هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
99352
نام: نسرین
شهر: از شهر امام رضا
تاریخ: 12/6/2012 12:05:28 PM
کاربر مهمان
  سلام زینب از شهر بغض.درکت میکنم که چی میکشی چون منم یه زمانی مثل تو بودم ولی من هیچ وقت به عشقم نرسیدم ولی امیدوارم تو توی عشقت ناکام نمونی وبهش برسی.فقط توکل کن به خدا تا خدا نخواد برگی از رو درخت نمی افته پس مطمعن باش اگه قسمت هم باشید بابات نمی تونه کاری کنه.اگه پیشت بودم خیلی کمکت میکردم چون دلم میخواد همه عاشقا به عشقشون برسن تا مثل من نشه....... زینب خیلی برات دعا میکنم
99351
نام: فاطمه
شهر: قاین
تاریخ: 12/6/2012 11:58:12 AM
کاربر مهمان
  چقدر خنده داره
که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی ۹۰ دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می‌گذره!
چقدر خنده داره
که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می‌ریم کم به چشم میاد!

چقدر خنده داره
که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می‌گذره!
چقدر خنده داره
که وقتی می‌خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می‌کنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی که می‌خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!

چقدر خنده داره
که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی می‌کشه لذت می‌بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی‌گنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانی‌تر از حدش می‌شه شکایت می‌کنیم و آزرده خاطر می‌شیم!
چقدر خنده داره
که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد سطر از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه!
چقدر خنده داره
که سعی می‌کنیم ردیف جلو صندلی‌های یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین صف نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم!
چقدر خنده داره
که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمی‌کنیم اما بقیه برنامه‌ها رو سعی می‌کنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!
چقدر خنده داره
که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می‌کنیم اما سخنان قران رو به سختی باور می‌کنیم!
چقدر خنده داره
که همه مردم می‌خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به بهشت برن!
چقدر خنده داره
که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می‌کنیم به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا می‌گیره اما وقتی سخن و پیام الهی رو می‌شنویم دو برابر
در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر می‌کنیم!
خنده داره
اینطور نیست؟
دارید می‌خندید؟
دارید فکر می‌کنید؟
این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست داشتنی ست.
آیا این خنده دار نیست که وقتی می‌خواهید این حرفا را برای بقیه بفرستید خیلی‌ها را از لیست خود پاک می‌کنید؟ به خاطر اینکه فکر می کنید که اونا به این چیزها اعتقاد ندارند.
این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنید دیگران اعتقادشون از ما ضعیف تره
99350
نام: مریم
شهر: ۸۶۷
تاریخ: 12/6/2012 11:56:16 AM
کاربر مهمان
  زهرا جان از ایلام شعر شبی می خواندمت استثنایی بود خیلی لذت بردم ....
میتونم بپرسم این شعر از کی هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
99349
نام: امیدوار به رحمت خدا
شهر: همدان
تاریخ: 12/6/2012 11:52:24 AM
کاربر مهمان
  به نامت یا حسین
اینجا نوشته حرفه دل خیلی وقته میام اینجا شاید ۸ سالی هست میرم ومیام با همین عنوان هم اومدم تو این چند سال اکثرا می خوندم تا بنویسم خیلی از بچه های قدیمی نیستند غیر از اقا شهاب که خدا رو شکر مداومت داشتند
بچه ها اومدم بگم بعد از این همه سال خیلی شکستها تو زندگیم داشتم در عین حال خیلی کمکها رو خوده امام عصر بهم کردند و واقعا وجودشون رو در بدترین شرایط احساس کردم و می کنم الانم اومدم بگم برام خیلی دعا کنید خیلی اونقدر دلم گرفته که چی بگم...
اگه دردم رو بنویسم شاید اصلا گفتنی نباشه و برای خیلیها قابل درک. نه عاشق پیشه هستم نه سودایه جوانی گرفته منو. نه هیچکدوم از اینها.. ولی مشکلم عجیبه. گره زندگیم داره کور میشه. فقط دعا کمکم می کنه
خیلی خیلی...
حرف دلم با خدا:
خدایا یا الهه ی من ای بهترین معبودم دلم تنگه برا یه تیکه از بهشتت برا اونجا تنها جایی که می دونم نا امید تمیشم
خدایا ای پروردگارم کمکم کن فقط تو رو دارم ای خدا خدا جونم دلم برا بچه ها میسوزه وقنی انحارفاتشون رو میبینم داغون میشم نمی تونم بی تفاوت بگذرم از طرفی این مدیرما فقط فکر ظاهر سازیو... نمی دونم شاید من سخت میگیرم خدایا بچه های مدرسه رو خودت هدایت کن به حق امام هادی(ع)
99348
نام: جزیره ی مجنون
شهر: نا کجا آباد
تاریخ: 12/6/2012 11:46:04 AM
کاربر مهمان
  سفرنامه ی اشک ***
خودت بگو از کجا شروع کنم؟
از جنوب که نخلستان هایش مثل دلم داغند یا از شمال که شالی هایش مثل شال تو سبز...از شرق که صبح را در خاک های تشنه اش انتظار می کشدویا از غرب که هنوز غروب را در سرسختی کوه هایش باور نکرده است...
بگذار از سمت خودم سفر کنم.هرچند فرقی نمی کند.همه ی دشت ها مثل «تنگستان» برایت دلتنگی می کنند.«بندر عباس» گفته فامیلیش را عوض کنند.همه ی آرزویش این است که بندر تو باشد.«زاهدان»از وقتی قصه ی زیبایی ات را از عارفان شنید،لب مرز های عاشقی نشسته و نی می زند.
«اهواز» به دنبال پسری دیگر از «مهزیار»می گردد که حاجی عرفاتت شود و شاعر مشعرت.بی تو «خرمشهر»...چه خرمی؟«آبادان»...کدام آبادی؟«خرم آباد»...چه خرمی؟...کدام آبادی؟...
فرهاد های «کرمانشاه»این روز ها بر سینه ی بیستون،شیرینی عشق خسرویی را تیشه می زنند که در راه است.چقدر هوای نسیم تو را کرده اند،بادگیر های «یزد» و منتظر است «کرمان» که بیایی و دلش را فرش کند زیر قدم هایت.
«شیراز» هنوز «داد از غم تنهایی...» می کشد و در حسرت خالت «سمرقند و بخارا» روی دستش مانده.آنقدر اشک ریخته اند نرگس زار های «کازرون» که دریاچه ی پریشان دلش شور می زند و نی ها از گوشه ی دلتنگیش سر می روند.عمری ست از خجالت اسمش این «زنده رود» سر به مرداب می گذارد.چقدر میانشان دوید و فرجی نشد؛برای «اصفهان» شاید «چهل ستون» کم بود بگو این «لاله های واژگون» کی سرشان را بالا بگیرند و بی هیچ شرمی عشق را در دامن «دنا» فریاد کنند؟...
به خاطر نگاه تو «جمکران» آنقدر به خودش رسیده،که «قم» از ترس چشم زخم،حق دارد یک «دریاچه نمک» با خودش بردارد.«تهران» هوای تازه ات را انگار از یاد برده است.اینجا دیگر آسمان اول هم به زور پیداست.از سر ظهر،عابران «ولی عصر»تنها منتظر شبند که پایان بدهد به یک روز خسته ی دیگر.«تبریز» در تب دیدنت می سوزد و سرما را این روزها با استخوان هایش نه،...با قلبش حس می کند.«رشت» پر است از «میرزاهای کوچک» که در سکوت جنگل می گریند و «نهضت» اشکشان سرایت می کند به چشمه های «ساری»...
«مشهد» شاهد است که چند بار آمدی و نماندی.وقتی به حرم می رسی،آسمان صحن ها را دو خورشید روشن می کند.کبوتر ها می نشینند به تماشا،تا بال هایشان نسوزد.وقتی می روی بال کبوتر ها نسوخته،اما دل پروانه ها،چرا......
99347
نام: زهرا
شهر: مشهد
تاریخ: 12/6/2012 11:28:13 AM
کاربر مهمان
  ایامیدانیدسه چیزفردای قیامت برای شکایت از مردم به صحنه می ایند؟
رسول اکرم{ص}می فرماید:
روزقیامت سه چیزبرای شکایت ازمردم می ایند یکی از انهاقرآن ودیگری مسجد و سوم هم عترت من می باشد.
99346
نام: نسرین
شهر: از شهر مشهد
تاریخ: 12/6/2012 11:26:17 AM
کاربر مهمان
  عاشق گنبد طلای امام رضا.سلام منم یه آدم تنهام مثل همه اونهایی که تنها هستن.من بنده گناه کار خدا هستم که هرچی از اون با گناهام دور میشم اون منو به خودش نزدیک تر میکنه.همیشه منو شرمنده خودش میکنه.همیشه منو تا لب پرتگاه میبره موقع سقوط یا بهم پرواز کردن یاد میده یا دستامو میگیره.التماس دعا
99345
نام: راضی
شهر: شاهرود
تاریخ: 12/6/2012 11:17:50 AM
کاربر مهمان
  گاهی به اسمان نگاه کن انچه درزمین به دنبالش میگردی در اسمان منتظر توست
99344
نام: عاشق شهدا
شهر: شهدا
تاریخ: 12/6/2012 11:16:05 AM
کاربر مهمان
  بنام رب المهدی(عج)
سلام دوستان یادتونه چند روز پیش گفتم واسمون دعا کنید حالا جریان و براتون میگم.
چند روز پیش داماد بزرگ خونه ما تصادف میکنه در واقع یک موتور سوار بدون ترمز بدون چراغ در تاریکی شب از خیابان اصلی به پلاک ماشین میخوره و هیچ کنترلی نداشته و از مو تور پرتاب میشه روی ماشین توقف شده دیگه ای در کنار خیابان برخورد میکند و به زیر ماشین می افتد متاسفانه امبولانس هم نیم ساعت دیر میرسد و پسره فوت میکند. داماد ما هم مقصر شناخته میشود چون داشته از خیابان فرعی به اصلی میرفته که موتور با ماشین برخورد میکند در این حادثه ۱ موتور سوار که تند و بدون چراغ میرفته ۲ داماد ما که از فرعی به اصلی میرفته ۳ ماشینی که در راه خیابان قرار گرفته بود مقصر بوده اند اما ۲ روز دامادمون و تو بازداشتگاه نگه میدارند و دادگاه و ... تا دیروز عصر ازاد میشه هنوز کروکی و مقصر اصلی رو مشخص نکردند. نمیگم مقصر داماد ما نیست اما ۱۰۰ درصد هم مقصر نیست حالا یک رنج واسه خونواده ما درست شده و یک بی سرپرست واسه خونواده خودش. نمیدونم کل خونوادمون به هم ریختیم.
اتفاقا شب قبلش خواهرم خوابهای بدی میبینه خواب میبینه که شوهرش تصادف کرده دقیقا همونجایی که تو خواب میبینه همونجا تصادف رخ میده با اینحال خواهر من بعد از خوابش چقدر صدقه داده و دعا و .... را خواند که این روز به حال ما امد اگر صدقه نمیداد ذکر و دعا نمیخوند وای خدا میداند چه میشد. به هر حال رنجی واسه ما درست شد و یک خانواده هم داغدار الان همه جا پخش شده فلانی یک نفرو کشته چه جمله بدی چیزی که داره ما رو داغون میکنه به خدا هنوز کروکی رو مشخص نکردند. مقصرهای صحنه رو مشخص نکردند ولی خوب قاتل و مشخص کردند داماد فلانی پسر فلانی بچه ها واسمون دعا کنید دیگه قسمت اینچنین بود دعا کنید
99343
نام: دل شکسته
شهر: یه جای دور
تاریخ: 12/6/2012 11:13:01 AM
کاربر مهمان
  گاهی گمان نمی کنی ولی می شود.گاهی نمیشود که نمیشود.گاهی هزار دور دعا بی اجابت است .گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود. گاهی گدای گدای گدایی و بخت نیست گاهی تمام یک شهر گدای تو می شود.......
<<ابتدا <قبلی 9941 9940 9939 9938 9937 9936 9935 9934 9933 9932 9931 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=9936&mode=print