هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
96362
نام: ارمیا
شهر: تهران
تاریخ: 10/14/2012 6:49:26 PM
کاربر مهمان
  سلام داداش شهاب.راستش علت اینکه کم سر میزنم اول اینه که توفیق نداریم بعد هم دسترسی به اینترنت سخته و بعدشم دانشگاه...مارو از دعای خیرتان بی نصیب نکنید!
به تازگی کتاب شهید ابراهیم هادی رو توفیق خواندن پیدا کردیم و با مردانگی های این شهید بزرگوار آشنا شدیم،"اوصیکم به خواندن این کتاب شدیداً" یه قسمت جالب این کتاب در خصوص انتخاب نامش رو براتون بگم(اسم کتاب سلام بر ابراهیم است)از قول نویسنده میگم:"حاج حسین را دیدم و پرسیدم چه نامی برای این کتاب پیشنهاد میکنید ؟ایشان گفتند اذان، چون بسیاری از بچه های جنگ ابراهیم را به اذان هایش میشناختند به آن اذان های عجیبش .یکی دیگر از بچه ها جمله ی شهید ابراهیم حسامی را گفت :عارف پهلوان.اما در ذهن خودم نام مجموعه را معجزه اذان انتخاب کردم .شب بود که به این موضوعات فکر میکردم قرآنی کنار میز بود توجه ام به آن جلب شد قرآن را برداشتم ،در دلم گفتم خدایا این کار برای بنده صالح و گمنام تو بوده میخواهم در مورد نام این مجموعه نظر قرآن را جویا شوم بعد ادامه دادم تا اینجای کار همه اش لطف تو بوده من نه ابراهیم را دیده بودم نه سن وسالم میخورد که به جبهه بروم اما همه گونه محبت خود را شامل ما کردی تا این مجموعه تهیه شد، خدایا من نه استخاره بلد هستم نه میتوانم مفهوم آیات را درست برداشت کنم بعد بسم الله گفتم سوره حمد را خواندم و قرآن را باز کردم آن را رو ی میز گذاشتم صفحه ای که باز شده بود را به دقت نگاه کردم با دیدن آیات بالا ی صفحه، رنگ از چهره ام پرید سرم داغ شده بود بی اختیار اشک در چشمانم حلقه زد ،در بالای صفحه آیات۱۰۹به بعد سوره صافات جلوه گری میکرد که میفرماید"سلام بر ابراهیم،اینگونه نیکوکاران را جزا میدهیم، به درستیکه او از بندگان مومن ما بود"
96361
نام: مرجان
شهر: اصفهان
تاریخ: 10/14/2012 6:38:10 PM
کاربر مهمان
  سلام.من خیلی ساده دلم وهمه دلمومیشکنن نمیدونم چرا.برام دعاکنید.خیلی غصه میخورم وگریه میکنم.همسرخوبی دارم وتوخانواده همسرم بهم حسودی میشه ومجبورم حرفای همه روتحمل کنم.اهل جواب دادن هم نیستم.الان داشتم گریه میکردم واینونوشتم.
96360
نام: آزیتا خاتون
شهر: نیستان
تاریخ: 10/14/2012 6:32:04 PM
کاربر مهمان
  سلام عليكم و رحمه الله
دلم گرفته از دست آدم هايي كه با داشتن عمامه خودشون را علامه مي دونند ولي...
روحاني ديدم كه با داشتن مدرك دكتري و استاد دانشگاه بودن چطور حق مسلم خواهرش رو دوقورتو نيم خورد طوري كه ...
روحاني ديدم كه پاي بساط بافور عمر خودشو دود كرده..
روحاني ديدم كه به خاطر بوققققققققق خلع لباس شد و قس علي هذا ...
با همه اين اوصاف قشر روحاني را دوست داشتم قصد تخريب نداشته و ندارم ولي دلم پره...
مگه من جوون چيز زيادي مي خوام جز اينكه يك روحاني زبون من رو بفهمه، به روز باشه، دردمو تشخيص بده، منو راهنمايي كنه اگه هم بلد راه نيست، راست و حسيني بگه بلد نيستم ، با برخورد سرد آدمو نرونه!
يا علمشونو تو سر آدم مي زنن يا اونقدر غلمبه سلمبه جواب مي دن كه آدم نمي فهمه چي شد، مفتخر به پوشيدن لباس حضرت رسول(ص) هم هستند!
اين جذب حداكثري واسه چيه؟ كيه؟ نكنه فقط شعاره؟ برام شده معما چرا معممن يه عده؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي/وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي/وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي/يَفْقَهُوا قَوْلِي
96359
نام: گمنام
شهر: یکی از شهرهای جنگیزده
تاریخ: 10/14/2012 6:22:23 PM
کاربر مهمان
  کاش ما هم لایق دیدار شویم
96358
نام: فاطمه محب علی (ع)
شهر: بندر لنگه
تاریخ: 10/14/2012 6:09:18 PM
کاربر مهمان
  بنام خدا
خدایی که هیچ فرقی بین بندگانش نمی گذارد
سلام به همه اهل دلیهااین شعرتو یکی از سایتها خوندم دروصف مولایم عباس خواستم شماهم بخونید ایشالله خوشتون بیاد اینشعر از آقای مصلحی هستش .
هرچه ترسیدم ازآن آن به سرم می آید مشک سوراخ شد و کیست برم می اید
چشم پرخون شده را طاقت دیدن نبود خون به همراهی اشک از بصرم می آید
کیست او ذکر لبش وا پسرم می آید سخت بدهم صورت اورا تشخیص چون کبودی رخش در نظرم می آید
فاطمه آمد و دستی که ندارم خیزم اشک خجلت فقط از چشم ترم می آید هرچه ترسیدم ازآن آن به سرم می آید ناله ی العطش اهل حرم می آید التماس دعا یا علی
96357
نام: غم
شهر: دل
تاریخ: 10/14/2012 5:17:42 PM
کاربر مهمان
  به نام خدا
خداجون میخواستم بهت بگم تو که به همه نگاه میکنی پس من چی یعنی اینقدر بدم
میدونم هر چی گریه کنم ناله کنم صدامو نمیشنوی
دوستان گلم برا مشکلی که دارم دعا کنید لطفا
96356
نام: عاشق شهدا
شهر: شهدا
تاریخ: 10/14/2012 4:41:03 PM
کاربر مهمان
  بنام رب المهدی (عج)
سلام به همه حرف دلیهای خوب
روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد
شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد.
ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد.
آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد
پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه اش ضعیف و بالهایش چروکیده بودند.
آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد
او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و از جثه او محافظت کند اما چنین نشد .
در واقع پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند
آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد .

گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم ،
اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم ، به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هر گز نمی توانستیم پرواز کنیم !!!

التماس دعا برای من حقیر خیلی دعا کنید
حق یارتان


96355
نام: حدیث
شهر: لنگرود
تاریخ: 10/14/2012 4:23:12 PM
کاربر مهمان
  تا کی....؟
96354
نام: جا مانده از را خدا
شهر: تهران
تاریخ: 10/14/2012 3:49:22 PM
کاربر مهمان
  به نام خداوند یکتا
سلام
به تمامی دوستان خوبم


سوسکی با حالتی شکایت آمیز به سراغ خداوند آمد .
و به او گفت : چرا مرا به گونه ای آفریدی که کسی دوستم ندارد ؟؟
می دانی که چه قدر سخت است که کسی دوستت نداشته باشد ؟؟
تو برای دوست داشتن بود که جهان را ساختی . حتی تو هم بدون دوست داشتن .…
خدا هیچ نگفت.
سوسک ادامه داد : به پاهایم نگاه کن !!
ببین چقدر چندش آور است، چشم ها را آزار می دهم ، دنیا را کثیف می کنم .
آدم هایت از من می ترسند . مرا می کشند . برای این که زشتم ، زشتی جرم من است .
خدا هیچ نگفت .
دوباره گفت : این دنیا فقط مال قشنگ هاست ، زيبايي هاست ، مال گل ها و پروانه ها ، مال قاصدک ها است .
مال من نیست !!
خدا گفت : چرا ، مال تو هم هست .
دوست داشتن یک گل ، دوست داشتن یک پروانه یا قاصدک کار بزرگی نیست .
اما دوست داشتن یک سوسک ، دوست داشتن (( تو )) کاری دشوار است .
دوست داشتن ، کاری ست آموختنی و همه کس ، رنج آموختن را نمی برد .
و دوست داشتن، کاری است كه از درون پاكيزه بر می آيد، و همه کس رنج پاک كردن درون خود را به خود نمی دهد.
ببخش کسی که تو را دوست ندارد ، زیرا که هنوز مومن نیست ، زیرا که هنوز دوست داشتن را نیاموخته ، او ابتدای راه است .

مومن دوست می دارد . همه را دوست می دارد .
زیرا همه از من هستند و من زیبایم، چشم های مومن جز زیبايی نمی بیند .
زشتی در چشم هاست .
در این دایره ، هر چه که هست زیباییست ...... ...
آن که بین آفریده های من خط کشید شیطان بود .
شیطان مسئول فاصله هاست .
هر چند كه اگر خوب بنگری شيطان نيز زيباست.
حالا قشنگ کوچکم !! نزدیک تر بیا و غمگین نباش .
قشنگ کوچک نزد خدا رفت و دیگر هیچ گاه نیندیشید که نازیباست .

***********
سرکار خانم عطیه از کربلا
از لطفا جانب عالی جهت نوشتن قسمت دوم داستان بسیار سپاس گذار هستم .

در پناه خدا باشید .
یا حق
96353
نام: عاشق شهدا
شهر: شلمچه
تاریخ: 10/14/2012 3:35:19 PM
کاربر مهمان
  سلام مطالبي درمورد فرقه شيطان پرستي ميخوام. ممنون ميشم اگه اطلاعاتي بهم بدين
<<ابتدا <قبلی 9642 9641 9640 9639 9638 9637 9636 9635 9634 9633 9632 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=9637&mode=print