به کلیه عوامل تولید فیلم جنگ كودكانه خسته نباشید می گوییم
فیلم "جنگ کودکانه" ساخته ابولقاسم طالبی در روز دوم جشنواره فیلم فجر در سینما
صحرا ویژه منتقدین و خبرنگاران به نمایش در آمد.هر چند موضوع
جنگ کودکانه را از منظر سیاست می توان جنگ ابلهانه بوش بر علیه انسانیت دانست، اما
این فیلم آقای ابوالقاسم طالبی، فیلمساز فهیم سینمای ایران را ازمنظر سینما، یک
مستند داستانی انسانگرا و واقع نگر می دانیم، زیرا عناصر به کار گرفته در مجموعه
کار، فضا و موقعیت وقایع فیلم، تلاش برای نشان دادن زندگی و مرگ انسانهای مورد
تهاجم قرار گرفته توسط آمریکاییان وهمه چیز نشان از نگاهی قصه گو با گرایش به
ساختاری مستند گونه دارد.
میزانش ها و طراحی صحنه ، آدمهایی که در"بک گراند" شخصیت های اصلی حضور دارند و از
همه مهمتر استفاده از زبان و لجهه عراقی، آنهم در لوکیشن تولید "نه درمرزعراق" بلکه
اطراف قزوین و نزدیک تهران، آنقدرماهرانه انتخاب وچیده شده که اگر کسی به تیتراژ
ابتدا وانتهای فیلم توجه نکند و بعنوان جمله معترضه! کارگردان فیلم را دریکی از
صحنه ها نشناسد ، کمتر می تواند تشخیص دهد که این اثر ساخته یک فیلمساز ایرانی است
و یا موقعیت واقعی صحنه ها بسیار دوراز موقعیت حقیقی وقایع داستان است.
انتخاب بازیگران کودک و شخصیت های بزرگسال و نابازیگر(عموماً)
فیلم، چه از لحاظ چهره، گریم و بازی ها درمیزانس ها وحرکات حساب شده دوربین وتقطیع
صحنه ها که ما را به نوعی به سوی یک اثر نزدیک به مستند می کشاند، همگی گواه
دستیابی طالبی به هدف خویش است. هرچند ممکن است بعضی از ذائقه های تنوع طلب نتوانند
شاخصه های آثار کلیشه ای و سرگرم کننده را دراین کاربیابند، اما با توجه به مجموعه
عوامل تولید کننده فیلم جنگ کودکانه، نیاتی برترازگیشه و سودخواهی را درپشت اهداف
سازندگی آن می یابیم.
گذشته ازنگاه ارزشی و سیاسی به موضوع جنگ آمریکا وعراق آنچه درکلیت فیلم خود را می
نمایاند، دیدگاه انسانی به آوارگان جنگی و شرایط تحمیلی زندگی دوراز آشیانه آنهاست.
همان چیزی که روزی توسط آتش افروزان جنگ برما هم تحمیل شد و سالیان دراز آورگان
دوراز خانه های ویران شده خود در آن شرایط زیستند و مرارت ها را تحمل کردند . فرقی
نمی کند این انسانها چه در ایران باشند، چه در عراق و افغانستان و فلسطین و ...
هرچند کمک های بشردوستانه نهادهای امداد رسان ، امکانات اولیه زندگی را دراختیارشان
قرار دهند. زندگی درچادر، بیابان، مرزهای بیگانه، درمحاصره میادین مین وخطرات دیگری
که آنها را محاصره کرده هرگز نمی تواند جای محیط امن خانه و دیاراصلی آنها را
بگیرد.
دراین شرایط است که بسیاری از روابط جدید انسانی شکل می گیرد و دردل فاجعه و تراژدی
انسانی ، ملودرام های تلخ و شیرین نمود پیدا می کنند وجنگ کودکانه یکی از همان
ملودرام های اجتماعی - بشری است که "بدمن" آن کمی دورتر، شهرها را به اشغال در
آورده و لانه های آسایش و امن را به آتش فتنه خود سوزانده است.
دراین فیلم یکی ازنقاط قوت و امیدوارکننده، حضورآزیتا حاجیان درپشت صحنه به عنوان
بازیگردان سخت ترین عناصر بازی یعنی کودکان از شیرخواره گرفته تا نوجوانانی که به
قول خودش آدابته کردن آنها با محیط فیلمبرداری، آنهم درزمانی کوتاه کار بسیارمشکلی
است.
محسن علی اکبری هم یکی از تهیه کنندگان سخت کوش است که به راحتی وارد عرصه هر نوع
فیلمی نمی شود. او به خوبی ارزش های فیلمنامه وکارکارگردان آن را درک کرده و برروی
آنها سرمایه گذاری نموده. هر چند ممکن است از جهاتی ضعف هایی بر فیلم مترتب باشد،
اما باز هم به قول تهیه کننده می توان با مونتاژی دیگرآن ضعف ها را هم از بین برد.
اما درمجموع اگر بخواهیم قضاوتی عادلانه در مورد فیلم جنگ کودکانه بنماییم، با اثری
"سهل وممتنع" ازجهت قصه وساخت روبرو هستیم.
ماجراهای اصلی فیلم در واقع از زمانی آغاز می شود که پسرنوجوان تنها که خانواده اش
را از دست داده، موفق به پیدا کردن برادرخرد سالش می شود و ازهمین جا کشمکش او با
زنی که به کودک ( موسی ) دل بسته، با نگاهی عاطفی ومادرانه آغاز می شود. از سویی
برادر می خواهد آخرین بازمانده خانواده خود را نزد خویش حفظ ونگهداری می کند. ازسوی
دیگر دلبستگی زن وترس ازناتوانی پسرک درحراست از کودک درآن شرایط دشوار، آن دو را
وارد جریانی عاطفی ودراماتیک می کند و این کشمکش ما را تا پایان به دنبال این مثلث
محبت و وابستگی روانی و اجتماعی می کشاند.
پایانی تراژیک که دشمن خونخوار برای همه این آدمها رقم زده و آنچه می ماند کودکی
تنها و بی پناه است که باید دید کدام دست محبت برای حمایت از اوبه سویش دراز می شود
که البته دستی که وارد کادر تصویرمی شود، تمام مشخصات لازم را ازدیدگاه ما مخاطبان
داخلی و شاید (خارجی) هم دارد و نیازی به شرح و تفسیر نیست. زیرا با دیدن آن درآن
موقعیت خونین ووحشیانه که سربازان آمریکایی برای خانواده های عراقی به وجود آورده
اند، درواقع با یک ترکیب بندی سمبولیک و نمادین روی آوردن نسلهای باقیمانده به مذهب
و نزدیکی به خداست که می تواند ضامن بقای آنها و تداوم حیاتشان دراین آشوبکده باشد.
دریک جمع بندی می توانیم بگوییم که فیلم جنگ کودکانه ، فیلم سالمی است. اگرکمی رتیم
کار ترمیم شود، از لحاظ ساخت و پرداخت و کارگردانی به نسبت بسیاری از آثار شبه
کلاسیک مدرن زده شهری با ضعف های اخلاقی و کژراهه های کینه جویی، این کار بیشتر به
دل خانواده ها می نشیند و آنها را راضی می کند. عناصر تعلیقی کارهم به اندازه خودش
و نه بیشترازحد معمول واغراق شده دردرونمایه داستان وجود دارد ومخاطب را با خود
همراه می کند و به باور پذیری می رساند.
به کلیه عوامل تولید این فیلم خسته نباشید می گوییم. اما با یک سفارش که به این سطح
اکتفا نکنند و درارتقای آثار بعدی خود بکوشند. انشا الله.
"شهاب ملت خواه"