اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
99322 |
نام:
اکبر
شهر:
شوط
تاریخ:
12/6/2012 12:02:52 AM
کاربر مهمان
|
باشیمین تاجی دوشدوی سولطانیم اولدو آلدی غربت جانیمی جانانیم اولدو تشکر
|
|
99321 |
نام:
گمنام
شهر:
کربلا
تاریخ:
12/5/2012 11:38:52 PM
کاربر مهمان
|
بسم رب شهدا سلام به همه ی حرف دلی ها... خیلی وقت بود که اینجا نیومده بودم،خوشحالم که هنوزم فضای صمیمی حرف دل پابرجاست. چند وقت پیش رفته بودم زیارت شهدا... مثل همیشه خدا به وسیله ی شهدا لطف و عنایت و رحمتشو بهم نشون داد... خیلی وقتا خداوند به وسیله ی شهدا از لبه ی پرتگاه نجاتم داده... کاش غافل نشیم از شهدا...
ما رو هم دعا کنید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یاعلی
|
|
99320 |
نام:
گمنام
شهر:
یزد
تاریخ:
12/5/2012 11:19:34 PM
کاربر مهمان
|
با عرض سلام امشب خیلی دلتنگ بودم از دست عالم و ادم اعصاب نداشتم یکی که خیلی دوسش دارم از دستم ناراحت شد سید جان نمیدونم تاید چکار کنم کاش از اینهمه ادی که ازشون کمک خواستم یکیشون بهم یاری مداد شما دستمو میگیرین؟
|
|
99319 |
نام:
مسافر
شهر:
اسلام
تاریخ:
12/5/2012 11:08:49 PM
کاربر مهمان
|
بسم الله سلام.. ببخشید امروز زیاد سرتون رو بردم! خانم س از یزد سلام.. با تمام وجود به خدا توکل کن و راضی باش به آنچه که خداوند به تو می بخشد...این یعنی بندگی.. چون کل دنیا چند روزی بیش نیست! انشاالله بهترین تقدیر از جانب خداوند هدیه ای برای همه به خصوص اهالی حرف دل باشد...به شفاعت حسین(ع)و همراهانش.. شهدای دیروز هم از ناشناخته ها بودند..و البته باز ناشناخته مانده اند..چون راهشان مسیر عشق است! .. خداوند پشت و پناه همه شما باشد.. یاحق!
|
|
99318 |
نام:
زهرا
شهر:
ایلام
تاریخ:
12/5/2012 10:48:30 PM
کاربر مهمان
|
شبی می خواندم ..... با مهر سحر می راندم..... با ناز
چه بخشنده خدای عاشقی دارم که می خواند مرا ، با آنکه میداند گنه کارم
اگر رخ بر بتابانم دوباره می نشید بر سر راهم دلم را می رباید ،با طنین گرم و زیبایش که در قاموس پاک کبریایی ،قهر نازیباست
چه زیبا عاشقی را دوست می دارم دلم گرم است می دانم ، که می داند بدون،لطف او ،تنهای تنهایم اگر گم کرده ام من راه و رسم بندگی ، اما
دلم گرم است ،می دانم خدای من ، خدایی خوب می داند و می داند که سائل را نباید دست خالی راند
دلم گرم خداوندی ست که با دستان من ، گندم برای یاکریم خانه می ریزد و با دستان مادر کاسه آبی را، برای قمری تشنه
دلم گرم خداوند کریم،خالق نوریست که گر لایق بداند روشنی بخشد،به کرم کوچکی با نور دلم گرم خداوند صبور و خالق، صبریست که شب ها می نشیند در کنارم تا که بیند می رسد آن شب که گویم عاشقش هستم؟
خداوندا ، دعا برآنکه آزار مرا اندیشه می دارد ، نشانم ده خداوندا ،مسلمانی عطایش کن
نخشکاند هزاران شاخه زیبای مریم را
نبندد پای زیبای پرستو را
نسوزاند پر پروانه های عاشق گل را
نچیند بال مینا را
دعایش می کنم آن عهد بشکسته
دعایش می کنم عاشق شود بر یاکریم و هدهد و مینا
دعایش می کنم
آن سان دعایی چون مرا با لعنت و نفرین قراری نیست
و آیا هیچ می دانی خدایم کیست ؟
چنان با من به گرمی او سخن گوید که گویی جز من او را بنده ای ، در این زمین و آسمانها نیست هزاران شرم باد بر من چنان با او به سردی راز می گویم که گویی من جز او و بی گمان یکصد خدا دارم
چنان با مهر می بخشد که گاهی آرزوی صد گناه و توبه من دارم
الا ای آنکه خواب از چشمها بردی تو را آرامش شب ها گوارایت نهال خنده مهمان لبانت
تو ای با مذهب عشاق بیگانه برایت عاشقی را آرزو دارم نم چشمان آن آزرده دل را گر تو می دیدی نمازت را ادای تازه میکردی
نمی دانم دگر باید چه می گفتم به در گفتم، تمام آنچه در دل بود بدان امید شاید بشنود دیوار
تو را ای آرزویت ، قفل بر لب ها برای تو ، کلید فهم معنای تفاهم آرزو دارم تو ای با عشق بیگانه اگر روزی بخوانی رمز بال شاپرک ها را تو می فهمی ، که مرگ مهربانی ، آخر دنیاست
اگر حزن نوای بلبلی را در قفس احساس میکردی دگر آواز شاد بلبلان را در قفس، باور نمی کردی اگر ناز نگاه آهوان دشت می دیدی تفنگت را شکسته ، مهربانی پیشه می کردی
چه لذت صید مرغان رها در پهنه آبی؟ اگر معنای آزادی ، به یاد آری
الا ای آنکه گریاندی مرا تا صبح برای تو ، هزار و یک شب آرام و پر لبخند ر ا من آرزو دارم
|
|
99317 |
نام:
سیدعلی سالاری
شهر:
يزد
تاریخ:
12/5/2012 10:32:01 PM
کاربر مهمان
|
شاد زي با سياه چشمان شاد كه جهان نيست جز فسانه و باد زآمده شادمان ببايد بود وز گذشته نكرد بايد ياد
|
|
99316 |
نام:
پیمان آلجعفر
شهر:
پارسآباد مغان از استان اردبیل
تاریخ:
12/5/2012 10:19:22 PM
کاربر مهمان
|
دلم واقعاً تنگ است بیکاری امانم را بریده 24 سالمه کی آینده بسازم از ترس بیکاری عاشق هم نمیتوانم شوم
|
|
99315 |
نام:
عبدالله
شهر:
تهران
تاریخ:
12/5/2012 10:12:10 PM
کاربر مهمان
|
خستم خیلی خسته دلم گرفته احساس میکنم مشکلات زندگیم تموم نمیشه دلم برا خدا تنگ شده ... خدایا کجا می تونم پیدات کنم؟؟؟
|
|
99314 |
نام:
زهرا
شهر:
ایلام
تاریخ:
12/5/2012 10:00:52 PM
کاربر مهمان
|
قلب من
قالی خداست
تاروپودش از پر فرشته هاست
پهن کرده او دل مرا
در اتاق کوچکی در آسمان خراش آفتاب
برق می زند
قالی قشنگ و نو نوار من
از تلاش آفتاب
شب که می شود، خدا
روی قالی دلم
راه می رود
ذوق می کنم، گریه می کنم
اشک من ستاره می شود
هر ستاره ای به سمت ماه می رود
یک شبی حواس من نبود
ریخت روی قالی دلم
شیشه ای مرکّب سیاه
سال هاست مانده جای آن
جای لکه های اشتباه
ای خدا به من بگو
لکه های چرک مرده را کجا
خاک می کنند؟
از میان تاروپود قلب
جای جوهر گناه را چطور
پاک می کنند؟
آه
از این همه گناه و اشتباه
آه نام دیر تو است
آه بال می زند به سوی تو
کبوتر تو است
قلب من دوباره تند تند می زند
مثل اینکه باز هم خدا
روی قالی دلم، قدم گذاشته
در میان رشته های نازک دلم
نقش یک درخت و یک پرنده کاشته
قلب من چقدر قیمتی است
چون که قالی ظریف و دست باف اوست
این پرنده ای که لای تاروپود آن نشسته است
هدهد است
می پرد به سوی قله های قاف دوست
|
|
99313 |
نام:
سیاوش
شهر:
کرج
تاریخ:
12/5/2012 9:36:06 PM
کاربر مهمان
|
چه گویم که اگر زدل براید سوز دل را به دیار عشاق خواهم داد لباس تیره زتن درارید که چنگ ما اسیر چنگ کین است
|
|