هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
99482
نام: غریب امام هادی ع
شهر: زاهدان
تاریخ: 12/8/2012 2:20:28 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه عزیزان وعرض ادب امیدوارم تندرست باشیدو سلام به زینب سلامات حالتون چطوره ان شاالله بهترباشید من خوبم بهترشدم به لطف خدا ودعای خوب شما ممنون
*سلام بر سمیرااین سمینارتون به کجارسید؟ چی شدآخر خبرشو ندادید؟
*بچه هادعاکنیدهمه گرفتارها رهایی پیداکنند الهی امین
99481
نام: میشا
شهر: تهران
تاریخ: 12/8/2012 2:19:07 PM
کاربر مهمان
  دلم گرفته از آدمایی که به ظاهرم حتی تظاهر به دوست داشتنت نمیکنند....
99480
نام: زهرا
شهر: ایلام
تاریخ: 12/8/2012 2:16:46 PM
کاربر مهمان
  «ابن بابويه» و «شيخ طوسي» و ديگران به سند معتبر از حضرت صادق عليه‏السلام روايت کرده‏اند که هرکه هفتاد مرتبه اين دعا را براي طلب خير از خدا بخواند، البته خدا آنچه خير اوست براي او مقدر مي‏گرداند: يا اَبْصَرَ النّاظِرين وَ يا اَسْمَعَ السامِعين و يا اَسْرَعَ الحاسِبين و يا اَرْحَمَ الرّاحمين و يا اَحْکَمَ الْحاکِمين، صَلّ علي محمدٍ و اهل بَيْتهِ وَ خِرْلي فِي الْاَمْرِ الَّذي أَرَدْتُ.
99479
نام: اسماعیل
شهر: سرعین
تاریخ: 12/8/2012 2:08:48 PM
کاربر مهمان
  جوانی مذهبی هستم ولی از شهر خودمان رضایت ندارم چون اینجا از دینداری خبری نیست و همه مشغول و سرگرم به دنیای فانی پذیر هستند.
99478
نام: شهاب
شهر: اُمید به رحمت خدا
تاریخ: 12/8/2012 1:37:49 PM
کاربر مهمان
  .:: یَا رَبّ العَالمین ::.


* خاک پای مولای بزرگوار از بوستان مهدی ، سلام و عرض ادب.

مطلبتون خیلی جالب بود.

ممنون.

صفحه 9942 حرف دل شماره 99413 .

خدا با شهدا محشورتون کنه.

یاعلی مدد.

99477
نام: احمد كاظمي
شهر: به ياد شهيد احمد كاظمي
تاریخ: 12/8/2012 1:33:35 PM
کاربر مهمان
  عاشورا هر روز در كربلاي دلمان اتفاق مي افتد؛ كوشش كنيم حسين دل به دست يزيد نفس تشنه لب شهيد نشود .
امثال اين جمله سيد رو اگه براتون امكان پذير است براي من بفرستيد
به ايميلم
ممنون ميشم
اين جمله رو اگر تو هر لحظه زندگيت مرور كني
هيچگاه از ياد خدا غافل نميشي


**************************
مدیریت حرف دل
باسلام

برای دسترسی به جملات کوتاه و نغز سید شهیدان اهل قلم پیشنهاد می کنیم یه سری به آدرس زیر در سایت بزنید.

گزیده موضوعی مقالات:http://aviny.com/Article/Aviny/maghalat/ghesar/01.aspx

ومن الله التوفیق
99476
نام: مهلا
شهر: مشهد
تاریخ: 12/8/2012 1:08:35 PM
کاربر مهمان
  امروز دلم خیلی گرفت .ای کاش ضریح جدید امام حسین از شهرما هم میگذشت . خوش بحال اونایی که دیدندند .لمسش کردن .سلامشون کنج پنجره هاش به امانت سپردن تا ضریح واسطه ای باشه برای رسوندن سلام . ای محبوب تمام عالمیان ای اقای مهربان .ای تنها مونس بوقت تنهایی سلام .السلام علیک ای عطشان .
99475
نام: حسین نعیمی
شهر: زاهدان
تاریخ: 12/8/2012 1:08:06 PM
کاربر مهمان
  سیستان و بلوچستان رو عشقه، سرزمین رستم دستان رو عشقه، اصلا خودمه عشقه
99474
نام: تنین
شهر: تهران
تاریخ: 12/8/2012 12:55:11 PM
کاربر مهمان
  سلام خیلی دلم گرفته از ادم های دروغگو به خصوص پسرهای جوان که فقط مردم ازاری بلدن ولا غیرالبته معذرت میخوام از اقایون حرف دلی .
99473
نام: دلشکسته
شهر: غریب
تاریخ: 12/8/2012 12:44:35 PM
کاربر مهمان
  حکایت جذاب پندآموز
________________________________________
روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت .

ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد . پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد .

مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است . به طرف پسرک رفت و او را سرزنش کرد .

پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو ، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند .

پسرک گفت : " اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم " .

" برای اینکه شما را متوقف کنم ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم " .

مرد بسیار متاثر شد و از پسر عذر خواهی کرد . برادر پسرک را بلند کرد و روی صندلی نشاند و سوار اتومبیل گرانقیمتش شد و به راهش ادامه داد .

در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند !

خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند .

اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم ، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند ...
<<ابتدا <قبلی 9954 9953 9952 9951 9950 9949 9948 9947 9946 9945 9944 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=9949&mode=print