ش
(تهران): در برخی از سایتها نوشتهاند: با توجه به این که در جاهایی
مانند شهرداریها یا حتی قوهی قضاییه بیعدالتی انجام میشود، بهتر
نیست به دنبال دین دیگری بگردیم که در آن عدالت باشد.
اگر سؤالی در ذهن خودتان ایجاد شد، هر چه که باشد محترم است و باید به
دنبال پاسخ آن بگردید. اما اگر با سؤالی [که معمولاً به شکل شبهه –
شبیه کردن حق و باطل – مطرح میگردد] در سایتها خواندید، ابتدا به هدف
و چرایی طرح آن فکر کنید و سپس به دنبال پاسخ اصل سؤال یا شبهه بگردید،
چرا که وقتی آنها هدفی به جز ضد تبلیغ بر علیه دین اسلام و هجوم به
اذهان عمومی مسلمین ندارند، لابد طرح هر شبههای برای آنها فایدهای در
راه مقاصدشان دارد. لذا ذیلاً هم به مقصد آنان میپردازیم و هم پاسخ
شبهه ارائه میشود.
الف – مقصد سایتها مشخص است. هم سو با جریانات خیابانی که میخواهند
به دیگران بگویند: در
جمهوری اسلامی نه تنها خبری نیست، بلکه اینجا هم آشوب (؟!) است، در این
سایتها نیز میخواهند القاء کنند که در اسلام عدالتی نیست و باید به
دنبال دین دیگری بگردیم.
ب – اما پاسخ سؤال یا شبهه. دقت کنید در ذهن شما «خلط مبحث ایجاد نشود
و یا نکنند». اگر در شهرداری یا یک دادگاهی عدالت رعایت نمیشود، آن
شهردار یا قاضی را باید کنار گذاشت و نه «دین» را. مگر در صورت خلاف یک
پزشک، سلامتی و معالجه را کنار میگذارند و یا در صورت خلاف یک معلم یا
استاد دانشگاه، ترک تحصیل میکنند؟! آیا تا به حال شده است که به خاطر
تخلف یک داور مسابقهی فوتبال از اصول داوری و قوانین (که بسیار هم
اتفاق میافتد)، کل فوتبال یا داوری را کنار بگذارند؟! چطور در یک بازی
عقلشان درست کار میکند، اما نوبت به دین که میرسد، کلاً تعطیل شده و
به خاطر خلاف یک شهردار، توصیه میکنند که «دین» را کنار بگذاریم؟! آیا
این یک ترفند تبلیغاتی بر علیه دین نیست؟!
اساساً مقولهی عدالت که یک کشش فطری است، با خدای منانی که عادل است و
با دینی که از ناحیهی اوست و در آن تعریف صحیح عدالت را ارائه داده و
قوانین لازم را برای برپایی عدالت [از امور شخصی و در رابطه با خود
گرفته تا امور اجتماعی و در رابطه با دیگران] بیان میدارد، میشناسیم.
اگر خدا و اسلامی در کار نباشد، عدالت هیچ معنا و مفهوم منطقی و لازمی
نخواهد داشت. لذا ما موظف و مکلفیم که بر اساس اوامر الهی و آموزههای
اسلامی، خود و جامعه را بسازیم تا «عدالت» محقق گردد، نه این که هر ظلم
و فسادی که دلمان خواست انجام دهیم و به وقت محاکمه و مجازات، گردن
«اسلامی» که به آن عمل نکردهایم را بزنیم و به دنبال دین دیگری
بگردیم. و حال آن که عدالت در هیچ دینی و مکتب بشری دیگری، مانند اسلام
تعریف و تبیین نگردیده و عمل به آن امر و توصیه نشده است.
ج – دقت شود که ما [ملت مسلمان ایران]، حکومتی اسلامی برپا نمودیم تا
بتوانیم گام به گام، سایههای شوم ظلم و بیعدالتی را از سر ملت و کشور
کنار بزنیم. بدیهی است که اولاً این امر به صورت دفعی حاصل نمیگردد و
ثانیاً تحقق آن به خود [ما] بستگی دارد.
دشمنان در ضد تبلیغ، سعی دارند القاء کنند که چون در برخی از
دستگاههای اجرایی بیعدالتی وجود دارد، پس اسلام را باید کنار گذاشت!
گویا اسلام یعنی آقای شهردار یا بنده و شما! البته دربارهی خود و
مکاتب مرادشان هیچ گاه چنین حکمی نمیدهند، اما راجع به اسلام از اول
گفتند: اگر اسلام هست، پس چرا این نقص وجود دارد و یا اگر اسلام حق
است، پس چرا آن نقص وجود دارد؟!
درست مثل این میماند که یک شهرداری طرح نوسازی بافتهای فرسودهی شهر
را مصوب کند و به هنگام اجرا، عدهای بگویند: اگر واقعاً تصمیم به
نوسازی گرفتهاند، پس چرا بافت فرسوده وجود دارد؟ وضعیت جامعه نیز
همینگونه است. بافتهای فرسودهای وجود دارد که باید نوسازی شود. این
بافتها از آسمان نیامده و یا یک شکل هندسی فضایی نیست، بلکه همین
باورها، گرایشات و عملکرد [ما] است و قرار نیست که واژهی «اسلام» همه
چیز را درست کند، بلکه ایمان و عمل به اسلام است که همه چیز را درست
میکند و عدالت را نیز محقق میگرداند. پس اگر خطایی هست، از خود ماست
و اگر ما درست عمل نکردیم، مقصر خود ما هستیم که باید خود را اصلاح
کنیم.
نه از روی تنبلی یا هوای نفس گناهان و کوتاهیهای خودمان را به گردن
اسلام بگذاریم و برای توجیه خواستهای نفسانیمان، شعار ژورنالیستی بر
علیه اسلام بدهیم و کار خلاف این و آن را بهانهی فرارمان از مسئولیت
پذیری و سازندگی نماییم، و نه اجازه دهیم که دشمنان قسم خوردهی اسلام
و مسلمین، خطاها و مفاسدی که خود در دستگاهها انجام میدهند را به
گردن اسلام بیاندازند و به ما تبلیغ کنند که باید دین دیگری انتخاب
کرد!
x-shobhe.com |