اَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَیهِ السَّلامُ یوْمَ کرْبَلاَّءَ بِالنِّیاتِ وَالْقُلُوبِ وَالتَّاَسُّفِ

اهل بهشت علیه السلام در کربلا بوسیله نیتها و دلهامان و تاءسف خوردن

عَلى فَوْتِ تِلْکَ الْمَواقِفِ الَّتى حَضَرُوا لِنُصْرَتِکمْ وَعَلَیکمْ مِنَّا

بر اینکه حضور در آن جنگهائى که آنان براى یاریتان حضور یافتند از دست ما رفته ،

السَّلامُ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ

و سلام ، و رحمت خدا و برکاتش بر شما باد

بعد قبر شریف را بین خود و قبله قرار بده و بگو:

اللّهُمَّ یا ذَاالْقُدْرَةِ الَّتى صَدَرَ عَنْهَا الْعالَمُ مُکوَّناً مَبْرُؤاً عَلَیها

خدایا اى صاحب آن چنان قدرتى که این جهان از آن قدرت هستى یافت و در آن پدید آمد

مَفْطُوراً تَحْتَ ظِلِّ الْعَظَمَةِ فَنَطَقَتْ شَواهِدُ صُنْعِکَ فیهِ بِاَنَّکَ اَنْتَ اللَّهُ

و در زیر سایه عظمت و بزرگى او آفریده شد و گویا شد شواهد خلقتت در آن به اینکه توئى آن خدائى

لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ مُکوِّنُهُ وَبارِئُهُ وَفاطِرُهُ ابْتَدَعْتَهُ لا مِنْ شَیءٍ وَلا

که معبودى جز تو نیست و هستى بخش آن و پدید آرنده و آفریدگارش توئى که آن را پدید آوردى نه از چیزى و نه

عَلى شَیءٍ وَلا فى شَیءٍ وَلا لِوَحْشَةٍ دَخَلَتْ عَلَیکَ اِذْ لا غَیرُکَ وَلا

بر روى چیزى و نه در چیز دیگرى و نه به خاطر وحشتى که (از تنهائى خود) بر تو وارد شده باشد در

حاجَةٍ بَدَتْ لَکَ فى تَکوینِهِ وَلا لاِِسْتِعانَةٍ مِنْکَ عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَهُ بَلْ

آن هنگامى که جز تو چیزى نبود و نه از روى احتیاجى که در آفرینش آن برایت پیدا شده باشد و نه براى اینکه پس از خلقتش

اَنْشَاْتَهُ لِیکونَ دَلیلاً عَلَیکَ بِاَنَّکَ باینٌ مِنَ الصُّنْعِ فَلا یطیقُ

استعانت بدان جوئى بلکه آن را ایجاد کردى تا دلیل و راهنمائى باشد بر تو به اینکه تو خود جدائى از ساختمان آفرینش ، عقل هیچ

الْمُنْصِفُ لِعَقْلِهِ اِنْکارَکَ وَالْمَوْسُومُ بِصِحَّةِ الْمَعْرِفَةِ جُحُودَکَ اَسْئَلُکَ

با انصافى تاب انکار تو را ندارد و هیچ شخصى که نامدار به معرفت صحیح باشد نتواند منکر تو گردد از تو خواهم

بِشَرَفِ الاِْخْلاصِ فى تَوْحیدِکَ وَحُرْمَةِ التَّعَلُّقِ بِکتابِکَ وَاَهْلِ بَیتِ

به شرافت اخلاص در یکتا پرستیت و به حق حرمت علاقه مندى به کتاب آسمانیت و به حق خاندان

نَبِیکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى آدَمَ بَدیعِ فِطْرَتِکَ وَبِکرِ حُجَّتِکَ وَلِسانِ

پیامبرت که درود فرستى بر آدم آن پدیده خلقتت و نخستین حجتت و زبان

قُدْرَتِکَ وَالْخَلیفَةِ فى بَسیطَتِکَ وَعَلى مُحَمَّدٍ الْخالِصِ مِنْ صَفْوَتِکَ

قدرت و نیرویت و خلیفه در زمین پهناورت و بر محمد آن خالص از برگزیدگانت

وَالْفاحِصِ عَنْ مَعْرِفَتِکَ وَالْغآئِصِ الْمَاْمُونِ عَلى مَکنُونِ سَریرَتِکَ

و جستجو کننده از معرفتت و شناور (در دریاى شناسائى ) و امین بر راز پهنانت

بِما اَوْلَیتَهُ مِنْ نِعْمَتِک بِمَعُونَتِک وَعَلى مَنْ بَینَهُما مِنَ النَّبِیینَ

بدانچه او را برگزیدى از نعمتى که به کمک خودت به او عنایت کردى و بر پیمبران

وَالْمُکرَّمینَ وَالاَْوْصِیآءِ وَالصِّدّیقینَ وَاَنْ تَهَبَنى لاِِمامى هذا

و گرامیان و اوصیاء و راستگویانى که مابین آن دو بزرگوار بودند و دیگر آنکه (از تو خواهم ) مرا به این امامم ببخشى


پس پهلوى روى خود را بر ضریح مبارک بگذار و بگو:

اللّهُمَّ بِمَحَلِّ هذَا السَّیدِ مِنْ

خدایا به مقامى که این بزرگوار در

طاعَتِک وَبِمَنْزِلَتِهِ عِنْدَک لا تُمِتْنى فُجائَةً وَلا تَحْرِمْنى تَوْبَةً

اطاعت تو دارد و به منزلتى که در پیش تو دارد مرا به مرگ ناگهانى نمیران و از توبه محرومم منما

وَارْزُقْنِى الْوَرَعَ عَنْ مَحارِمِک دیناً وَدُنْیا وَاشْغَلْنى بِالاَّْخِرَةِ عَنْ

و پارسائى از محرماتت را در دین و دنیا روزى من گردان و از طلب کردن دنیا به کار آخرت سرگرمم کن

طَلَبِ الاُْولى وَوَفِّقْنى لِما تُحِبُّ وَتَرْضى وَجَنِّبْنِى اتِّباعَ الْهَوى

و موفقم دار بدانچه تو دوست دارى و خوشنودى و دورم کن از پیروى هواى نفس

وَالاِْغْتِرارَ بِالاَْباطیلِ وَالْمُنى اَللّهُمَّ اجْعَلِ السَّدادَ فى قَوْلى

و گول خوردن به کارهاى باطل و آرزوها، خدایا قرار ده راستى را در گفتارم

وَالصَّوابَ فى فِعْلى وَالصِّدْقَ وَالْوَفآءَ فى ضَمانى وَوَعْدى

و درستى را در کردارم و وفا را در تعهد و وعده ام

وَالْحِفْظَ وَالاْیناسَ مَقْرُونَینِ بِعَهْدى وَوَعْدى وَالْبِرَّ وَالاِْحْسانَ مِنْ

و حفظ (از یاد نبردن ) و بینائى را مقرون به عهد و پیمانم و نیکوئى و احسان را در

شَاْنى وَخُلْقى وَاجْعَلِ السَّلامَةَ لى شامِلَةً وَالْعافِیةَ بى مُحیطَةً

رفتار و اخلاقم و چنان کن که (همیشه ) سلامت شاملم باشد و تندرستى پیچیده به اطرافم باشد

مُلْتَفَّةً وَلَطیفَ صُنْعِک وَعَوْنِک مَصْرُوفاً اِلَىَّ وَحُسْنَ تَوْفیقِک

و رفتار لطیفت و کمکت را بسوى من متوجه کن و توفیق نیک

وَیسْرِک مَوْفُوراً عَلَىَّ وَاَحْینى یا رَبِّ سَعیداً وَتَوَفَّنى شَهیداً

و آسانى کار را بر من وافر و کامل گردان و زنده ام بدار پروردگارا به خوشبختى و بمیرانم بصورت شهادت

وَطَهِّرْنى لِلْمَوْتِ وَما بَعْدَهُ اَللّهُمَّ وَاجْعَلِ الصِّحَّةَ وَالنُّورَ فى

(در راه دین ) و براى مرگ و عالم پس از مرگ پاکم کن ، خدایا و بنه صحت و روشنى را در

سَمْعى وَبَصَرى وَالْجِدَةَ وَالْخَیرَ فى طُرُقى وَالْهُدى وَالْبَصیرَةَ فى

گوشم و در دیده ام و توانگرى و خیر و خوبى را در راههایم و راهنمائى را در

دینى وَمَذْهَبى وَالْمیزانَ اَبَداً نَصْبَ عَینى وَالذِّکرَ وَالْمَوْعِظَةَ

دین و آئینم و میزان (عدل و شرع ) را همیشه در برابر چشمم و ذکر و پند را

شِعارى وَدِثارى وَالْفِکرَةَ وَالْعِبْرَةَ اُنْسى وَعِمادى وَمَکنِ الْیقینَ

شعار و جامه ام و اندیشه و عبرت را انیس و تکیه گاهم و جاى ده یقین را

فى قَلْبى وَاجْعَلْهُ اَوْثَقَ الاَْشْیآءِ فى نَفْسى وَاغْلِبْهُ عَلى رَاْیى

در دلم و بگردان آن را محکمترین چیزها در پیش من و چیره کن آن را بر راى

وَعَزْمى وَاجْعَلِ الاِْرْشادَ فى عَمَلى وَالتَّسْلیمَ لاَِمْرِک مِهادى

و تصمیمم و قرار ده ارشاد در کردار و تسلیم در برابر دستورت را بستر

وَسَنَدى وَالرِّضا بِقَضآئِک وَقَدَرِک اَقْصى عَزْمى وَنِهایتى وَاَبْعَدَ

و پشتوانه ام و راضى بودن به قضا و قَدَرَت را آخرین حد تصمیم و مقصودم و عالیترین

هَمّى وَغایتى حَتّى لا اَتَّقِىَ اَحَداً مِنْ خَلْقِک بِدینى وَلا اَطْلُبَ بِهِ

نقطه همت و هدفم تا پرهیز نکنم از هیچیک از خلق تو در کار دینم و نجویم بوسیله آن

غَیرَ آخِرَتى وَلا اَسْتَدْعِىَ مِنْهُ اِطْرائى وَمَدْحى وَاجْعَلْ خَیرَ

جز آخرتم را و نخواهم از آن ثناگوئى و مدحم را (و تنها دینم براى تو باشد) و بگردان بهترین

الْعَواقِبِ عاقِبَتى وَخَیرَ الْمَصایرِ مَصیرى وَاَنْعَمَ الْعَیشِ عَیشى

سرانجامها را سرانجام من و بهترین بازگشتگاهها را بازگشتگاه من و خوشترین زندگى را زندگى من

وَاَفْضَلَ الْهُدى هُداىَ وَاَوْفَرَ الْحُظُوظِ حَظّى وَاَجْزَلَ الاَْقْسامِ

و بهترین هدایت را هدایت من و کاملترین بهره ها را بهره من و شایانترین قسمتها را

قِسْمى وَنَصیبى وَکنْ لى یا رَبِّ مِنْ کلِّ سُوَّءٍ وَلِیاً وَاِلى کلِّ خَیرٍ

قسمت و نصیب من ، و باش براى من پروردگارا از هر بدى نگهدار و بسوى هر کار خیرى

دَلیلاً وَقائِداً وَمِنْ کلِّ باغٍ وَحَسُودٍ ظَهیراً وَمانِعاً اَللّهُمَّ بِک

راهنما و رهبر و از هر ستمکار و حسودى پشتیبان و جلوگیر، خدایا تنها

اعْتِدادى وَعِصْمَتى وَثِقَتى وَتَوْفیقى وَحَوْلى وَقُوَّتى وَلَک مَحْیاىَ

به تو است توشه گیرى و خود نگهدارى و وثوق و توفیق و جنبش و نیرویم و از تو است زندگى

وَمَماتى وَفى قَبْضَتِک سُکونى وَحَرَکتى وَاِنَّ بِعُرُوَتِک الْوُثْقى

و مرگم و در قبضه قدرت تو است آرامش و جنبشم و همانا به رشته محکم تو است

اِسْتِمْساکى وَوُصْلَتى وَعَلَیک فِى الاُْمُورِ کلِّهَا اِعْتِمادى وَتَوَکلى

تمسک و توسلم و تنها بر تو است در هر کارى اعتماد و توکلم

وَمِنْ عَذابِ جَهَنَّمَ وَمَسِّ سَقَرَ نَجاتى وَخَلاصى وَفى دارِ اَمْنِک

و نجات و رهائیم از عذاب جهنم و تماس پیدا کردن با دوزخ فقط بدست تو است و در خانه امن

وَکرامَتِک مَثْواىَ وَمُنْقَلَبى وَعَلى اَیدى سادَتى وَمَوالِىَّ آلِ

و کرامت تو است منزل و ماءوایم و بدست آقایان و سرورانم خاندان

الْمُصْطَفى فَوْزى وَفَرَجى اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

پیامبر مصطفى است رستگارى و گشایش کارم خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد

وَاغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ وَاغْفِرْ لى

و بیامرز مردان مؤ من و زنان با ایمان و مردان و زنان مسلمان را و بیامرز مرا

وَلِوالِدَىَّ وَما وَلَدا وَاَهْلِ بَیتى وَجیرانى وَلِکلِّ مَنْ قَلَّدَنى یداً مِنَ

و پدر و مادرم را و فرزندانشان را و خاندانم و همسایگانم را و هر مرد و زن با ایمانى که حقى به گردن من دارد

الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ اِنَّک ذُو فَضْلٍ عَظیمٍ [وَالسَّلامُ عَلَیک وَ

که براستى تو داراى فضل و بخشش بزرگى هستى (و سلام و

رَحْمَةُاللّهِ وَ بَرَکاتُهُ]

رحمت خدا و برکاتش بر تو باد)


دعاى عالیة المضامین بعد از زیارت اءئمّه علیهم السلام

چهارم دعائى است با مضامین عالیه که بعد از زیارت هر یک از ائمه علیهم السلام خوانده مى شود و این دعا را سید بن طاوس در مصباح الزائر بعد از زیارت جامعه مذکوره نقل فرموده و آن دعاى شریف این است :

اللّهُمَّ اِنّى زُرْتُ هذَا الاِْمامَ

خدایا من زیارت کردم این امام را

مُقِّراً بِاِمامَتِهِ مُعْتَقِداً لِفَرْضِ طاعَتِهِ فَقَصَدْتُ مَشْهَدَهُ بِذُنُوبى

در حالى که اقرار به امامتش دارم و معتقدم که اطاعتش بر من واجب است و با این حال آهنگ زیارتگاهش را کردم با گناهانى

وَعُیوبى وَمُوبِقاتِ آثامى وَکثْرَةِ سَیئاتى وَخَطایاىَ وَما تَعْرِفُهُ

که دارم و با عیوب و جرمهاى هلاکت بارم و بدیهاى بسیار و خطاکارى هایم و آنچه تو خود مى دانى

مِنّى مُسْتَجیراً بِعَفْوِک مُسْتَعیذاً بِحِلْمِک راجِیاً رَحْمَتَک لاجِئاً اِلى

و پناه آورده ام به گذشتت و به بردباریت و امیدوارم به رحمتت و ملتجى گشته ام به پایه

رُکنِک عآئِذاً بِرَاْفَتِک مُسْتَشْفِعاً بِوَلِیک وَابْنِ

و اساس مرحمتت و پناهنده ام به مهرت و شفیع گرفته ام ولى تو و فرزند

[هر گاه این دعاء بعداز زیارت حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام باشد عوض کلمه وَابْنِ در تمام چهار موضع وَابى گوید ((منه ))]

اَوْلِیآئِک وَصَفِیک وَابْنِ اَصْفِیآئِک وَاَمینِک وَابْنِ اُمَنائِک وَخَلیفَتِک وَابْنِ

اولیائت را و برگزیده ات و پدر برگزیدگانت را و امین تو و فرزند امانتدارانت را و جانشین تو و فرزند

خُلَفائِک الَّذینَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسیلَةَ اِلى رَحْمَتِک وَرِضْوانِک وَالذَّریعَةَ اِلى

جانشینانت را آنانکه قرارشان دادى وسیله اى بسوى رحمت و خوشنودیت و واسطه اى براى

رَاْفَتِک وَغُفْرانِک اَللّهُمَّ وَاَوَّلُ حاجَتى اِلَیک اَنْ تَغْفِرَ لى ما سَلَفَ مِنْ

مهر و آمرزشت خدایا نخستین حاجتم بدرگاه تو این است که بیامرزى گناهان گذشته ام را

ذُنُوبى عَلى کثْرَتِها وَاَنْ تَعْصِمَنى فیما بَقِىَ مِنْ عُمْرى وَتُطَهِّرَ

با بسیارى آنها و نگاهم دارى از گناه در باقیمانده عمرم و پاک کنى

دینى مِمّا یدَنِّسُهُ وَیشینُهُ وَیزْرى بِهِ وَتَحْمِیهُ مِنَ الرَّیبِ وَالشَّک

دین و آئین مرا از آنچه آلوده و چرکینش کند و معیوبش سازد و نگاهداریش کنى از شک و شبهه

وَالْفَسادِ وَالشِّرْک وَتُثَبِّتَنى عَلى طاعَتِک وَطاعَةِ رَسُولِک وَذُرِّیتِهِ

و فساد و شرک و استوارم بدارى بر فرمانبردارى خود و فرمانبردارى پیامبرت و فرزندان

النُّجَبآءِ السُّعَدآءِ صَلَواتُک عَلَیهِمْ وَرَحْمَتُک وَسَلامُک وَبَرَکاتُک

نجیب و سعادتمندش که درودهاى تو و رحمت و سلام و برکاتت بر ایشان باد

وَتُحْیینى ما اَحْییتَنى عَلى طاعَتِهِمْ وَتُمیتَنى اِذا اَمَتَّنى عَلى

و زنده ام بدارى تا هر قدر که زنده ام بر فرمانبرداریشان و بمیرانیم هرگاه که مردم بر

طاعَتِهِمْ وَاَنْ لا تَمْحُوَ مِنْ قَلْبى مَوَدَّتَهُمْ وَمَحَبَّتَهُمْ وَبُغْضَ اَعْدائِهِمْ

فرمانبرداریشان و محو نکنى از دل من دوستى و محبت ایشان و بغض دشمنانشان

وَمُرافَقَةَ اَوْلِیآئِهِمْ وَبِرَّهُمْ وَاَسْئَلُک یا رَبِّ اَنْ تَقْبَلَ ذلِک مِنّى

و رفاقت دوستانشان و نیکى کردن به ایشان را و از تو خواهم پروردگارا که بپذیرى این (زیارت و دعا) را از من

وَتُحَبِّبَ اِلىَّ عِبادَتَک وَالْمُواظَبَةَ عَلَیها وَتُنَشِّطَنى لَها وَتُبَغِّضَ اِلَىَّ

و مرا دوستدار عبادتت کنى و مواظبتم دهى بر آن و بنشاطم آورى براى عبادت و متنفرم کنى

مَعاصیک وَمَحارِمَک وَتَدْفَعَنى عَنْها وَتُجَنِّبَنِى التَّقْصیرَ فى

از گناهان و محرماتت و بازم دارى از آنها و برکنارم دارى از کوتاهى کردن در

صَلَواتى وَالاِْسْتِهانَةَ بِها وَالتَّراخِىَ عَنْها وَتُوَفِّقَنى لِتَاْدِیتِها کما

نمازهایم و سرسرى گرفتن آن و سستى و کاهلى کردن در آن و موفقم دار براى اداء آن چنانچه

فَرَضْتَ وَاَمَرْتَ بِهِ عَلى سُنَّةِ رَسُولِک صَلَواتُک عَلَیهِ وَآلِهِ

واجب کرده اى و دستور فرموده اى به روش پیامبرت که درودهاى تو

وَرَحْمَتُک وَبَرَکاتُک خُضُوعاً وَخُشُوعاً وَتَشْرَحَ صَدْرى لاِیتآءِ

و رحمت و برکاتت بر او و آلش باد با حال خضوع و خشوع و دیگر آنکه سینه ام را باز کنى (و بلندى نظر به من دهى )

الزَّکوةِ وَاِعْطآءِ الصَّدَقاتِ وَبَذْلِ الْمَعْرُوفِ وَالاِْحْسانِ اِلى شیعَةِ

براى پرداختن زکات و دادن صدقات و انجام کار نیک و احسان نسبت به شیعیان

آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَمُواساتِهِمْ وَلا تَتَوَفّانى اِلاّ بَعْدَ اَنْ

آل محمد علیهم السلام و مواسات با آنها و نمیرانیم مگر بعد از اینکه

تَرْزُقَنى حَجَّ بَیتِک الْحَرامِ وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیک وَقُبُورِ الاَْئِمَّةِ عَلَیهِمُ

روزیم کنى حج خانه کعبه ات و زیارت قبر پیامبرت و قبور امامان علیهم السلام

السَّلامُ وَاَسْئَلُک یا رَبِّ تَوْبَةً نَصُوحاً تَرْضاها وَنِیةً تَحْمَدُها وَعَمَلاً

را و از تو خواهم پروردگارا توبه حقیقى مورد پسندت را و نیتى که ستوده درگاه تو باشد و کردار

صالِحاً تَقْبَلُهُ وَاَنْ تَغْفِرَ لى وَتَرْحَمَنى اِذا تَوَفَّیتَنى وَتُهَوِّنَ عَلَىَّ

شایسته اى که تو بپذیرى و دیگر آنکه مرا بیامرزى و به من رحم کنى هنگامى که از این جهان مرا ببرى و آسان کنى بر

سَکراتِ الْمَوْتِ وَتَحْشُرَنى فى زُمْرَةِ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ صَلَواتُ اللَّهِ

من سختیهاى مرگ را و محشورم کنى در گروه محمد و آلش که درودهاى خدا

عَلَیهِ وَعَلَیهِمْ وَتُدْخِلَنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِک وَتَجْعَلَ دَمْعى غَزیراً فى

بر او و بر ایشان باد و داخل بهشتم کنى به رحمت خودت و اشکم را فراوان کنى در انجام

طاعَتِک وَعَبْرَتى جارِیةً فیما یقَرِّبُنى مِنْک وَقَلْبى عَطُوفاً عَلى

طاعتت و سرشکم را ریزان نمائى در آنچه مرا به تو نزدیک گرداند و دلم را مهربان کنى نسبت

اَوْلِیآئِک وَتَصُونَنى فى هذِهِ الدُّنْیا مِنَ الْعاهاتِ وَالاَّْفاتِ

به دوستانت و نگاهم دارى در این دنیا از آسیبها و آفات

وَالاَْمْراضِ الشَّدیدَةِ وَالاَْسْقامِ الْمُزْمِنَةِ وَجَمیعِ اَنْواعِ الْبَلاَّءِ

و بیماریهاى سخت و دردهاى مزمن و از هر نوع بلا

وَالْحَوادِثِ وَتَصْرِفَ قَلْبى عَنِ الْحَرامِ وَتُبَغِّضَ اِلىَّ مَعاصِیک

و حادثه اى و بگردانى دلم را از توجه به حرام و مبغوض گردانى در نزد من نافرمانیهایت را

وَتُحَبِّبَ اِلَىَّ الْحَلالَ وَتَفْتَحَ لى اَبْوابَهُ وَتُثَبِّتَ نِیتى وَفِعْلى عَلَیهَ

و محبوب گردانى در پیش من حلال را و بگشائى برویم درهاى آن را و استوار کنى نیت و کارم را بر آن

وَتَمُدَّ فى عُمْرى وَتُغْلِقَ اَبْوابَ الْمِحَنِ عَنّى وَلا تَسْلُبَنى ما مَنَنْتَ

و دراز گردانى عمرم را و بربندى برویم درهاى غم و محنت را و نعمتهائى که به من داده از من

بِهِ عَلىَّ وَلا تَسْتَرِدَّ شَیئاً مِمّا اَحْسَنْتَ بِهِ اِلَىَّ وَلا تَنْزِعَ مِنّىِ النِّعَمَ

نگیرى و چیزى از احسانهاى (بیشمار) خود را از من بازنستانى و جدا نکنى از من نعمتهاى (بسیارى )

الَّتى اَنْعَمْتَ بِها عَلَىَّ وَتَزیدَ فیما خَوَّلْتَنى وَتُضاعِفَهُ اَضْعافاً

را که به من عنایت فرمودى و بیفزائى بر آنچه به من ارزانى داشتى و مضاعف گردانى آنرا

مُضاعَفَةً وَتَرْزُقَنى مالاً کثیراً واسِعاً سآئِغاً هَنیئَّاً نامِیاً وافِیاً وَعِزّاً

به چندین برابر و روزیم کنى مالى بسیار و وسیع و ریزان و گوارا و با برکت و رسا، و نیز عزتى

باقِیاً کافِیاً وَجاهاً عَریضاً مَنیعاً وَنِعْمَةً سابِغَةً عآمَّةً وَتُغْنِینى بِذلِک

باقى و کافى ، و آبروئى پهناور و شکوهمند و نعمتى شایان و فراگیرنده و بى نیازم کن بدینوسیله

عَنِ الْمَطالِبِ الْمُنَکدَةِ وَالْمَوارِدِ الصَّعْبَةِ وَتُخَلِّصَنى مِنْها مُعافاً فى

از تکاپوهاى پرمشقت و موارد سخت و دشوار و رهائیم دهى از آنها با سلامتى

دینى وَنَفْسى وَوَلَدى وَما اَعْطَیتَنى وَمَنَحْتَنى وَتَحْفَظَ عَلَىَّ مالى

دین و جان و فرزندانم و چیزهاى دیگرى که به من عطا کرده و ارزانى داشتى و نگهدارى برایم مالم

وَجَمیعَ ما خَوَّلْتَنى وَتَقْبِضَ عَنّى اَیدِىَ الْجَبابِرَةِ وَتَرُدَّنى اِلى

و همه آنچه را به من بخشیده اى و برگیرى از سر من دستهاى (ستم پیشه ) گردنکشان را و بازم گردانى

وَطَنى وَتُبَلِّغَنى نِهایةَ اَمَلى فى دُنْیاىَ وَآخِرَتى وَتَجْعَلَ عاقِبَةَ

به وطنم و برسانى مرا به نهایت آرزویم در دنیا و آخرتم و بگردانى سرانجام

اَمْرى مَحْمُودَةً حَسَنَةً سَلیمَةً وَتَجْعَلَنى رَحیبَ الصَّدْرِ واسِعَ الْحالِ

کارم را پسندیده و نیکو و سالم ، و قرارم دهى فراخ سینه (و بلند نظر) و فراخ حال

حَسَنَ الْخُلْقِ بَعیداً مِنَ الْبُخْلِ وَالْمَنْعِ وَالنِّفاقِ وَالْکذْبِ وَالْبُهْتِ

و خوش خلقى و دور از بخل و ممانعت (از احسان و دستگیرى ) و نفاق و دروغ و بهتان

وَقَوْلِ الزُّورِ وَتُرْسِخَ فى قَلْبى مَحَبَّةَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَشیعَتِهِمْ

و زورگوئى و ریشه دار کنى در دلم دوستى محمد و آل محمد و شیعیانشان را

وَتَحْرُسَنى یا رَبِّ فى نَفْسى وَاَهْلى وَمالى وَوَلَدى وَاَهْلِ حُزانَتى

و محافظتم کنى پروردگارا در جانم و خاندان و مال و فرزندان و نانخوران

وَاِخْوانى وَاَهْلِ مَوَدَّتى وَذُرِّیتى بِرَحْمَتِک وَجُودِک اَللّهُمَّ هذِهِ

و برادران و دوستان و نژادم به مهر و جودت خدایا اینها بود

حاجاتى عِنْدَک وَقَدِ اسْتَکثَرْتُها لِلُؤْمى وَشُحّى وَهِىَ عِنْدَک

حاجتهایى که من بدرگاه تو دارم و اینکه زیادشان کردم بخاطر گداصفتى و حرص زیادى است که من دارم

صَغیرَةٌ حَقیرَةٌ وَعَلَیک سَهْلَةٌ یسیرَةٌ فَاَسْئَلُک بِجاهِ مُحَمَّدٍ وَآلِ

ولى همه آنها در نزد تو کوچک و اندک است و انجامش براى تو سهل و آسان است پس از تو خواهم به آن آبروئى که محمد و آل

مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَعَلَیهِمُ السَّلامُ عِنْدَک وَبِحَقِّهِمْ عَلَیک وَبِما اَوْجَبْتَ لَهُمْ

محمد که بر او و بر ایشان سلام باد در نزد تو دارند و به حقى که ایشان بر تو دارند و بدانچه واجب کرده اى

وَبِسآئِرِ اَنْبِیآئِک وَرُسُلِک وَاَصْفِیآئِک وَاَوْلِیآئِک الْمُخْلَِصینَ مِنْ

براى ایشان و به حق سایر پیمبران و رسولان و برگزیدگان و دوستان مخلص از

عِبادِک وَبِاِسْمِک الاَْعْظَمِ الاَْعْظَمِ لَمّا قَضَیتَها کلَّها وَاَسْعَفْتَنى بِها

بندگانت و به حق بزرگترین نام اعظمت که همه این حاجتها را برایم برآورى و کامروایم سازى بدانها

وَلَمْ تُخَیبْ اَمَلى وَرَجآئى اَللّهُمَّ وَشَفِّعْ صاحِبَ هذَا الْقَبْرِ فِىَّ یا

و امید و آرزویم را مبدل به نومیدى نکنى خدایا و شفاعت صاحب این قبر را درباره من بپذیر، اى

سَیدى یا وَلِىَّ اللَّهِ یا اَمینَ اللَّهِ اَسْئَلُک اَنْ تَشْفَعَ لى اِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ

آقاى من اى ولى خدا و اى امانتدار خدا از تو خواهم که شفاعت کنى از من بدرگاه خداى عزوجل

فى هذِهِ الْحاجاتِ کلِّها بِحَقِّ آبآئِک الطّاهِرینَ وَبِحَقِّ اَوْلادِک

در همه این حاجتها به حق پدران پاکت و بحق فرزندان

الْمُنْتَجَبینَ فَاِنَّ لَک عِنْدَاللَّهِ تَقَدَّسَتْ اَسْمآئُهُ الْمَنْزِلَةَ الشَّریفَةَ

برگزیده اش زیرا که براى تو در نزد خداوندى که نامهایش منزه است مقامى است بس شریف

وَالْمَرْتَبَةَ الْجَلیلَةَ وَالْجاهَ الْعَریضَ اَللّهُمَّ لَوْ عَرَفْتُ مَنْ هُوَ اَوْجَهُ

و مرتبتى است برجسته و آبروئى است پهناور و بسیار خدایا اگر من کسى را سراغ داشتم که آبرومندتر بود

عِنْدَک مِنْ هذَا الاِْمامِ وَمِنْ آبآئِهِ وَاَبْنآئِهِ الطّاهِرینَ عَلَیهِمُ السَّلامُ

در نزد تو از این امام بزرگوار و از پدران و فرزندان پاکیزه اش که درود و سلام

وَالصَّلوةُ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعآئى وَقَدَّمْتُهُمْ اَمامَ حاجَتى وَطَلِباتى هذِهِ

بر ایشان باد بطور مسلم آنها را شفیعان خود مى گرفتم و پیش روى حاجتها و خواسته هایم قرارمى دادم

فَاسْمَعْ مِنّى وَاسْتَجِبْ لى وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

پس از من بپذیر و دعایم را به اجابت رسان و انجام ده درباره من آنچه را تو شایسته آنى اى مهربانترین مهربانان

اَللّهُمَّ وَما قَصُرَتْ عَنْهُ مَسْئَلَتى وَعَجَزَتْ عَنْهُ قُوَّتى وَلَمْ تَبْلُغْهُ

خدایا و هر چه را کوتاه آمد از آن درخواست من (و از یادم رفت ) و ناتوان شد از آن نیرویم ، و فکرم بدان نرسید

فِطْنَتى مِنْ صالِحِ دینى وَدُنْیاىَ وَآخِرَتى فَامْنُنْ بِهِ عَلىَّ وَاحْفَظْنى

از آنچه به صلاح دین و دنیا و آخرتم باشد پس آنها را بر من منت گذار (و عطا فرما) و محافظتم کن

وَاحْرُسْنى وَهَبْ لى وَاغْفِرْ لى وَمَنْ اَرادَنى بِسُوَّءٍ اَوْ مَکرُوهٍ مِنْ

و پاسداریم کن و به بخش بر من و بیامرز مرا، و هر که قصد دارد به من آسیبى یا امر ناخوشایندى وارد کند

شَیطانٍ مَریدٍ اَوْ سُلْطانٍ عَنیدٍ اَوْ مُخالِفٍ فى دینٍ اَوْ مُنازِعٍ فى دُنْیا

چه از شیطانى متمرد یا سلطانى معاند یا مخالف در دین یا ستیزه جوئى در مال دنیا

اَوْ حاسِدٍ عَلَىَّ نِعْمَةً اَوْ ظالِمٍ اَوْ باغٍ فَاقْبِضْ عَنّى یدَهُ وَاصْرِفْ عَنّى

یا حسودى که در نعمتى بر من رشک برد یا ستمکار یا زورگوئى (هر که باشد) قدرتش را از سر من بازگیر و

کیدَهُ وَاشْغَلْهُ عَنّى بِنَفْسِهِ وَاکفِنى شَرَّهُ وَشَرَّ اَتْباعِهِ وَشَیاطینِهِ

نقشه اش را از من بازگردان و او را بخودش مشغول کن و شر خودش و شر پیروان و شیاطینش را از من کفایت فرما

وَاَجِرْنى مِنْ کلِّ ما یضُرُّنى وَیجْحِفُ بى وَاَعْطِنى جَمیعَ الْخَیرِ کلِّهِ

و پناهم ده از هر چه به من زیان زند و به هلاکتم اندازد و هر خیر و خوبى است همه را

مِمّا اَعْلَمُ وَمِمّا لا اَعْلَمُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ

به من عطا فرما چه آنکه مى دانم و چه آن را که نمى دانم خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و بیامرز

لى وَلِوالِدَىَّ وَلاِِخْوانى وَاَخَواتى وَاَعْمامى وَعَمّاتى وَاَخْوالى

مرا و پدر و مادرم و برادران و خواهرانم و عموهایم و عمه هایم و دائیهایم

وَخالاتى وَاَجْدادى وَجَدّاتى وَاَوْلادِهِمْ وَذَراریهِمْ وَاَزْواجى

و خاله هایم و اجداد و جده هایم را و فرزندانشان و نژادشان و همسرانشان

وَذُرِّیاتى وَاَقْرِبآئى وَاَصْدِقائى وَجیرانى وَاِخْوانى فیک مِنْ اَهْلِ

و فرزندان خودم و خویشانم و رفقا و همسایگانم و برادران دینیم را از اهل

الشَّرْقِ وَالْغَرْبِ وَلِجَمیعِ اَهْلِ مَوَدَّتى مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ

شرق و غرب عالم و تمام آنانکه با من دوستى داشته و دارند از مردان و زنان با ایمان

الاَْحْیآءِ مِنْهُمْ وَالاَْمْواتِ وَلِجَمیعِ مَنْ عَلَّمَنى خَیراً اَوْ تَعَلَّمَ مِنّى عِلْماً

زنده و مرده شان را و تمام کسانى که کار خیرى را به من یاد داده یا از من علمى آموخته اند

اَللّهُمَّ اَشْرِکهُمْ فى صالِحِ دُعآئى وِزِیارَتى لِمَشْهَدِ حُجَّتِک

خدایا شریک ساز ایشان را در دعاى خیرى که کرده ام و زیارتى که از زیارتگاه حجت

وَوَلِیک وَاَشْرِکنى فى صالِحِ اَدْعِیتِهِمْ بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

و ولیت نصیبم شده و مرا نیز در دعاهاى خیر ایشان شریک ساز به مهرت اى مهربانترین مهربانان

وَبَلِّغْ وَلِیک مِنْهُمُ السَّلامَ وَالسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ یا

و سلام برسان از طرف آنها بر ولى خودت ، و بر تو باد اى سرور

سَیدى یا مَوْلاىَ

و آقاى من اى فلان ... سلام خدا و رحمت و برکاتش

یا فلان بن فلان (بجاى این کلمه نام امامى را که زیارت مى کند و نام پدر آن بزرگوار را بگوید)

صَلَّى اللَّهُ عَلَیک وَعَلى رُوحِک

درود خدا بر تو و بر روح

وَبَدَنِک اَنْتَ وَسیلَتى اِلَى اللَّهِ وَذَریعَتى اِلَیهِ وَلى حَقُّ مُوالاتى

و جسمت توئى وسیله من بدرگاه خدا و واسطه من در پیشگاهش و من بر تو حق دوستى

وَتَاْمیلى فَکنْ شَفیعى اِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِى الْوُقُوفِ عَلى قِصَّتى

و آرزومندى دارم پس شفیع من شو بدرگاه خداى عزوجل در اطلاع بر جریان کارم

هذِهِ وَصَرْفى عَنْ مَوْقِفى هذا بِالنُّجْحِ بِما سَئَلْتُهُ کلِّهِ بِرَحْمَتِهِ

و بازگرداندنم از اینجا با کامیابى بدانچه درخواست کرده ام همه را به مهر



 
 
 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved