اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
95492 |
نام:
راستین
شهر:
غریبم
تاریخ:
9/23/2012 7:12:22 PM
کاربر مهمان
|
مرا از دنیای زیبای خیالم محروم کردند و سراسر زندگی ام خلاصه شد در پنجره ای سیاه و سفید که درسوی دیگرش هرچه بود پاییز غم بار بود و بس...حق دوست داشتن و دل سپردن را از قلبم گرفتند.مگرچه بدی ازمن دیده بودند؟؟؟
(باشد که بدانند بی من بودن چقدر تهی است...)
آه خدایااااااا قلبم داره میسوزه...
|
|
95491 |
نام:
موسی پهلوانی
شهر:
فرون آباد پاکدشت
تاریخ:
9/23/2012 7:03:43 PM
کاربر مهمان
|
سالارکربلاکندگفت وگوی آب شوق شهادت است مگوآرزوی آب بی رنگ وبوست آب ولی من به حیرتم نام حسین یافت چرا رنگ وبوی آب دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد ای کاش قسمت بشه یه بار دیگه برم کربلا خدایا قسمتم کن .........
|
|
95490 |
نام:
شهاب
شهر:
امید به رحمت خدا
تاریخ:
9/23/2012 5:20:43 PM
کاربر مهمان
|
.:: یاالله ::.
اوّل مهر رسید و من در همان " اوّل آ " بودم
مثل گنجشک دلم می زد، مثل گنجشک رها بودم
پای یک پنجره میزی بود، چه تقلّای عزیزی بود
پنجره راه گریزی بود، خیره در پنجره ها بودم
پشت هر پنجره دنیایی ست ، چشم وا کردم و بستم ، آه
من کجایم؟ تو کجا؟ با خویش در همین چون و چرا بودم
گفت : بابا دو هجا دارد... نام من چار هجایی بود
نان یکی... آب یکی ... باران... مثل باران دو هجا بودم
گفت: هر حرف صدا دارد... در سکون حرف زدم با خود
هم صدا بودم و هم ساکت ، نه سکوت و نه صدا بودم
گفت: دلتنگ که ای؟ خندید... گریه کردم که پدر... خم شد
آه بابا، بابا، بابا، سخت دلتنگ شما بودم
جنگ شد، پنجره ها افتاد ، بچّه ها تشنه سفر کردند
هشت نهر آینه جاری شد، تشنه در کرببلا بودم
گفت: هی هی! تو کجایی؟ تو ... راست می گفت، کجایم من؟
تو نبودی... تو چهل سال است... من... اجازه؟... همه را بودم
تو چهل سال همه غایب... تو چهل سال همه در خویش...
من چهل سال ، خدای من! من چهل سال کجا بودم؟
علیرضا قزوه
|
|
95489 |
نام:
زينب سلامات
شهر:
اصفهان
تاریخ:
9/23/2012 5:07:38 PM
کاربر مهمان
|
سلام خدا اقا شهاب پيشاپيش ولادت امام رضا (ع) بشما و خونواده محترمت تبريك ميگويم و اگه امكانش هس جزء 8 برام در نظر بگير ميخوام برا مريضا و هر كي مشكل داره دعا كنم شايد قبولم كنه و دعاهام اجابت بشه
|
|
95488 |
نام:
پاییز
شهر:
مهم نیست
تاریخ:
9/23/2012 5:05:25 PM
کاربر مهمان
|
شب به امید اینکه صبح شود مینشینم به انثظار"انثظاری که با درد همراه است...خیلی ها به انتظار میگن پایان.میدونی چرا؟چون نابودی شخص منتظر ورقم میزنه....برای انانی که منتظرن صبح شود فاتحه ای بخانید....
|
|
95487 |
نام:
پریسا
شهر:
لاهیجان
تاریخ:
9/23/2012 4:35:20 PM
کاربر مهمان
|
ما پول کرایه ی خانه ام را نداریم
|
|
95486 |
نام:
جا مانده از راه خدا
شهر:
تهران
تاریخ:
9/23/2012 3:44:23 PM
کاربر مهمان
|
به نام خداوند یکتا
سلام
به تک تک کسانی که رفتند ، تا ایران همیشه آزاد ، آباد باشد .
خیلی گشته بودیم .
نه پلاکی
نه کارتی
چیزی همراهش نبود .
لباس فرم سپاه به تنش بود .
چیزی شبیه دکمه پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد .
خوب که دقت کردم .
دیدم یک نگین عقیق است که انگار جمله ای رویش حک شده .
خاک و گل ها را پاک کردم .
دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردیم .
روی عقیق نوشته شده بود : به یاد شهدای گمنام .
برای شادی روح تک تک شهدا لطفا یک فاتحه بفرستید .
در پناه خدا باشید .
یا حق
|
|
95485 |
نام:
صبا
شهر:
تهران
تاریخ:
9/23/2012 2:56:23 PM
کاربر مهمان
|
بیخودی بین الحرمین را بهــــانه نکنید از "حسین" تا "عباس" یک " یــــا اخــــا" فاصله است...
یـــــا سیدالشهدا،یــــا سقای کــربلا
|
|
95484 |
نام:
فخری
شهر:
بی مکان
تاریخ:
9/23/2012 2:51:52 PM
کاربر مهمان
|
شاید بهتر از به بود .دستمریزاد /
|
|
95483 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهر خدا
تاریخ:
9/23/2012 2:28:22 PM
کاربر مهمان
|
ما را تو صفا ده به صفای صلوات همراه ملک شو به نوای صلوات گویی همه جا هست صدای صلوات خواهی که شود مشکلت آسان اینک بفرست به محمد (ص) و به آلش صلوات مثله همیشه فوق العاده اید.
|
|