شهادت و وصیت امام مظلوم

 

وصيت امام(ع)

شيخ كلينى در كتاب كافى به سند خود از امام رضا (ع) روايت كرده است كه امام باقر (ع) به هنگام احتضار فرمود: هنگامى كه به‏درود حيات گفتم زمين را برايم بشكافيد و قبرى مهيا كنيد پس اگر به شما گفتند براى رسول خدا (ص) لحد بوده است، تصديق كنيد.

نگارنده: اين فرمايش بدان دليل بوده است كه امام باقر (ع) شكافتن زمين را از برخى جهات بهتر مى‏دانسته اگر چه فضيلت لحد بالاتر بوده است.

كلينى به سند خود از امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود:

پدرم هر آنچه از كتب و سلاح و آثار و امانات انبياء در نزد خود داشت، به من به وديعت ‏سپرد. پس چون لحظه وفاتش فرارسيد به من گفت: چهار شاهد فرابخوان. من چهار تن از قريش را دعوت كردم كه يكى از آنان نافع مولاى عبد الله بن عمر بود. پس به من فرمود:

«بنويس اين چيزى است كه يعقوب فرزندانش را بدان وصيت كرد كه اى فرزندانم خداوند دين را براى شما برگزيد، پس نميريد مگر آنكه تسليم رضاى خداوند باشيد. »و وصيت كرد محمد بن على به جعفر بن محمد و به وى فرمان مى‏دهد كه او را به جامه بردى كه هر جمعه در آن نماز مى‏خواند كفن كند و عمامه‏اش را بر سرش بندد و قبر او را چهار گوش و با فاصله چهار انگشت از زمين بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهاى كفن او را باز كند. سپس به شهود فرمود: بازگرديد خداوند شما را رحمت كند!امام صادق (ع) گفت: به پدرم گفتم: اى پدر!در اين وصيت چه بود كه بر آن شاهد طلب كردى؟فرمود: پسرم!خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخيزند به اين بهانه كه به تو وصيت نكرده‏ام و مى‏خواستم بدين وسيله حجت و دليلى براى تو قرار داده باشم. در حقيقت امام (ع) مى‏خواست به اين وسيله همگان بدانند كه جعفر بن محمد (ع) ، وصى و جانشين و امام بعد از اوست.

كلينى در كافى به سند خود از امام صادق (ع) روايت كرده است كه فرمود: پدرم روزى در ايام بيماريش به من گفت: پسرم گروهى از قريشيان ساكن مدينه را بدينجا فراخوان تا آنها را گواه بگيرم. من نيز چنين كردم. پس امام در حضور آنان به من فرمود: اى جعفر هنگامى كه من دنيا را وداع گفتم مرا بشوى و كفن كن و قبرم را چهار انگشت‏بالاتر از زمين قرار ده و بر آن آب بپاش. چون گواهان رفتند به پدرم عرض كردم: اگر مرا (در خلوت هم) به اين كارها امر مى‏كردى، انجام مى‏دادم. چرا درخواستى تا عده‏اى را به عنوان شاهد به نزدت بياورم؟ فرمود: پسرم مى‏خواستم با تو نزاع نكنند. (يعنى در امامت و خلافت از پس من با تو نزاع نكنند و بدانند كه تو وصى منى) .

كلينى در كافى به سند خود از امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود: پدرم در وصيتش نوشته بود كه وى را در سه جامه كفن كنم. يكى رداى جمره‏اى او بود كه در روز جمعه با آن نماز مى‏خواند و دو پيراهن ديگر. پس به وى عرض كردم: چرا اينها را مى‏نويسى؟فرمود: مى‏ترسم مردم با تو از در نزاع وارد شوند و بگويند او را در چهار يا پنج جامه كفن كن اما تو به گفتار آنان راه مرو. عمامه خودم را بر سرم بند و البته عمامه را جزو كفن محسوب مكن بلكه عمامه از چيزهايى است كه بدن را به آن مى‏پوشانند.

شيخ كلينى در كافى به سند خود نقل كرده است كه امام باقر (ع) وصيت كرد كه هشتصد درهم براى برگزارى مراسم سوگوارى او اختصاص دهند و اين كار را از سنت مى‏دانست. زيرا پيامبر مى‏فرمود: براى خاندان جعفر طعامى فراهم آريد، آنان نيز به وصيتش عمل كردند.

كتاب: سيره معصومان، ج 5، ص 45
نويسنده: سيد محسن امين
ترجمه: على حجتى كرمانى

 
شهادت امام باقر (ع)

امام باقر (ع) پس از عمرى تلاش در ميدان بندگى خدا و احياى دين و ترويج‏علم و خدمات اجتماعى به جامعه اسلامى، در روز هفتم ماه ذو الحجه سال 114 (1) رحلت كرد.

در سال رحلت و شهادت آن حضرت آراى ديگرى نيز وجود دارد.دسته‏اى از مورخان سال 117 (2) و بعضى سال 118 (3) و گروه اندكى سالهاى 116 (4) و 113 (5) و 115 (6) و 111 (7) را ياد كرده‏اند، اما بيشترين منابع تاريخى سال 114 (8) را متذكر شده‏اند.

منابع روايى و تاريخى علت وفات آن حضرت را مسموميت دانسته‏اند، مسموميتى كه دستهاى حكومت امويان در آن دخيل بوده است. (9)

از برخى روايات استفاده مى‏شود كه مسموميت امام باقر (ع) به وسيله زين آغشته به سم، صورت گرفته است، به گونه‏اى كه بدن آن گرامى از شدت تأثير سم‏بسرعت متورم گرديد و سبب شهادت آن حضرت شد. (10)

در اين كه چه فرد يا افرادى در اين ماجراى خائنانه دست داشته‏اند، نقلهاى روايى و تاريخى از اشخاص مختلفى نام برده‏اند.

بعضى از منابع، شخص هشام بن عبد الملك را عامل شهادت آن حضرت دانسته‏اند. (11)

بخشى ديگر، ابراهيم بن وليد را وسيله مسموميت معرفى كرده‏اند. (12)

برخى از روايات نيز زيد بن حسن را كه از دير زمان كينه‏هاى عميق نسبت به امام باقر (ع) داشت، مجرى اين توطئه به شمار آورده‏اند. (13)

به طور مسلم وفات امام باقر (ع) در دوران خلافت هشام بن عبد الملك رخ داده است، (14) زيرا خلافت هشام از سال 105 تا سال 125 هجرى استمرار داشته، و آخرين سالى كه مورخان در وفات امام باقر (ع) نقل كرده‏اند 118 هجرى مى‏باشد. (15)

با اين كه نقلها بظاهر مختلف است، اما با اندكى تأمل در منابع روايى و تاريخ، بعيد نمى‏نمايد كه همه آنها به گونه‏اى صحيح باشد زيرا عامل شهادت آن حضرت لازم نيست يك نفر باشد بلكه ممكن است افراد متعددى در شهادت امام باقر (ع) دست داشته‏اند كه هر روايت و نقل، به يكى از آنان اشاره كرده است.

با توجه به برخوردهاى خشن و قهر آميز هشام با امام باقر (ع) و عداوت انكار ناپذير بنى اميه با خاندان على (ع) شك نيست كه او در از ميان بردن امام‏باقر (ع) ـ اما بشكلى غير علنى ـ انگيزه‏اى قوى داشته است.

بديهى است كه هشام براى عملى ساختن توطئه خود، از نيروهاى مورد اطمينان خويش بهره جويد، از اين رو ابراهيم بن وليد (16) را كه عنصرى اموى و دشمن اهل بيت (ع) است به استخدام مى‏گيرد و او امكانات لازم را در اختيار فردى كه از اعضاى داخلى خاندان على (ع) بشمار مى‏آيد و مى‏تواند در محيط زندگى امام باقر (ع) بدون مانع راه يابد و كسى مانع او نشود، قرار دهد، تا به وسيله او برنامه خائنانه هشام عملى گردد و امام به شهادت رسد.

امام باقر (ع) اين چنين به شهادت رسيد و به ملاقات الهى شتافت و در بقيع، كنار مرقد پدر بزرگوارش امام سجاد (ع) و عموى پدرش حسن بن على (ع) مدفون گشت. (17)

بين نماز ، وقت دعا گريه می كني
با هر بهانه در همه جا گريه می كني

در التهاب آهِ خودت آب می شوی
میسوزی و بدون صدا گريه می كنی

هر چند زهر قلب تو را پاره پاره كرد
اما به ياد كرب و بلا گريه می كنی

اصلاً خود تو كرب و بلای مجسّمی
وقتی برای خون خدا گريه می كنی

آب خوش از گلوی تو پايين نمی رود
با ناله های وا عطشا گريه می كنی

با ياد روزهای اسارت چه می كشی ؟
هر شب بدون چون و چرا گريه می كنی

با ياد زلفِ خونی مردان نی سوار
هر صبح با نسيم صبا گريه می كنی

هم پای نيزه ها همه جا گريه كرده ای
هم با تمام مرثيه ها گريه می كنی

ديگر بس است « چشم ترت درد می كند ! »
از بس كه غرق اشك عزا گريه می كنی

یوسف رحیمی

 

پى‏نوشت‏ها:

1 ـ فرق الشيعة 61، اعلام الورى به جاى ماه ذو الحجة، ماه ربيع الاول را ياد كرده است .ر ك: ص .259

2 ـ تاريخ يعقوبى 2/320، تذكرة الخواص 306، الفصول المهمة 220، اخبار الدول و آثار الاول 11، اسعاف الراغبين 195، نور الابصار، مازندرانى 66 و...در بسيارى از اين منابع، مطلب به صورت «قيل» ياد شده است.

3 ـ كشف الغمة 2/322، وفيات الاعيان 4/174، تاريخ ابى الفداء 1/248، تتمة المختصر 1/248، اعيان الشيعة 1/ .650

4 ـ المختصر فى اخبار البشر 1/203، تتمة المختصر 1/ .248

5 ـ مرآة الجنان 1/ .247

6 ـ كامل ابن اثير 5/ .180

7 ـ مآثر الانافة فى معالم الخلافة 1/ .152

8 ـ طبقات الكبير 5/238، اصول كافى 2/372، تاريخ قم 197، ارشاد مفيد 2/156، دلائل الامامة 94، تاج المواليد 118، مناقب 4/210، سير اعلام النبلاء 4/409، الانوار البهية 126، تاريخ ابن خلدون 2/23، عمدة الطالب 137، شذرات الذهب 1/149، و...

9 ـ الصواعق المحرقة 210، احقاق الحق 12/154، اسعاف الراغبين بهامش نور الابصار 254، مثير الاحزان، جواهرى .244

10 ـ الخرائج و الجرائح، راوندى 2/604، مدينة المعاجز 349، بحار 46/329، مستدرك الوسائل 2/ .211

11 ـ مآثر الانافة فى معالم الخلافة 1/152، مصباح كفعمى .522

12 ـ سبائك الذهب 74، دلائل الامامة 94، مناقب ابن شهر آشوب 4/210، الفصول المهمة 220، الانوار البهية .126

13 ـ منابع ياد شده در پاورقى شماره .1

14 ـ تاريخ يعقوبى 2/320، مروج الذهب 3/219، الانوار البهية 126، اعيان الشيعة 1/ .650

15 ـ در كتاب اخبار الدول و آثار الاول ص 111 شهادت امام باقر (ع) در خلافت ابراهيم بن وليد دانسته شده است، ولى چنان كه توضيح داده شد وفات آن حضرت در خلافت هشام بوده و ابراهيم بن وليد مى‏توانسته است از مجريان نقشه هشام به شمار آيد.

16 ـ ابراهيم بن وليد بن عبد الملك، بعدها در سال 129، به خلافت رسيد، ولى خلافتش ديرى نپاييد و پس از هفتاد روز كشته شد.ر ك: تاريخ الخلفاء، سيوطى .254

17 ـ فرق الشيعة 61، اصول كافى 2/372، ارشاد مفيد 2/156، دلائل الامامة 94، اعلام الورى 259، كشف الغمة 2/327، تذكرة الخواص 306، مصباح كفعمى 522، شذرات الذهب 1/149 و...

از برخى منابع استفاده مى‏شود كه آن حضرت، هنگام رحلت در شهر مدينه نبوده است، بلكه در محلى به نام حميمه از روستاهاى نواحى مكه يا شام بوده، پس از شهادت، آن گرامى را به مدينه منتقل كرده‏اند.

ر ك: وفيات الاعيان 4/174، المختصر فى اخبار البشر 1/203، احقاق الحق 12/ .152

كتاب: زندگى سياسى امام باقر (ع)، ص 22
نويسنده: احمد ترابى

 

Logo
https://old.aviny.com/occasion/Ahlebeit/ImamBagher/Shahadat/87/Shahadat-vasiat.aspx?mode=print