می گویند: طبق «حقوق بشر» میتوانیم به عقاید
یک دیگر اهانت کنیم، اما نمیتوانیم به اشخاص اهانت کنیم، آن چه مهم و
محترم است انسان است و نه عقیده او.
در مفاد حقوق بشر که
چنین چیزی نیست، مگر آن که مدعیان به آن اضافه کنند. اما دقت فرمایید
که در ساختار این ادعا، موضوع مطروحه حتی برای مدعی نیز هدف نیست که به
دنبال پاسخ بگردید، بلکه ترویج و القای چند مطلب و از جمله «حقوق بشر»
- «غیر محترم
شمردن عقاید» و بدتر از آن «مجاز شمردن اهانت به مقدسات دینی» هدف است.
منتهی ناشی بوده و بلد نیستند که چگونه تبلیغ کنند؟! و دقت ندارند که
حتی الزام به رعایت مفاد حقوق بشر نیز خودش نوعی عقیده است. آیا اهانت
به آن را نیز جایز میشمارند؟ لذا لازم است به نکات ذیل توجه کافی شود:
الف – اخیراً دستورالعمل این است که به هر بهانهی صحیح یا ناصحیحی
«حقوق بشر» را مطرح کنند و اولویت و ضرورت رعایت آن را تبلیغ و ترویج
نمایند، لذا مطالب مندرج در سایتهای معلوم الحال، گفتارهای برخی از
اساتید دانشگاهها، تأکید برخی از مطبوعات و ...، همه در راستای اجرای
این دستورالعمل است. منتهی ما هیچ ابایی نداریم و با افتخار و جرأت
میگوییم که اینجا «ایران اسلامی» است و اکثریت مردم بر اساس
اعتقاداتشان و با ارادهی راسخ «جمهوری اسلامی»
را برای حکومت انتخاب کردهاند و به رغم کشتارها، تحریمها، تخریبها و
ضد تبلیغهای گسترده، پای آن ایستادهاند. لذا برای این مردم، فقط
حکومت قرآن و قوانین الهی دارای ارزش، اصالت و ضرورت است و نه مفاد
حقوق بشر. در مواد مطروحه در اعلامیه حقوق بشر نیز هر آن چه منطبق با
عقل و وحی بود را میپذیرند و هر آن چه نبود را به صراحت رد کرده و
نمیپذیرند و به هیچ وجه خود ملزم به رعایت همه قوانین آن نمیدانند.
اما اگر عدهی معدودی وجود داشته باشند که مفاد حقوق بشر را برتر از
قرآن و احکام الهی بدانند، آنان نیز باید بر اساس اصول دموکراسی و مفاد
حقوق بشر، به رأی اکثریت احترام بگذارند و تمامی قوانین موجود در این
نظام را رعایت کنند، وگرنه خلاف حقوق بشر و اصول دموکراسی عمل
کردهاند.
ب – اهانت به عقاید در هیچ دین، مذهب، مکتب و قانونی مجاز
شمرده نشده است. دقت شود که فرق است میان رد، تکذیب و نقد، با اهانت.
پس این که مدعی شدند طبق حقوق بشر اهانت به عقاید مجاز است، دروغی بیش
نیست و اگر به فرض چنین اصلی نیز اضافه گردد، غیر معقول، غیر منطقی و
غیر قابل قبول بوده و سبب بروز تنشها و درگیریهایی میشود که معمولاً
تاکتیک غرب و جهان استکبار بوده و به آن دام میزنند. تبلیغ این
دروغها برای توجیه آتش زدن قرآن، بمبگذاری در حرمها، اهانت به
مقدسات و کشتار جمعی مسلمین است که نه فقط خلاف عقل و شرع است، بلکه با
هیچ یک از مفاد اعلامیه حقوق بشر نیز سازگاری و انطباق ندارد.
ج – لازم
به ذکر است که همه عقاید نیز محترم نمیباشد. بلکه این دروغها را نیز
برای توجیه رفتارهای ناهنجار خود ترویج میکنند. اگر سخن از عقاید آنها
باشد، همه عقیدهها را محترم میشمارند و اگر سخن از اسلام یا سایر
ادیان الهی باشد، اهانت به آن را جایز قلمداد مینمایند! دقت شود که
عقیده فقط عقیده دینی یا مذهبی نیست و عقاید هر چه که باشد، در عمل
ظهور و بروز مییابد. لذا هر عقیدهای محترم نیست. ماکیاولیسم و
نژادپرستی که سبب کشتارهای بی رحمانه شده و میشود نیز نوعی عقیده است
– دستهبندی انسانها به درجات یک تا سه و باور ضرورت فدا شدن درجات
پائین تر در راه رفاه و لذت درجات بالاتر نیز یک عقیده است (که رسماً
در نظام حکومتی امریکا بیان و لحاظ میشود) – مبتنی کردن ارزش به لذت و
بالتبع لذت به قدرت نیز یک عقیده است – چپاول دیگران، جهانخواری، سلطه،
توسل به هر وسیلهای برای حفظ و افزایش قدرت، اگر چه استفاده از
سلاحهای کشتار جمعی یا ترور باشد نیز یک عقیده است – هر که با ما
نباشد، علیه ماست و میتوانیم و مجازیم که او را در هر کجای عالم که
یافیتم بازداشت یا حتی ترور نماییم (جرج بوش) نیز یک عقیده است - باور
صهیونیسم و افضلیت به اصطلاح یهود بر دیگران و مجاز دانستن کشتار
فلسطینیها و اخراج آنها از خانهها و سرزمینهایشان نیز مبتنی بر نوعی
عقیده است، آنارشیسم و تروریسم سنی و مدرن، گروهی یا دولتی هم یک نوع
عقیده است و ...، آیا این عقاید محترم هستند؟! یا نه تنها احترامی
ندارد، بلکه انسان مکلف و موظف است که آنها به جدیت مقابله و مبارزه
کند، و اگر نکند باید منتظر عواقب شوم آن باشد.
د – میگویند آن چه
اهمیت دارد و محترم است «انسان» است! این هم یک دروغ و لفاظی است. وقتی
عقاید و باورها [اعم از درست یا غلط، خوب یا بد] از انسان گرفته شود و
هیچ ارزشی اصالت نداشته باشد، تعریف انسان چیست و چه چیزی در آن محترم
است؟ آیا منظور از انسان فقط حیوان راست قامت، ناطق و ترکیبی از خون،
گوشت و پوست است؟ آیا فقط بدنش محترم است؟ هر چند که احترام آن را نیز
حفظ و رعایت نمیکنند.
x-shobhe |