هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
91552
نام: طیبه
شهر: چشم به درگاه خدا
تاریخ: 6/20/2012 4:32:08 PM
کاربر مهمان
  سلام انسیه خانم اسم من هم برای دعا بنویسید .ممنون برای برآودردن حاجتم که خدای بزرگ جواب مثبت بهم بدهد دستم از همه جا کوتاه هست جز اون کسی راندارم
91551
نام: زهرا
شهر: جایی برای ماندن نیست
تاریخ: 6/20/2012 4:25:40 PM
کاربر مهمان
  به نام خدا
سلام شهیدا دلم گرفته براتون تنگ شده میخوام بیام پیشتون یادواره شهدا گرفتن تو محلمون همون جا که...خودتون بهتر میدونید کمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممک بعد از خدا وائمه شما رو دارم
91550
نام: عبدالله
شهر: بیرق ولایت فقیه
تاریخ: 6/20/2012 4:23:00 PM
کاربر مهمان
  خدايا تو مرا عشق کردي که در قلب عشاق بسوزم.
تو مرا اشک کردي که در چشم يتيمان بجوشم.
تو مرا آه کردي که از سينه بينوايان و دردمندان به آسمان صعود کنم.
تو مرا فرياد کردي که کلمه حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمايم.
تو مرا در درياي مصيبت و بلا غرق کردي و در کوير فقر و حرمان تنهايي سوزاندي.
خدايا تو پوچي لذات زودگذر را عيان نمودي، تو ناپايداري روزگار را نشان دادي.
لذت مبارزه را چشاندي. ارزش شهادت را آموختي.

(شهیدچمران)

سالروز شهادت سردار سپاه اسلام گرامی باد.
91549
نام: شهره ضمیریان
شهر: شیراز
تاریخ: 6/20/2012 4:17:45 PM
کاربر مهمان
  چرا خدا در قران از نماز ، خیرات و ...برای اموات صحبتی نکرده، دریغ از یک آیه یا اشاره . چرا؟؟؟؟؟؟
اگر آیه ای نام برده بود ما با اشتیاق بیشتری خیرات و نماز و ... برای اموات انجام می دادیم.
لطفا اگر مطالب ما را می خوانید جواب بدهید .
91548
نام: شهاب
شهر: اميد به رحمت خدا
تاریخ: 6/20/2012 2:51:18 PM
کاربر مهمان
  .:: ياالله ::.


*فلسفه ي التماس دعا:


خداوند جلّ جلاله به حضرت موسي(ع) فرمود: با زباني که گناه نکرده اي مرا بخوان تا اجابت کنم تو روا.

موسي(ع) فرمود: با کدام زبان بخوانمت که با آن گناه نکرده باشم.

خداوند جلّ جلاله فرمود: تو با زبان ديگران گناه نکرده اي ، پس بگو ديگران برايت دعا کنند...


عاجزانه التماس دعا.


91547
نام: شهره
شهر: تنهایی
تاریخ: 6/20/2012 2:38:51 PM
کاربر مهمان
  سلام بنده های خوب خدا.

خدایا طوفانیم کن تا بیازمایم آرامشم را
کویریم کن تا بفهمم تشنگیم را
دریاییم کن تا درک کنم پذیرشم را
ماهم کن تا بچرخم و روشنایی دهم زمینت را تا درک کنم حسهای خلقتت را
محبوسم کن تا درک کنم آزادیت را
بمیرانم تا درک کنم زندگیت را
و ازتو می خواهم که بیاموزی مرا هجرت را ،نماندن و نپوسیدن را که از تعفن ماندن بیزارم
و در آخر انسانم کن تا بفهمم خداییت را

یافتاح.التماس دعا
91546
نام: جامانده از راه خدا
شهر: تهران
تاریخ: 6/20/2012 2:01:03 PM
کاربر مهمان
  سلام

به تمامی دوستان خوبم

دوباره از تمامی دوستان مشتاق و مهربان حرف دل برای یک کار گروهی دعوت می کنم .



همه دوستان در یک روز و یک ساعت برای ظهور یوسف زهرا و برای حاجت همه حاجتمندان دعا کنند.



تاریخ وزمان شروع طرح :

ساعت نه شب ، روز چهاردهم تیر ماه، همزمان باشب میلاد یوسف زهرا(س) یک ختم دعا شریف فرج و صدتا صلوات به نیت ظهور هر چه نزدیکتر آقا و برای فرج و گشایش اعمال و حوائج همه حاجتمندان انشاا....



هر کدام از دوستان که می خواهند در این کار گروهی شرکت کنند.




بسم الله



نفر اول - ( با اجازه تمامی دوستان بنده گناه کار )
نفر دوم - امام حسین(ع) از مهم نیست
نفر سوم - مجهول از تبریز

......






انشاا... درصبح میلاد شاهد ظهور مهدی فاطمه ( ع ) باشیم.




یاحق
91545
نام: نفیسه(مونا)
شهر: مرکزی
تاریخ: 6/20/2012 1:52:36 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه حرف دلی های عزیز
انسیه خانم اسم منم بنویسید لطفا
91544
نام: مسعود
شهر: ......
تاریخ: 6/20/2012 1:51:35 PM
کاربر مهمان
  سلام و خداحافظ
91543
نام: جامانده از راه خدا
شهر: تهران
تاریخ: 6/20/2012 1:48:57 PM
کاربر مهمان
  سلام

به تمامی بچه های خوب حرف دل


از آن جای که بخشی از داستان قبلی متاسفانه نیامده است دوباره آن بخش را برای شما نوشتم.


جان استفن با دست های گره كرده و دندان های به هم فشرده و لنگ لنگان، اما استوار، همچنان به حركت خود به سوی خط پایان ادامه می دهد او هنوز چند كیلومتری با خط پایان فاصله دارد آیا او می تواند مسیر را به پایان برساند؟؟؟؟!!!!

خورشید در مكزیكوسیتی غروب می كند و هوا رو به تاریكی می رود.

بعد از گذشت مدتی طولانی ، آخرین شركت كننده دوی ماراتن به استادیوم نزدیك می شود، با ورود او به استادیوم جمعیت از جا برمی خیزد چند نفر در گوشه ای از استادیوم شروع به تشویق می كنند و بعد انگار از آن نقطه موجی از كف زدن حركت می كند و تمام استادیوم را فرا می گیرد نمی دانید چه غوغایی برپا می شود.

چهل یا پنجاه متر بیشتر تا خط پایان نمانده او نفس زنان می ایستد و خم می شود و دستش را روی ساق پاهایش می گذارد، پلك هایش را فشار می دهد نفس می گیرد و دوباره با سرعت بیشتری شروع به حركت می كند. شدت كف زدن جمعیت لحظه به لحظه بیشتر می شود خبرنگاران در خط پایان تجمع كرده اند .

وقتی نفرات اول از خط پایان گذشتند استادیوم اینقدر شور و هیجان نداشت . نزدیك و نزدیكتر می شود و از خط پایان می گذرد. خبرنگاران، به سوی او هجوم می برند نور پی در پی فلاش ها استادیوم را روشن كرده است انگار نه انگار كه دیگر شب شده بود. مربیان حوله ای بر دوشش می اندازند او كه دیگر توان ایستادن ندارد، می افتد.
آن شب مكزیكوسیتی و شاید تمام جهان از شوق حماسه جان، تا صبح نخوابید . جهانیان از او درس بزرگی آموختند و آن اصالت حركت، مستقل از نتیجه بود.
او یك لحظه به این فكر نكرد كه نفر آخر است. به این فكر نكرد كه برای پیشگیری از تحمل نگاه تحقیرآمیز دیگران به خاطر آخر بودن میدان را خالی كند.
او تصمیم گرفته بود كه این مسیر را طی كند، اصالت تصمیم او و استقامتش در اجرای تصمیمش باعث شد تا جهانیان به ارزش جدیدی توجه كنند ارزشی كه احترامی تحسین برانگیز به دنبال داشت. فردای مسابقه مشخص شد كه جان ازهمان شروع مسابقه به زمین خورده و به شدت آسیب دیده است.

او در پاسخگویی به سوال خبرنگاری كه پرسیده بود، چرا با آن وضع و در حالی كه نفر آخر بودید از ادامه مسابقه منصرف نشدید؟
ابتدا فقط گفت: برای شما قابل درك نیست! و بعد در برابر اصرار خبرنگار ادامه داد : مردم كشورم مرا پنج هزار مایل تا مكزیكوسیتی نفرستاده اند كه فقط مسابقه را شروع كنم، مرا فرستاده اند كه آن را به پایان برسانم.
داستان (جان استفن آكواری) از آن پس در میان تمام ورزشكاران سینه به سینه نقل شد.

حالا آیا یادتان هست كه نفر اول برنده مدال طلای همان مسابقه چه كسی بود؟؟؟؟؟

یك اراده قوی بر همه چیز حتی بر زمان غالب می آید.





درپناه خداباشید.



یاحق
<<ابتدا <قبلی 9161 9160 9159 9158 9157 9156 9155 9154 9153 9152 9151 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=9156&mode=print