هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
98102
نام: اذین
شهر: گرگان
تاریخ: 11/17/2012 9:25:55 AM
کاربر مهمان
  از بند خواسته های دیگران خود را رها کن و هرگز شرمسار و سر افکنده مباش که به معیار ایشان زندگی نکرده ای،اهمیت هیچ کس برای تو،بیشتر از تو نیست . به محور احساس خویش زندگی کن ،که بهترین و سزاوارترین همین است .
انگاه دیگران به حرمت شرافت وامانت تو سر فرود اورند به تحسین
98101
نام: کنیززهرا
شهر: کربلا
تاریخ: 11/17/2012 9:22:56 AM
کاربر مهمان
  فانوس اشکهایتان را روشن کنید ! ماه غریبی شهید نینواست ! فرا رسیدن ماه محرم به همه اهلی دل تسلیت میگم.التماس دعا.اللهم ارزقنی شفاعه الحسین
98100
نام: فاطمه
شهر: دهنو اران
تاریخ: 11/17/2012 8:54:00 AM
کاربر مهمان
  السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین خدایا ممنونتم که یک سال دیگر زنده بودیم ومحرم را دیدیم بیرق وعلم وپرچم حسین رادیدیم دیشب شب اول روضه بود یک حال ناراحتی شدید در درون خود داشتم چشمان گریان ودل غمگین اما پر از حرف ودرد م را برای ا ابوالفضل اورده بودم سیل جمعیت زیادی شب اول امده بودند بچه های سایت اوینی نمی دانم تا به حال مراسم عصر تاسوعا وعاشورای هیت ابوالفضلی دهنو اران را از شبکه ۳ سیما نگاه کرده ای به ابوالفضل قسم حسینیه ان بوی کربلا میدهد انگار در بین الحرمین قرار گرفت ای یک طرف مشک یک طرف علم قرار گرفته بچه ها اگر توفیقی حاصل شد امسال شد شکوه این هیت راببینید ارزو خانم حتما دعایت می کنم در این شبها شما هم من را دعا کنید ابوالفضل با بی دستیش انشالله دسمان پراز درد مان را بگیرد وبار غصه را از دلمان بر دارد یا کاشف الکرب الحسین اکشف کربی با حق اخیک الحسین را در این شبها زیاد بگویید انشالله همه حاجت روا بشویم
98099
نام: زهرا
شهر: شاهرود
تاریخ: 11/17/2012 8:22:37 AM
کاربر مهمان
  سلام ی وقتهایی آدم دوست داره از خودشم دور بشه . بره ی جایی که هیچ کس نباشه .
جایی که این همه باید ها و نبایدها نباشه جایی که تنهای تنها فقط خیال باشه و خدا .....
خسته ام از همه حتی از خودم ......
98098
نام: عبدالله نادم
شهر: امید
تاریخ: 11/17/2012 7:56:22 AM
کاربر مهمان
  یادمان باشد اگر حال خوشی دست دهد...
جز برای فرج یار دعایی نكنیم.....
98097
نام: mina
شهر: arak
تاریخ: 11/17/2012 3:51:34 AM
کاربر مهمان
  سلام....نمیدونم واقعا این حرفا رو کسی میخونه..نمیدونم
من مینا...امروز روز تولدمه..27.08.67..نمیخوام اقرار کنم یا خودشیرینی...نه به خدا...اصلا....چون بلد نیستم....ولی خوب شاید برای بعضی ها خنده دار باشه.....ولی این صفحه یهو برام باز شد...اینقدر اتفاقی که خودمم موندم....نمیدونم شاید به خاطر اینکه من یه جورایی شهید آوینی رو خیلی دوست دارم....دلیلیشم اینکه...از طرف دانشگاه به ما یه سی دی دادن...یادم نیست به چه مناسبت....ولی داخل اون سی دی....چندتا مستند در مورد شهدا بود...من اصن جناب آوینی رو نمیشناختم.....یه روحانی داشت در مورد شهدا صحبت میکرد.....یهو رسید به آقای آوینی....میگفت
یه روزی بعد از شهادت آقای آوینی...چندتا خبرنگار میرن که از محل شهادت ایشون فیلمبرداری کنن ...یکی از خبرنگارا خیلی جوون بوده...خیلی کنجکاو بوده...خیلی درمورد شهید سوال میپرسه...راستشو بخواید به اینکه شهید زنده است اعتقادی نداشته....همون جا میگه آقای آوینی با من یه قراری بذار....اگه واقعا زنده ای ...بیا جلو پل ...(من یادم نمیاد)
فردا ساعت 8 صبح...فردا میشه و پسره خواب میمونه...ساعت 10 صبح میره....هی چرخه و میگرده تا ببینه خبری هست یا نه....یه سربازی اونجا بوده...بهش میگه ...آقا دنبال اون آقاهه میگردی که ساعت 8 باهاش قرار داشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟اونم با تعجب میگه که آره آره...مگه اومد....
اون سربازم میگه ...آره آمد....خیلی ام منتظرت بود....دید که نیامدی...رفت...فقط یه یادداشت برات گذاشت....وقتی که کاغذ رو باز کرد...دید که شهید آوینی با دست خط خودش نوشته بوده...من آمدم.. نبودی....وعده ما بهشت


همه اینا رو نوشتم تا بگم.....من آقای آوینی رو از اینجا شناختم...واقعا برام جالب انگیز بود....


درسته شاید دلنوشته های من اصلا به دلنوشته نخوره...ولی بازم نوشتم...نوشتم که هم خودم خالی بشم...هم بگم که چقدر مدیون این جور آدمها بودیم و هستیم و خواهیم بود
نمیدونم شاید بعضی ها بگن...خوب دل نوشته در مورد عشق و عاشقی....آره هست...منم عاشق شدم....منم اینقدر نوشتم ...برای خودم. برای اونی که عاشقش بودم....برای خدا.....ولی خوب بازم هیچ فایده ای نداشت....فقط اینجاست که خدا میشه درمون همه دردایی که اصلا فک نمیکردی قراره یه روزیی بشه برات درد....
بدتر از همه اینه که همه میگن آخه تو دیگه چه غمی داری....اصلا تو هم توی زندگی درد داری...همه چیز که داری...ولی نه همه چیز باشه و اون چیزی که تو میخوای باشه ولی نیست...یه حس کمبود..یه حسی که به هیچ کسی نمیشه گفتش...
شاید امروز که روز تولدمه....آقای آوینی شده برای من همون سنگ صبوری که هیچ وقت نداشتم.....نمیدونم به شهید آوینی چی باید بگم....چون اصلا بلد نیستم که باهاشون حرف بزنم..نمیدونم واقعا اگه با یه شهید روبرو بشم...چی بگم....بگم مممنون که رفتی که ما باشیم...بگم متاسفم که نیستین و لذت هایی که ما داریم و شما نداشتین و ندارین...یا شایدم بهشون میگم ...دعا کنن....یه دعای عالی...یه دعایی که خدا بی برو برگرد برآورده اش کنه...یعنی الان شهدا کجان؟مارو میبینن؟؟؟؟؟؟
واقعااون دنیا یه زندگی رو دارن
آقای آوینی....نمیدونم الان ...همین الان...ازت تشکر کنم....یا از خدا...ولی هر کدومتون که منو آوردین اینجا که حرف بزنم و خالی بشم...خیلی ممنون....
آخه من از اون دخترام که اصولا باکسی حرف واقعی و راست نمیزنم....یا دروغ میگم یا اصلا حرف نمیزنم....من خصلتم اینه...دوست ندارم کسی از دردم با خبر بشه......
آقای آوینی...من نزدیکه 1 هفته است که با پدرم قهرم....سر یه موضوع الکی
98096
نام: زينب سلامات
شهر: اصفهان
تاریخ: 11/17/2012 12:24:59 AM
کاربر مهمان
  سلام بر كسي كه فرشتگان اسمان بر او گريسته اند

(سلام خدمت نرگس از كرج محرم بشما تسليت ميگم بابت دعايي برا همه ما ها كردي يدنيا ممنون راستي نظر لطفت گفتي البته من ادمي نيستم كه بقيه راهنمايي كنم اگه حرفي ميزنم فقط بعنوان يه همدرد و يه دوست صميمي وگرنه من به انحد نيستم كه يه راه حلي پيش پاي كسي بذارم اوميدوارم عضو خوبي در جمع همه باشم و اگه مطالبم خوشايند نباشه منو ببخشيد
98095
نام: سمیرا
شهر: شیراز
تاریخ: 11/17/2012 12:14:51 AM
کاربر مهمان
  سلام نفس جان ان شاالله که مطلبم رو بخونی خودکشی اصلاراهش نیست من روانشناسی می خونم به خاطر همین نمی تونم یه طرفه صحبت کنم باید کل مسایل به صورت جزیی بررسی بشه ولی به نظر من (یه پیشنهاده )دلشکسته از شهر غریب چون حقوق می خونند راه قانونی رو میدونند می تونند کمکتون کنند به نظر من دلشکسته شماره نفس رو بگیرید شاید یه سری صحبت ها نخواهند بقیه بدونند باهم درارتباط باشید تا ان شاالله مشکل نفس جان حل بشه نفس جان از هیچ کمکی دریغ نمی کنم ان شاالله به حق این شب های عزیز مشکل همه بچه های حرف دل حل بشه امین
98094
نام: ناشناس
شهر: میداوود
تاریخ: 11/16/2012 11:07:01 PM
کاربر مهمان
  خدایا چه کنم دلم طاقت ندارد طاقت این همه گناه و عذاب رو ندارم چه کنم چاره ندارم،خدایا کمکم کن من بجز تو کسی رو ندارم خوب میدانی که من چقدر تنهام و به وجود کسی مثل تو نیاز دارم.خدایا به حق اونهایی که پیشت عزیز هستندمن رو تنها نذار بخصوص موقعی که شرایط گناه برایم فراهم میشود و من در دام گناه میخواهم بیفتم کمکم کن.کنیز شما هستم ای خدا...
98093
نام: الهام
شهر: اصفهان
تاریخ: 11/16/2012 10:50:12 PM
کاربر مهمان
  یا ابالفضل! اموخته ایم از تو وفاداری را/ خون تو نوشت معنی یاری را/ای کاش که اب کربلا می اموخت / ان روز زچشمت ابرو داری را/.... سعید محمدی
<<ابتدا <قبلی 9816 9815 9814 9813 9812 9811 9810 9809 9808 9807 9806 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=9811&mode=print