه و سنی) نیز فرق
انتقاد خالصانه و آزادی بیان بیغرض، با توطئه و مرض را به خوبی تشخیص
میدهند و در حفظ وحدت و ثبات نظام جمهوری اسلامی ایران با کسی شوخی
ندارند. خواه حضرت آیتالله باشد یا جناب
مولوی.
ظاهراً وی (پس از فتنههای مکرر و مستمر و حتی خواندن روضهی طلحه و
زبیر که در طول تاریخ بدیع بود) در صحبتهای اخیر خود نسبت به بیانات
مقام معظم ولیفقیه نسبت به طلحه و زبیر که از صحابهی حضرت رسول اکرم
(ص) بودند و عاقبت آنها که باید عبرت دیگران باشد معترض بوده و افزوده:
«اهل سنت هیچ گاه تصور نمیکردند که مقام رهبری که همواره نسبت به
اهانت به بزرگان و مقدسات یکدیگر به کرّات هشدار دادهاند، این تشبیه
را در مراسم سالگرد ارتحال امام راحل به کار ببرند که مایه نگرانی اهل
سنت در سطح کشور گردیده است.»
در مقام پاسخ [که البته پاسخ به وی ضرورتی ندارد، بلکه جهت اطلاع همگان
بیان میگردد] باید به نکات ذیل توجه نمود:
الف – ایشان به هیچ وجه حق ندارند از طرف اهل سنت حرف بزنند. چرا که نه
نمایندهی آنها هستند و نه اکثریت اهل سنت ایشان را قبول دارند. بلکه
همانگونه که هر ضد انقلابی خود و چند نفر همراه را «مردم» میخواند و
خیل عظیم مردم را نمیبیند، او هم اهل سنت را ندیده و خود و حامیانش را
«اهل سنت» میخواند.
ب – وی باید دقت داشته باشد که «وهابیت» به هیچ وجهی اهل سنت و مذهب
اسلامی نیست، بلکه یک شبکهی جاسوسی انگلیس میباشد و اکثریت مسلمانان
اهل سنت دنیا نیز به این مصیبت حاکم بر مسلمین واقفاند.
ج – چه کسی گفته است که «طلحه و زبیر» از مقدسات مسلمین محسوب
میگردند؟! آیا بر اساس نظر اهل سنت، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
خلیفه نبود و قیام علیه خلیفهی مسلمین به مثابهی خروج از اسلام نیست؟
و آیا آنها بر علیه خلیفهی مسلمین جنگ به راه نیانداختند؟!
د – چه کسی گفته که راجع به هیچ صحابی نمیشود حرف زد و یا نسبت به
عملکرد او منتقد یا معترض بود؟! حال خوب است که مقام معظم ولایت از
آنها به «جناب طلحه و جناب زبیر» یاد کردهاند. اقوال بزرگان اهل سنت
نسبت به صحابه و این دو نفر که کاملاً به گونهی دیگریست.
به راستی نظر این آقای به اصطلاح مولوی نسبت به گفتهی «عایشه» که نه
تنها صحابه بلکه همسر پیامبر اکرم (ص) بود، راجع به «عثمان» که نه تنها
صحابه، بلکه خلیفهی سوم بود چیست؟ آنجا که میگوید:
عايشه با تعبير از عثمان به نعثل مي گفت: اقتلوا نعثلا فقد کفر. يعني
بکشيد نعثل (عثمان) را، قطعاً او کافر شده است.
*- تاريخ الطبري - الطبري - ج 3 - ص 477
*- شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 6 - ص 215
*- الكامل في التاريخ - ابن الأثير - ج 3 - ص 206
ابن قتيبه مي نويسد: عايشه مي گفت: اقتلو نعثلا فقد فجر. يعني: نعثل را
بکشيد که فاجر و متجاوز شده است.
*- الامامة والسياسة - ابن قتيبة الدينوري *- تحقيق الزيني - ج 1 - ص
51- موسسه الحلبی
ﻫ – نظر این آقا که سنگ طلحه و زبیر را به عنوان بزرگان و مقدسات اهل
سنت به سینه میزند، راجع به شخص طلحه که متهم به دشمنی و قتل عثمان
خلیفهی سوم مسلمین میباشد چیست؟
«کان طلحه اشد الصحابه علی عثمان» - طلحه از سرسختترین دشمنان بر علیه
عثمان بود.
*- تاریخ المدینه ج4ص1169- قدس
*- المعارف، ص 228
*- انساب الاشراف ج 5، ص 80
و – مگر نه این که طلحه چنان آشکارا متهم به قتل عثمان بود که «مروان
بن حکم» که از یاران طلحه بود، در همان جنگ جمل (به بهانهی خونخواهی
عثمان) او را ترور کرد؟ و نظرشان راجع به مروان بن حکم چیست؟
مروان بن حكم، با اين كه در جنگ جمل در كنار طلحه بود، با مشاهده اين
كه جنگ پايان مىيابد، تيرى در كمان گذاشت و طلحه را به قتل رساند و به
اين ترتيب انتقام عثمان را از وى گرفت. بعدها عبدالملك مروان گفت: اگر
پدرم نگفته بود كه او طلحه را كشته، تمامى فرزندان طلحه را به خاطر خون
عثمان به قتل مىرساندم.
*- طبقات الكبرى، ج 3، ص 223
*- تاریخ المدینه ج4ص1170- قدس
همینطور است تاریخ زبیر. به ایشان باید متذکر شد که اگر خیلی به «جناب
زبیر» علاقمند هستید و وی را از مقدسات و بزرگان اسلام میدانید، باید
بدانید که وی در زمان تشکیل سقیفه، با شدت تمام با ابوبکر و عمر و دیگر
حضار مخالفت کرد و تا زمان حکومت حضرت علی علیهالسلام (25 سال) نیز
آنان را غاصب حکومت میخواند و برای برقراری حکومت حضرت علی
علیهالسلام تلاش میکرد! حال کدام بر باطل بودند؟ زبیر یا اهل سقیفه و
خلفا؟
البته همیشه در مباحثات، وقتی کار به بن بست میرسد، میگویند: اصلاً
ما حق نداریم راجع به آنها و عملکردشان حرفی بزنیم، تحلیل کنیم، سؤال
کنیم ... چه رسد به انتقاد. بدیهی است که چنین «دگماتیسمی» در اسلام
وجود ندارد.
حتی خلفا، صحابه و بزرگان اهل تسنن نیز بر چنین اصلی معتقد نبودند و
این خرافات بیشتر از قدرت گرفتن وهابیت مطرح شده است. چنان چه مطالب
فوق و هزاران مطلب مشابه دیگر همه مستند به منابع اهل سنت است.
«فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ
أَحْسَنَه - پس، بشارت ده آن بندگان مرا که سخنان را میشنوند و از
بهترین آنها تبعیت میکنند» (الزمر – 18)
x-shobhe.com |