هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
91452
نام: مهدی
شهر: اصفهان
تاریخ: 6/17/2012 3:42:37 PM
کاربر مهمان
  سلام ۱۶ سال درس خوندم به امید اینکه بعد از فارغ التحصیل شدن دستمون بند بشه.

دوساله که بیکار گشتم کاری نصیبم نشد از بدبختی روزگار ازدواج کردم زنم خوب آدمی هست خدا رو شکر ولی مگه خدا نگفته ازدواج کنید رزق وروزی تون را میرسونم نه اینکه بیکار باشم و منتظر دستای غیبی باشم نه سعی خودم را همه جوره کردم هرچی گشتم کار نبود خلاصه طلاهای زنم را فروختم و یه فروشگاه راه انداختم دو سه ماه اول خوب بود ولی هرچی به سمت جلو رفتم فروش کمتر شد تا الان خدا نذاشته در بمونم ولی با بدبختی هم دارم رد می کنم دیگه نمی دونم چیکار کنم بعضی ها میگند دم زبون افتادی آخه مگه من چی کار کردم که باید این همه بد بختی بکشم
91451
نام: نرگس
شهر: هر چی شما بگین
تاریخ: 6/17/2012 2:52:23 PM
کاربر مهمان
  به خدا نمی دونم چی بگم دیگه بریدم از همه چی ، همه ازم ناراضیند :خانواده،فامیل، مردم شهر، حتی خودم
به خدا میگم عزیز من فقط تو رو دارم می خوام چکار کنم ولی انگار اونم ناراضیه . حالا موندم چکار کنم. تو رو خدا دعام کنید شاید دعای شماها درگیر بشه و من یه روز خوش ببینم. درسته نمی تونم انکار کنم خدا بهم یه خونواده ی پاک و سالم داده که با هیچی عوض نمی کنم و حتی نمی تونم شکرشو به جا بیارم ولی خودمم میخوام یه زندگی با آسایش داشته باشم اینکه از خدای غنی در خواست بزرگی نیست. آره التماس دعا دارم از هر کی که اینو بخونه ممنون
در آخر هم به شهدا میگم مدیونتونم و دوستتون دارم ما رو نفراموشید فردا عید مبعثه و برا همه دوستداران حضرتش تبریک میگم.
91450
نام: هدهد
شهر: آسمان
تاریخ: 6/17/2012 2:44:42 PM
کاربر مهمان
  لعنت به تو ای دنیا. لعنتی. که هیچ وقت به مراد ما نبودی. لعنت به تو. لعنت لعنت لعنت لعنت
91449
نام: غریب
شهر: تبریز
تاریخ: 6/17/2012 2:16:34 PM
کاربر مهمان
  من از یک شکست عاشقانه می آیم بگذارهمه سرزنشم کنند.

چقدردوستت دادم زمانی رابه یاد اوردم که باتمام خونسردی گفتی دوست دارم ولی عاشقت نیستم سکوت میکنم تابه خاک سپردن ارزو هام ابرومندانه باشد.
اخرین حرفم به اندازه ی قلبه شکسته ام نمی بخشمت
91448
نام: مرگ
شهر: آخرت
تاریخ: 6/17/2012 12:53:42 PM
کاربر مهمان
  سلام خدایا

من دوست دارم بیام پیشت... هم بیام کنار خودت وپدر ومادرم خیلی دلم براتون تنگ شده
خدایا همه میان پیش خودت پس چرا همه باهم نمیایم پیشت *
خدایا چرا هر چی بدبختی و بی چارگی است برای من اتفاق می افته *
همیشیه دوست داشتم مادرم یا پدرم برام لالایی بخونن برام قصه بخونن یا حتی گرمی دست مادرم راحس کنم نه اینکه دوستام رو ببینم مادرشون نازشون میکنه *
همیشه دوستام از خاطراتی که با خوانوادشون گذراندن تعریف می کنن اما اونوقت هست که من دعای مرگ برای خودم میکنم *
خدایا دیگه برام تموم شده همه چیز من دوستی به جز مرگ ندارم و همیشه منتظر حادثه ای هستم تا بیام پیشتون*****
خدایا چنان کن سر انجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

خداحافظ ....
91447
نام: بنده خدا
شهر: تهران
تاریخ: 6/17/2012 12:41:41 PM
کاربر مهمان
  کاش میشد غم دل را به زبان همگان ترجمه کرد..............
91446
نام: انتظار
شهر: ...
تاریخ: 6/17/2012 12:17:13 PM
کاربر مهمان
  با سلام ای آقا ...
شبتان مهتابی ...
روز میلاد شما در پیش است ...
عرض تبریک آقا ...
و کمی بیتابی ...
چشم عالم به دقایق نگران خواهد شد! ...
کوچه ها منتظرند ...
دشت ها حوصله ی سبزه ندارند دگر ...
پس چرا دیر آقا ؟! ...
ای نفس ها به فدای کف نعلین شما ! ...
اندکی تند قدم بردارید
91445
نام: فاطمه
شهر: همین جا
تاریخ: 6/17/2012 12:09:00 PM
کاربر مهمان
  به نام خدا
سلام

یک شب روءسای بیمارستان آمدند دیدنش به احوالپرسی و دیدن پرونده هاش و گفتن :شما چیزی کم و کسر ندارید این جا؟;
آقا محمود لبخند زد گفت : این سوال رو فقط از من می کنید یا همه؟
- از همه.
- یعنی انقدر که به من می رسید به بقیه هم بلدید برسید؟
گفتند البته که اینطورست و اصلا آن ها وظیفه شان همین است و اگر جز این باشد که... که آقا محمود اخم کرد گفت:کاش دست کم یکی تان بلد بود راست بگوید!
همه برگشتند به هم نگاه کردند. نمی دانستند پیش پای آن ها سرمش را داده دست من، رفته توی تک تک اتاق ها، به بچه ها سر زده، ازشان پرسیده چیزی کم و کسر دارند یا نه. از همه شان خیلی چیزها شنیده و حالا حرف ها باهم جور در نمی آمدند...
*
نام کتاب : رد خون روی برف یا توی برف بزرگ شو دخترم. کتاب محمود کاوه
گردآورنده: فرهاد خضری
انتشارات: روایت فتح
*
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مبعث پیامبر اکرم(ص) مبارک

التماس دعا

یا حق
91444
نام: فاطمه
شهر: دلتنگی
تاریخ: 6/17/2012 12:00:13 PM
کاربر مهمان
  سلام بر همه شهدا می خوام امروز قسمتون بدم ب مادرتون زهرا(س) که کمکم کنید واقعا دیگه از زندگی خسته شدم دست به هر چیزی میزنم هر راهی که می رم به بن بست می خورم شما کمکم کنید سالهاست که زندگیم یکنواخت شده نه تحرکی نه تنوعی هیچی خودتون یه تحولی در زندگیم بدید یه رزق حلال نصیبم کنید هم یه زندگی پر برکت امین یا رب العالمین
91443
نام: الهه
شهر: یزد
تاریخ: 6/17/2012 11:49:56 AM
کاربر مهمان
  سلام بر همه ی درد دلی ها
دریا از کرمان
کسی را برای دوست داشتن انتخاب کن که قلب بزرگی داشته باشه تا مجبور نشی برای اینکه تو قلبش جا بشی خودتو کوچیک کنی.
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی
صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی
یاحق
اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج
برای فرج آقا دعا کنید که فرج و گشایش ما هم در آن است
<<ابتدا <قبلی 9151 9150 9149 9148 9147 9146 9145 9144 9143 9142 9141 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=9146&mode=print