
نظر به این
که موضوع «تقلید» همیشه مورد حمله و هجمه بوده و شاید از
قدیمیترین مباحثی است که هدف ضد تبلیغ قرار داشته و دارد،
و یقیناً این هجمه به خاطر آثار مفید آن است که به ضرر
دشمنان اسلام و مسلمین تمام میشود، لازم است گرامیان، به
ویژه نوجوانان و جوانان عزیز در نکاتی که ذیلاً به صورت
اجمال در باب «تقلید» مطرح میگردد، کاملاً تعمق و تفکر
نمایند:
تقلید اختصاص به اسلام و تشیع ندارد:
اصل «تقلید» اختصاصی به اسلام و تشیع ندارد و یکی از
ضرورتها، الزامات و رفتارهای عادی و روزمره بشر است. نوع
بشر در عادیترین رفتارهای خود، مانند: چگونگی پوشش لباسی
(مد)، یا آرایش موی سر و صورت، یا حتی چگونه حرف زدن،
غذاخوردن و... تقلید میکند.
همگان مقلد هستند و تنها تفاوت موجود در «مرجع تقلید» است
و نه انسان مقلد. و همه دعواها نیز بر سر همان کدام «مرجع
تقلید» است و نه اصل تقلید یا مقلد. به همین دلیل
کارخانجات تولید «مراجع تقلید» غرب و صهیونیسم بینالملل،
همیشه و به صورت مستمر فعال هستند و دائماً برای هر یک از
شئون زندگی فردی و اجتماعی بشر، «مرجع تقلید» تولید و به
بازار عرضه میدارند. و تمامی هزینههای کلان چند صد یا
چند هزار میلیاردی که سالانه به انواع و اقسام تبلیغات
مستقیم و غیر مستقیم اختصاص مییابد، برای تغییر تقلید و
جذب به «مرجع» مورد نظر خودشان میباشد. اگر به مبحث
مرجعیت یا تقلید در اسلام ولایی نیز انتقاد یا حمله
میکنند، منظورشان این است که شما چرا از او تقلید می
کنید، از مرجعی که ما ساخته و ارائه دادهایم تقلید کنید.
پس تقلید عمومیت دارد و فقط مراجع نوع بشر در تقلید متفاوت
هستند.
*- تقلید از حیوانات:
این تقلید معمولاً از رفتارهای انسانها و فرهنگهای دیگر
صورت میپذیرد و غالباً ریشه در رفتارهای حیوانات دارد.
بدیهی است که انسان طبیعتگرا (ماتریالیسم یا ماده گرا)،
الگویی جز طبیعت ندارد و در طبیعت نیز حیوانات، کاملتر و
متنوعتر هستند. از این رو رفتارهای حیوانات متفاوت، الگوی
برتر این دسته از آحاد بشر قرار میگیرد. تقلید از حیوانات
تا به جایی گستره و عمق دارد که نوع بشر حتی از سادهترین
رفتارها مانند لباس پوشیدن تا قویترین کششها مانند شهوات
به آنها تأسی مینماید. لباس پلنگی، یا پوست ماری یا یک
تکه چرم را به لباس نخی یا پنبهای ترجیح میدهد، ناخن
عقابی، چشم آهویی، موی دم اسبی یا خرگوشی و ... . جذب جنس
مخالف با درآوردن صدا، یا بازکردن نمایش مو به مدلهای
متفاوت – حتی توسط مذکرها، یا بالا بردن دم و نمایش عورت،
یا انتشار بوهای متفاوت و در آوردن اطوارهای گوناگون ... و
در نهایت شهوترانی مانند: سگ (Dog stile) و خوک و ...همه
تقلید از حیوانات است و به همین دلیل حتی خود را با حیوان
هم سنخ دیده و اصرار بر قانونی کردن و رواج همخوابی انسان
با حیوان دارند (اظهارات اوباما و مصوبات اخیر پارلمان
امریکا). حتی سبکهای ورزشهای رزمی نیز با تقلید از
میمون، مار، ببر ... طراحی و بنیانگذاری میشود و در
جنگندگی و درندگی نیز ببر گرگ کفتار و پرندگان وحی چون
عقاب مرجع هستند. و خلاصه در غالب رفتارها، بزرگترین و
مشهورترین مراجع تقلید دنیاگرایان و مادهگرایان، انواع و
اقسام حیوانات هستند تا آنجا که قوی ترین احزاب سیاسی جهان
که مالکیت و صدارت حکومت مدعی ابرقدرتی را در اختیار
دارند، مانند حزب دموکرات و جمهوریخواه ایالات متحده
امریکا، «فیل و خر» را سمبل تفکر و عملکرد و لوگوی جریان
حزبی شان قرار میدهند و یا شیر، عقاب و ... سمبل میشود.
درست مثل انسان های اعصار گذشته که روی سرش شان شاخ گوزن
یا عاج فیل میگذاشتند و بر گردنشان پر عقاب یا مهره مار
آویزان میکردند.
*- تقلید از فرهنگهای حاکم یا القایی:
تقلید از فرهنگ های حاکم یا القایی، مقولهی مبتلابهی است
که به ویژه جهان سومیها در این سه قرن اخیر به خوبی با آن
آشنا هستند، چرا که به زور تبلیغ، تهدید، تحریم، استعمار و
حتی جنگ به آنها تحمیل شده است. کنار گذاشتن لباس محلی و
پوشیدن کت و شلوار یا جین و تیشرت - نشانه شخصیت و کلاس
شدن شیء بیخاصیتی به اسم «کراوات» - تغییر نوع آرایش مو
(به ویژه برای پسران) به مدل آلمانی و سپس هیپی، پانک،
متال، هوی و ...(که همگی جریان اعتقادی – سیاسی دارند)،
عشق و عاشقی به سبک هندی، برقراری ارتباط قبل از ازدواج به
سبک غربی، خواستگاری به سبکی مخلوط، مراسم عقد و عروسی به
سبک عربی، خالکوبی عصر جاهلیت که چون از غرب و به نام
«تتو» آمده و مد قلمداد میشود، تغییر سنت میهمانی یا حتی
معماری ... و دهها هزار رفتار دیگر، همه تقلید از
فرهنگهای بیگانه و القایی میباشد که حتی تا جانشین کردن
یک بازی عوامفریبانه به نام «حقوق بشر» به جای «وحی، حقوق
و احکام الهی»، پیش رفته است و همگان به تقلید از آنها نه
تنها دعوت، بلکه وادار می شوند. اما به خدا و اسلام و
تقلید از انسان کامل که تجلی اتم اسمای الهی است که
میرسند، آن را غیر عقلانی و غیر منطقی میخوانند(؟!)
*- اسلام و تقلید در اصول فکری و اعتقادی:
ظواهر امر حاکی از آن است که به رغم فریاد بلندتر دیگران
راجع به آزادی، تنها اندیشه و اعتقادی که در آن شناخت و
باور «اصول» یا نوع جهانبینی الزاماً تحقیقی است و تقلید
در آن جایز نمیباشد، اسلام عزیز است.
در جهان شرق نوع نگاه به جهان و اول و آخرش که تبیین کننده
هدف و راه زندگی میباشد، موروثی است. در همین قرن 20 و 21
- انواع و اقسام بت پرستیها به سنت آباء و اجدادشان نه
تنها ادامه دارد، بلکه به شدت تبلیغ و ترویج میگردد – حتی
در کشور مسلمانی مانند مالزی. در هندوستان کهن کسی ایرادی
به آن وارد نمینماید و در ژاپن، چین و کره نمیگویند که
با پیشرفت بشر امروز، تراشیدن و ساختن یک مجسمه و سپس
عبادت آن مسخره و احمقانه است. در امریکا و اروپا هم که
«شیطان پرستی – فراماسونی» تبلیغ و ترویج میشود.
در جهان غرب نیز مدعی هستند که هر «نظریهای» که از جانب
ما تولید و صادر شد، بدون نیاز به هیچ دلیل عقلی یا علمی و
بدون ضرورت به هیچ اثباتی، باید به عنوان آخرین نظریه، علم
محسوب شده و مورد قبول همگان واقع شود، تا وقتی خودمان
بگوییم که آن رد شد و امروز باید به این یکی معتقد شوید.
گویی «نظریه» نیز مُد لباس و خودرو یا یک نظام سیاسی است!
اما در اسلام (ولایی)، تقلید در اصول به هیچ وجه جایز و
مورد قبول نیست. پرستش الله جل جلاله، اعتقاد به معاد،
نبوت یا امامت نیز به شکل تقلیدی مقبول و معتبر نمیباشد.
در اولین بند هر رسالهای قید شده است که «عقيده مسلمان به
اصول دين بايد از روى دليل باشد» و یا «اصول دین تحقیقی
است و تقلید در آن جایز نیست».
*- تقلید در فروع (احکام):
چنان چه بیان شد، در باب تقلید در فروع (احکام)، همه
انسانها مقلد هستند و فقط مرجع تقلیدشان متفاوت است، که
آن هم به چگونگی اصول و نوع جهانبینی، شعور و درکشان از
حقایق عالم هستی بر میگردد.
خداوند متعال میفرماید: این بشر تو سرآمد آفرینش هستی و
تو خلیفةالله هستی. لذا جماد، حیوان و نوع بشری که مثل
خودت هستند یا حتی به لحاظ عقل، خرد، علم و مرتبهی وجودی
کمتر از خودت هستند نمیتوانند و نباید مرجع تقلید تو قرار
گرفته و «چه باید و چه نباید کرد»ها در شئون متفاوت زندگی
فردی و اجتماعی را برایت تعیین و به تو دیکته کنند. بلکه
این فقط خداست که جهان را بر اساس علم، حکمت و مشیّت خود
آفریده و به همه امور و راههای سعادت بشر علم دارد. و فقط
اوست که میتواند و باید قوانین را وضع و برای شما تشریع
نماید.
اما شناخت و کسب علم در این فروع بر همگان واجب نیست و
اصلاً میسر نیز نمیباشد. مگر همگان میتوانند حقوقدان،
پزشک، مهندس، معمار، خیاط، فیزیکدان و ... شوند که همگان
بتوانند یا ذوق و استعداد این را داشته باشند که مجتهد
شوند و احکام را از منابع «قرآن، سنت، عقل و اجماع»
استنباط و استخراج کرده و ضمن عمل به دیگران نیز بیان و
ابلاغ نمایند؟
«سلامتی» یک اصل است و درک ضرورت برخورداری و حفظ آن نیز
تقلیدی نیست، اما اگر سلامتی کسی به مخاطره افتاد، برای
حفظ یا دور کردن خطر، یا باید خودش علم داشته باشد و یا به
اهلش (پزشک) مراجعه نموده و احکام صادرهی او را تبعیت
نماید.
لذا «تقلید در احکام» که به قواعد و قوانین رفتار فردی و
اجتماعی انسان اختصاص دارد، در اسلام «اجباری» نیست. انسان
میتواند خودش برود تحصیل و تحقیق کند و در این امر عالم
شود، یا به احتیاط عمل کند که در هر امری کار بسیار دشواری
است و یا به اهلش (فقها) که عمری را صرف مطالعه و شناخت
این مهم کردهاند رجوع نموده و از آنان بیاموزند که حکم
چیست و چه باید کرد؟ لذا در هر رسالهای که برای عمل کردن
تألیف شده، قید شده است که مکلف یا باید خودش مجتهد شود،
یا بنا بر احتیاط عمل نماید و یا به اهلش مراجعه نموده و
تقلید نماید. چنان چه امام خامنهای میفرمایند: «تقليد،
ادله شرعي دارد و عقل نيز حكم میكند كه شخص ناآگاه به
احكام دين بايد به مجتهد جامع الشرايط مراجعه كند.»
پس «تقلید» در احکام نه تنها عقلانی و منطقی است، بلکه
اساساً غیر آن راهی وجود ندارد و هر کس مسلمان نشود، و در
شناخت و عمل به احکام الهی مجتهد یا مقلد نگردد، و یا
اساساً خود را ملزم و مکلف به رعایت احکام الهی نداند،
حتماً از دیگران تقلید خواهد کرد – اگر چه این دیگران
(مراجع) حیوانات یا انسان نماهای بدتر از حیوان باشند.
حالا فقط یک سؤال مطرح می شود: اگر مسلمانان در احکام الهی
از مجتهد و فقیه تقلید نکنند، چه کنند؟ بدیهی است که سه
راه بیشتر وجود ندارد؛ یا همگی مجتهد شوند که ممکن نیست –
یا هر کس هر کاری دلش خواست به نام اسلام انجام دهد و یا
اصلاً به احکام اسلامی عمل نکنند. که دو راه همان است که
دشمنان اسلامی و مخالفان «تقلید» خواهان و مترصد آن هستند.