دانشجوی حقوق هستم. دوستان سؤالاتی دارند و
از جمله «چرا ارث یا دیه زن نصف مرد یا کمتر از اوست و ...»
از همین ابتدا دوستان را
روشن کنید که چنان چه رشته حقوق، با موضوعات و دامنههای متنوع و وسیعاش،
چون: حقوق مدنی، حقوق جزا، حقوق کیفری، حقوق تجارت، حقوق بین الملل و
...، یک رشته تخصصی است و تا رسیدن به درجه دکترای آن دست کم 6 تا 8
سال تحصیل موفق میخواهد، علم به احکام اسلام که تنوع و دامنهی وسیعتری
دارند و ضمناً وضع اعتباری افراد نیستند، بلکه منشأ در علم، حکمت و
مشیّت الهی دارند نیز همین گونه است و مستلزم دست کم سه دهه تحصیل در
فقه و اصول میباشد.
به آنها بگویید که هر امری اصولی و فروعی دارد، اصول باید فهمیده شود و
در فروع می توان تحصیل تخصصی نمود یا به متخصص مراجعه نمود. مثلاً در
رشته حقوق، اصل این است که همهی عقول باید بفهمند که زندگی فردی و
اجتماعی باید قانونمند باشد، اما فروع، خود همین قوانین هستند که نه
تنها همگان از آن اطلاع ندارند، بلکه «اکثر الناس لا یعلمون» در مقولهای
جاری است.
البته راه بسته نیست، هر کسی بخواهد میتواند در یک رشته تخصصی تحصیل
کند، 8 سال حقوق بخواند و یا سه دهه فقه و اصول بخواند تا بفهمد که
احکام چیست و چندین سال نیز «فلسفه حقوق یا فلسفه احکام» بخواند تا به
برخی از چراییها پیببرد. پس اگر کسی حقوق نخواند، میتواند به وکیل و
قاضی و حقوقدان مراجعه کند و اگر کسی فقه نخواند، میتواند به مجتهد
مراجعه کند و هر دو در این فروع تقلید میکنند.
جالب است که در عصر ما که عصر شکوفایی علم است، نه تنها در حقوق یا
پزشکی، بلکه حتی در یک بازی مثل فوتبال و بسکتبال، همگان مطلعاند که
همه امورش، از بازی گرفته تا مربیگری و داوری و حتی تا سرمایهگزاری و
تبلیغات مربوطه، همه تخصصی است و مستلزم تحصیلات رسمی یا آکادمیک میباشد،
اما به احکام اسلامی که میرسد، بسیاری گمان میکنند که یا مجتهد هستند
و یا با چند ایمیل ساده و چند خطی میتوانند مجتهد شوند! یا بحث را به
چالش بکشند.
اگر یکی از شما سؤال کرد: قانون مالکیت دولتی یا خصوصی چیست؟ و شما
پاسخ گفتید: بعد بپرسد: چرا؟ به او چه می گویید؟ آیا غیر از این است که
می فرمایید برو حقوق بخوان تا بدانی چرا؟ اگر به پزشک بگویید: فلان
دارو چرا فشار خون را کاهش میدهد؟ چه میگوید؟ آیا نمی گوید: بروید
پزشکی و یا دارو سازی بخوانید تا بفهمید چرا؟ البته راه مسدود نیست و
همگان می توانند حقوق و یا فقه و اصول بخوانند و نیز می توانند نخوانند
و به متخصص مراجعه کنند.
تردیدی نیست که موقعیت شما با سایر مردم متفاوت است، چرا که دانشجوی
رشتهی حقوق هستید و باید احکام و حقوق اسلامی و سپس فلسفه احکام را
بدانید. اما چنین نیست که گمان کنند اطلاع از «احکام ارث» در حقوق مدنی
اقتباس شده از بلژیک، حداقل چند واحد تخصصی دارد که مستلزم خواندن دهها
کتاب است، اما حقوق ارث در اسلام را میتوان در یک یا چند ایمیل به
چالش کشید و چون و چرا کرد و پاسخ هم گرفت.
البته پاسخهای اجمالی داده میشود. مثل این که ارث زن یک جا نصف مرد
است، یک جا برابر مرد است و یک جا بیشتر از مرد. یا دیه ارزش گزاری روی
انسان نیست، مگر در یک نگاه و مکتب کاملاً مادی، بلکه جبران بخشی از
خسارت وارده است و اگر دیه مرد دو برابر است، آن را به جنازهی مرد نمیدهند،
بلکه به همسر و فرزند میدهند.
ممکن است امروز زنان کار کنند، شاغل باشند و کسب درآمد نیز داشته باشند،
اما اصل بر این است که تأمین اقتصادی خانواده بر عهدهی مرد است، پس
اگر مردی کشته شد، خسارت اقتصادی خانواده به مراتب بیشتر از خسارت
اقتصادی مرد در کشته شدن زن است.
زن در جایگاهی همسر است و از شوهر کمتر از فرزندانش ارث میبرد، اما در
جایگاهی فرزند است و ارث خود را میبرد، هم چنین فقط ارث زن نیست، ارث
شوهر از زنش نیز به مراتب کمتر از فرزندانش است، اما در جایگاه دیگری
فرزند است و ارث خود را میبرد. چنان چه زن پس از مرگ شوهر میتواند به
دیگری شوهر کند و ...، اما پدر و مادر ثابت و لایتغیر هستند - اما فقط
همین نیست.
در حقوق غرب، ارث منطبق با وصیتنامه است، ممکن است شخص همه داراییاش
را به دخترش یا پسرش یا کارگرش یا حتی سگ و گربهاش ببخشد! آیا این
ارزش گزاری است؟! ارزش جان انسان چیست؟ کسی که یک نفر را میکشد، ممکن
است فقط به 7 سال حبس محکوم شود، کسی که سه نفر را میکشد، ممکن است به
حبس ابد محکوم شود و کسی که 73 نفر را کشت، به 27 سال زندان محکوم شد!
آیا این مجازاتها ارزشگزاری روی انسانهای مقتول میباشد؟! چرا به
اسلام که میرسد، زود برخورد ژورنالیستی و احساسی کرده و میکنند: ارزشگزاری
بر حسب جنسیت است؟!
قبلا در این خصوص مطالب بیشتری درج شده است که اگر در بخش جستجو در
سایت کلمات مرتبطی چون ارث و دیه درج و کلیک شود، در اختیار قرار میگیرد.
منبع:x-Shobhe
|