هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
95922
نام: امید
شهر: کرج
تاریخ: 10/3/2012 1:32:52 PM
کاربر مهمان
  همسری داشتم که توکل به خدا را از او یاد گرفتم ولی حالا رفته و من با توکلی که او به من یاد داد از خدا وصال مجددش را در برزخ و قیامت خواستارم.شما هم برای اجابت دعایم دعا کنید.ممنون.
95921
نام: دلداده مرتضي
شهر: ايلام
تاریخ: 10/3/2012 1:29:25 PM
کاربر مهمان
  آقا سيد مرتضي! كاش الان هم يكي مثل تو بود...
مثل عمار ...
كه روشنگري كنه...
كه به مولايش اقتدا كند...
كه ولايت پذير واقعي باشه...
كه مسلمان باشه...
95920
نام: پيمان
شهر: اصفهان
تاریخ: 10/3/2012 12:12:36 PM
کاربر مهمان
  انقدر دلم ميخواد برم روي يه كوه و داد بزنم داد بزنم................
95919
نام: sa
شهر: هرجا که او باشد
تاریخ: 10/3/2012 11:37:18 AM
کاربر مهمان
  سلام به اهالی و مدیریت حرف دل
از راهنماییتون سپاسگزارم مدیریت حرف دل.
این وبلاگ رو قبل از اینکه بفرمایید دیدم ولی همش خاطره بود نه دلیل.
سرفراز باشید.

**************
مدیریت حرف دل

باسلام
از معرفی این وبلاگ هدفی نداشتیم جز اینکه بگوییم خیلی زمان ها دلیل و استدلال مشکل را حل نمی کند و نیاز است لحظه ای به فطرت خود توجه نماییم تا حقیقت به قلب ما بنشیند.

البته این مهم نیز به دست نمی آید جز با توجه و توسل به اهل بیت علیهم السلام و بزرگان و شهدای گرانقدرمان.

علی ای حال برای مطالعه یکی از اولین منابع مشهور، کتاب مساله حجاب شهید مطهری می باشد که بوسیله لینک های زیر می توانید دریافت کرده و استفاده نمایید:

http://www.aviny.com/Library/Motahari/PDF/masaleh_hejab.pdf
http://www.aviny.com/Library/Motahari/Books/77/index.htm
http://www.aviny.com/Library/Motahari/books/77/book.zip

ومن الله التوفیق
95918
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 10/3/2012 11:31:59 AM
کاربر مهمان
  سلام دوستان
************************
نیت
مدت ها پیش کشاورز فقیری برای پیداکردن غذا یا شکاری به دل جنگل رفت .هنوز مسیر زیادی را طی نکرده بود که صدای فریاد کمکی به گوشش رسید.او صدا را دنبال کرد تا به منبع آن رسید و دید که پسر بچه ای در باتلاقی افتاد و آهسته و آرام به سمت پایین می رود .آن پسربچه به شدت وحشت زده بود و با چشمانش به کشاورز التماس می کرد تا جانش را نجات دهد.کشاورز با هزار بدبختی با به خطر انداختن جان خودش بالاخره موفق شد پسرک را از مرگ حتمی و تدریجی نجات دهد و او را از باتلاق بیرون بکشد....


فردای آن روز وقتی که کشاورز روی زمینش مشغول کار بود،کالسکه سلطنتی مجللی در کنار نرده های ورودی زمین کشاورز ایستاد. دو سرباز از آن پیاده شدند و در را برای آقای قد بلندی که لباس های اشرافی بر تن داشت ،بازکردند.زمانی که آن مرد با لباس های گران قیمتی که برتن داشت پایین آمد ،خود را پدر پسری که کشاورز روز گذشته او را از مرگ نجات داده بود،معرفی کرد.اوبه کشاورز گفت که می خواهد این محبتش را جبران کند وحاضر است در عوض کار بزرگی که او انجام داده،هرچه بخواهد به او بدهد .
کشاورز با مناعت طبعی که داشت به مرد ثروتمند گفت که او این کار را برای رضای خدا وبه خاطر انسانیت انجام داده و هیچ چشم داشتی در مقابل آن ندارد.در همین موقع پسرکشاورز از ساختمان وسط زمین بیرون آمد.مرد ثروتمند که متوجه شد کشاورز پسرش هم سن وسال پسر خودش دارد،به پیرمردگفت که می خواهد یک معامله با او بکند.مردثروتمند گفت حال که تو پسرم را نجات دادی ،من هم پسر تو را مثل پسر خودم می دانم. پس اجازه بده هزینه تحصیل او را در بهترین مدارس ودانشگاهها بپردازم.کشاورز موافقت کرد وپسرش پس از چند سال از دانشگاه علوم پزشکی لندن فارغ التحصیل شد وبه خاطر کشف یکی از بزرگ ترین ومهم ترین داروهای نجات بخش جهان که پنی سیلین بود،به عنوان یک دانشمند مشهور شناخته شد .آن پسر کسی نبود جز الکساندر فلیمینگ .چندسال گذشت .دست بر قضا پسر مرد ثروتمند به بیماری لاعلاجی مبتلا شد و این بار الکساندر،پسر کشاورز که امروز یک دانشمند برجسته بود با داروی جدیدش بار دیگر جان آن پسر را نجات داد .
جالب است بدانید که آن مرد ثروتمند و نجیب زاده کسی نبود جز لردراندلف چرچیل و پسرش هم کسی نبود جز وینستون چرچیل .
در پناه خدا
95917
نام: جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر: شهر خدا
تاریخ: 10/3/2012 11:28:38 AM
کاربر مهمان
  سلام پریسای عزیزم از لنگرود. بهتون تسلیت می گم و فکر می کنم تنها کاری که از من بر میاد اینه که منم مثه همه حرف دلی های عزیزمون برای پسر دایی مرحومتون طلب آمرزش و مغفرت کنم.انشاءالله سید و سالار شهیدان شفاعتشون رو کنن و با اولیاءالله محشور شن.
و از خدا می خوام که به شما و خانواده محترمتون صبر عنایت کنه.
95916
نام: راستین
شهر: غریبم
تاریخ: 10/3/2012 11:05:33 AM
کاربر مهمان
  پریسای گرامی از لنگرود سلام بهت تسلیت میگم خدا بهت صبر بده.امروز دوباره دلم گرفته خیلی احساس تنهایی میکنم أه ه ه.راستی دوستان مدتیه وسط حرف زدنم اصل حرف یادم میره و اصلا نمیدونم چی میخواستم بگم گاهی خیلی خجالت میکشم چون طرف صحبتم داره به دقت به حرفم گوش میده و من مجبورم اعتراف کنم که حرفم یادم رفته.به نظرتون طبیعیه یا باید به روانشناس مراجعه کنم.؟؟؟
95915
نام: الهام
شهر: نورآباد
تاریخ: 10/3/2012 10:38:40 AM
کاربر مهمان
  سلام بر حسین واولاد حسین واحصاب وعباس حسین
بزرگترین خواسته ام از خدا گشایش بخت نیک واولاد نیک
خدارا به پنج تن آل عبا قسمش میدهم که دعا یم را مستجاب کنه از شما هم میخوام برام دعا کنید چون دعا دیگران درحق دیگران مستجاب است
95914
نام: عاشق شهدا
شهر: شهدا
تاریخ: 10/3/2012 10:26:31 AM
کاربر مهمان
  بنام رب المهدی (عج)
متنی درمورد گفتگو با حضرت ادم

نامت چه بود؟
آدم

فرزند؟
من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت

محل تولد؟
بهشت پاك

اینك محل سكونت؟
زمین خاك

آن چیست بر گرده نهادی؟
امانت است

قدت؟
روزی چنان بلند كه همسایه خدا،اینك به قدر سایه بختم به روی خاك

اعضاء خانواده؟
حوای خوب و پاك ، قابیل خشمناك ، هابیل زیر خاك

روز تولدت؟
روز جمعه، به گمانم روز عشق

رنگت؟
اینك فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه

چشمت؟
رنگی به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان

وزنت ؟
نه آنچنان سبك كه پرم دئر هوای دوست ... نه آ نچنان وزین كه نشینم بر این خاك

جنست ؟
نیمی مرا ز خاك ، نیمی دگر خدا

شغلت ؟
در كار كشت امیدم

شاكی تو ؟
خدا

نام وكیل ؟
آن هم خدا

جرمت؟
یك سیب از درخت وسوسه

تنها همین ؟
همین!!!!

حكمت؟
تبعید در زمین

همدست در گناه؟
حوای آشنا

ترسیده ای؟
كمی

ز چه؟
كه شوم اسیر خاك

آیا كسی به ملاقاتت آمده؟
بلی

كه؟
گاهی فقط خدا

داری گلایه ای؟
دیگر گلایه نه؟، ولی...

ولی چه ؟
حكمی چنین آن هم یك گناه!!؟

دلتنگ گشته ای ؟
زیاد

برای كه؟
تنها خدا

آورده ای سند؟
بلی

چه ؟
دو قطره اشك

داری تو ضامنی؟
بلی

چه كسی ؟
تنها كسم خدا

در آ خرین دفاع؟
می خوانمش كه چنان اجابت كند دعا
دوستان خوبم التماس دعا
95913
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 10/3/2012 10:21:23 AM
کاربر مهمان
  سلام دوستان و
سلام به نام: محب محمد و آل محمد(ص)
شهر: حرم اهل بیت(ع)
انشالا که هر چه زودتر رابطه ها عاطفیتر و مستحکم تر شه .چون واقعا صله ارحام با خانواده بکلی روحیات رو عوض میکنه و نوعی نشاط بوجود میاره.
اما بنظر من حالا که رابطه هاتون با خانواده شخص شما کمرنگه بهتره که رابطه با خانواده همسرتون رو کم نکنید این دلیل نمیشه چون دختر مجرد وجود داره شما رابطتتون کمرنگ شده.شما محرم و نامحرمی و حد و حدود خودتون رو رعایت کنید و به رفت و آمدهای خانوادگیتون ادامه بدید شاید روحیه خانومتون بهتر شد و انشالا اخلاق و خصوصیاتش عوض شد. انشالا که دعای حضرت علی و خانوم حضرت فاطمه مشکل گشای زندگیتون شه.آمین
در پناه خدا
موفق باشید
<<ابتدا <قبلی 9598 9597 9596 9595 9594 9593 9592 9591 9590 9589 9588 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=9593&mode=print