هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
91132
نام: صاعقه
شهر: دل
تاریخ: 6/10/2012 2:15:00 PM
کاربر مهمان
  ...بسم رب المهدی...

خدایا من رو ببخش که همیشه ازت طلبکارم ...
چرا ؟!
نمیدونم شاید فکر میکنم : چون بهم لطف کردی و منو آفریدی ، مدیون من شدی !
خدایا ببخش که همیشه به فکر معامله کردن با تو بودم : ... خدایا اگه فلان کارو واسم انجام بدی ... منم قول میدم که فلان و بهمان ...
خنده ام میگیره شاید هم گریه ، تو میدونی که نمیتونم سر قولم بمونم؛ ولی جوابم رو با محبتت دادی ... خدایا آخه چرا ؟
خدایا من دردونه ی مخلوقاتتم و شاید به همین خاطر ننر بار اومدم ...
خدایا من باهات کلی حرف دارم و تو هم همیشه برام وقت داشتی و داری
خدایا من فکر میکنم تو خیلی عاشقم بودی و هستی
تو هزاران نشونه برام فرستادی
تو اینقدر عاشقم بودی و هستی که شریف ترین انسانها رو برای رسوندن پیغامت برام انتخاب کردی و فرستادی ، و بهترینشون، همونی که از ابتدا به امین بودن معروف بود ...
خدایا تو خیلی بهم پوئن و امتیاز دادی، ولی من دارم می بازم
من دارم به خودم می بازم ...
باختی بزرگتر از این وجود داره که فقط وقتی سر و کله ام دور و برت پیدا میشه که دچار مشکلی شده باشم ؟
خدایا این دستهای منه
همونی که همیشه بطرفت درازه
و این هم سری که جلوی همه خم شده
ولی افسوس از یکبار طاعتِ با صداقت برای اطاعت
خدایا ... این منم ... اشرف مخلوقاتت ... جانشین تو بر روی زمین ...
همونی که وقتی منو آفریدی خودت رو احسن الخالقین نامیدی
خدایا من دارم به خودم می بازم
خدایا دستم رو بگیر ...
دست کسی رو که
امیدی به طاعت ناچیز و ریایی خودش نداره ...

اللهم ارزقنا رویت قائم ال محمد
التماس دعا...یامهدی*
91131
نام: دل نگرون
شهر: برزخ
تاریخ: 6/10/2012 2:06:20 PM
کاربر مهمان
  بسم رب الشهدا
کاش همه ما میفهمیدیم واسه چی اومدیم واسه چی داریم زندگی میکنیم اونوقت بود که راحت دلی شکسته نمیشدوچشم مادری بخاطر گناه فرزندش گریان نمیشدوکمرپدری از خطاهای دلبندش شکسته نمیشد.

چراباورنمیکنیم که روزگار تکرارمیشه وروزی ماهم پدرومادر میشویم وبرایمان چقدرسخته که دختروپسرمون جلوی رویمان وایسن وبه اشتباه خود ادامه بدهند چقدر داغون میشیم
پس حداقل بخاطر خودمون هم که شده حواسمون باشه که داریم باحال وآینده مون چیکار میکنیم.یادتون نره واسه هم دعا کنید.
یاعلی
91130
نام: بي نام مانده
شهر: بي شهر مانده
تاریخ: 6/10/2012 12:52:52 PM
کاربر مهمان
  دنبال نامم هستم ولي پيداش نمي كنم دنبال شهرم هستم ولي پيداش نمي كنم شايد خيلي وقت خودم را گم كرده ام ولي نه من خودم را از وقتي پيدا كردم كه درشهري غريب جلوي دشمن ايستادم و بي اختيار ديدم كه چه جوانهايي دارند عشق بازي مي كنند .خواستم با آنها بروم ولي دست رد برسينه ام زدند ديدن كه من عاشق واقعي نيستم دو باره برم گرداندن به شهري كه اشنا ولي ديگر خيلي غريب بود .

ادمهاي ان شهر تغيير كرده بودن هيچ كدام ديگر اشنا نبودن . به چشم آشنا مي آمدن ولي به دل غريب بودن چند وقتي گذشت دران گذر ديگر نزديكان مثل خواهر برادر و.......هم به دل آشنا نمي آمدن دليلش چه مي تواند باشد شايد باز فكر مي كردم خودم را گم كرده ام شما دليش را بگين خدانگهدارتان باشد يك غريبه آشنا
91129
نام: راستین
شهر: غریبم
تاریخ: 6/10/2012 12:21:12 PM
کاربر مهمان
  سلام
امر به معروف و مجهول از تبریز خیلی خوب حرف میزنید
جواب خیلی از سوالا و سر درگمی هامو تو حرفاتون میگیرم.دلم آشوبه باورتون میشه فقط اینجا آرومم.اینجا یکی از بزرگترین نعنت هایی که خدا بهم داده
خدااااااااااااااااااااااااااااااااا دستمو بگیر التماست میکنم منو به حال خودم نزار دوست دارم بیام پیشت از اینجا خسته شدم من دوست ندارم دیگه اینجا باشم میشه منو بیاری اول صف؟
ناشکری نمیکنم فقط دلم تنگه؟آخه چرا انقدر از هم دوریم؟مگه دوستم نداری؟میشه بغلم کنی؟به خدایی خودت جز تو هیچ امیدی ندارم
تحمل جسمم برام سخته احساس سنگینی میکنم خدا منو بیار پیش خودت
اینجا تاوان کدوم اشتباه من به درگاهت بود؟
91128
نام: یاسمن
شهر: گلستان-رامیان
تاریخ: 6/10/2012 12:20:23 PM
کاربر مهمان
  سلام رقیه خانم عشق چیزیه که خدا از اول تو وجودمون گذاشته اول عشق به خودش بعد عشق به پدرو مادر .....قشنگترین عشقای دنیا اینا هستن به هر چیزی نگاه کنی و خدارو توش ببینی یعنی به خدا عشق ورزیدی....فکر نکن من این حرفارو میزنم تا حالا این اتفاق برام نیفتاده درکت می کنم ولی من باهاش رابطه برقرار نکردم گفتم اگه اونم عاشقم باشه خودش میادسراغم ناپلئون یه حرف قشنگی میگه

عشقت را رها کن اگر به سوی تو بازگشت از آن توست....

التماس دعا
91127
نام: جامانده از راه خدا
شهر: تهران
تاریخ: 6/10/2012 12:16:00 PM
کاربر مهمان
  سلام
دوست خوبم
امربه معروف و نهی از منکر

در ادامه صحبت شما من یک داستان از عارف چینی بزرگ برای تمامی دوستان حرف دل دارم


پسري جوان که يکي از مريدان شيفته شيوانا بود، چندين سال نزد استاد درس معرفت و عشق مي آموخت .
شيوانا نام او را (ابر نيمه تمام) گذاشته بود و به احترام استاد بقيه شاگردان نيز او را به همين اسم صدا مي زدند.
روزي پسر نزد شيوانا آمد و گفت دلباخته دختر آشپز مدرسه شده است و نمي داند چگونه عشقش را ابراز کند!؟
شيوانا از (ابر نيمه تمام) پرسيد: چطور فهميدي که عاشق شده اي؟!

پسر گفت: هرجا مي روم به ياد او هستم. وقتي مي بينمش نفسم مي گيرد و ضربان قلبم تند مي شود. در مجموع احساس خوبي نسبت به او دارم و بر اين باورم که مي توانم بقيه عمرم را در کنار او زندگي کنم!

شيوانا گفت: اما پدر او آشپز مدرسه است و دخترک نيز مجبور است به پدرش در کار آشپزي کمک کند. آيا تصور مي کني مي تواني با کسي ازدواج کني که براي بقيـه همکلاسي هايت غذا مي پزد و ظرف هاي غذاي آنها را تميز مي کند.
(ابرنيمه تمام) کمي در خود فرو رفت و بعد گفت: به اين موضوع فکر نکرده بودم. خوب اين نقطه ضعف مهمي است که بايد در نظر مي گرفتم.

شيوانا تبسمي کرد و گفت: پس بدان که عشق و احساس تو به اين دختر هوسي زودگذر و التهابي گذرا بيش نيست و بي جهت خودت و او را بي حيثيت مکن!
دو هفته بعد (ابر نيمه تمام) نزد شيوانا آمد و گفت که نمي تواند فکر دختر آشپز را از سر بيرون کند. هر جا مي رود او را مي بيند و به هر چه فکر مي کند اول و آخر فکرش به او ختم مي شود.
شيوانا تبسمي کرد و گفت: اما دخترک نصف صورتش زخم دارد و دستانش به خاطر کار، ضخيم و کلفت شده است. به راستي بد نيست که همسر تو فردي چنين زشت و خشن باشد. آيا به زيبايي نه چندان زياد او فکر کرده اي! شايد علت اين که تا الان ترديد کرده اي و قدم پيش نگذاشته اي همين کم بودن زيبايي او باشد؟!

پسر کمي در خود فرو رفت و گفت: حق با شماست استاد! اين دخترک کمي هم پير است و چند سال ديگر شکسته مي شود. آن وقت من بايد با يک مادربزرگ تا آخر عمر سر کنم!
شيوانا تبسمي کرد و گفت: پس بدان که عشق و احساس تو به اين دختر هوسي زودگذر است و التهابي گذرا بيش نيست پس بي جهت خودت و او را بي حيثيت مکن!
پسرک راهش را کشيد و رفت. يکي از شاگردان خطاب به شيوانا گفت که چرا بين عشق دو جوان شک و ترديد مي اندازيد و مانع از جفت شدن آنها مي شويد.
شيوانا تبسمي کرد و پاسخ داد: هوس لازمه جفت شدن دو نفر نيست. عشق لازم است و (ابر نيمه تمام) هنوز چيزهاي ديگر را بيشتر از دختر آشپز دوست دارد
يک ماه بعد خبر رسيد که (ابر نيمه تمام) بي اعتنا به شيوانا و اندرزهاي او درس و مشق را رها کرده است و نزد دختر آشپز رفته و او را به همسري خود انتخاب کرده است و چون شغلي نداشته است در کنار پدر همسر خود به عنوان کمک آشپز استخدام شده است.
يکي از شاگردان نزد شيوانا آمد و در مقابل جمع به بدگويي (ابر نيمه تمام) پرداخت و گفت: اين پسر حرمت استاد و مدرسه را زير پا گذاشته است و به جاي آموختن عشق و معرفت در حضور شما به سراغ آشپزي رفته است. جا دارد او را به خاطر اين بي حرمتي به مرام عشق و معرفت از مدرسه بيرون کنيد؟

شيوانا تبسمي کرد و گفت:ديگر کسي حق ندارد به کمک آشپز جديد مدرسه (ابر نيمه تمام) بگويد.

از اين پس نام او (تمام آسمان) است.

اگر من از اين به بعد در مدرسه نبودم سوالات خود...
91126
نام: قیصر
شهر: کرج
تاریخ: 6/10/2012 12:04:34 PM
کاربر مهمان
  رقیه خانم/عشق مقصدنیست عشق مرکب که تروبمقصدمیرسونه هرچندواژه عشق مظلومترین واژه ادبیات جهانه:خاک پای تمام جوانها ایران زمین:قیصر
91125
نام: الهه
شهر: یزد
تاریخ: 6/10/2012 12:03:55 PM
کاربر مهمان
  سلام پژواک از هامبورگ
با تشکر از لطف شما
انشاله که هر چه زودتر کارتون درست بشه و به وطن برگردید من که تو کشور خودمونم فقط تو شهر دیگه درس میخونم یه وقتایی واقعا تحملم کم میشه که چرا در شهر غریبم کشور دیگه که معلومه آدم دلش برای خاک کشورشم تنگ میشه.
یا حق
موفق باشید
91124
نام: محمدی
شهر: شهر زیبایی ها
تاریخ: 6/10/2012 11:57:43 AM
کاربر مهمان
  سلامم به یاران امروز و دیروز عشق
منای عزیز از مهم نیست
شغل همسر فقط از جهت کسب حلال بودن مهمه تابتوانید با زادو توشه ای پاک زندگی کنید و فرزندانی شایسته و خدایی پرورش دهید یادتون نره شاخصه ی اصلی باید در انتخاب همسر داشتن تقواباشه اینو خودم تجربه کردمو تنها چیزی که تونست در همه ی این سالها منو یاری کنه تقوا بوده و بس برای خوشبختیت دعا می کنم
عاشق گرامی از شکست خورده ها
قطعا شما باید با یه مشاور تماس بگیرید و با راهنمایی های ایشون این دوران رو طی کنید پیروز باشید
رویای عزیز از کرمانشاه
دخترم تو در آستانه ی سن بلوغی دورانی که اگر مراقب نباشی حتما نابود خواهی شد فعلو انفعالات درونت در این سن آنقدر شدید و سریع است که تو نمی دانی نوجوان هستی یا کودک ؟ شیطان هم بی کار نمی ماند و از این خلع پیش آمده نهایت سوءاستفاده را می کند با عبادات و تفریحات سالم و دوستان مؤمنه که می توانی با شرکت در برنامه های مسجد محله داشته باشی ، آنهارا بیابی مطالعه ی کتابهای مفید و در خور سنو سالت یادت نرود * دخترم با مادرت حرف بزن و از تجربه های زندگی و نوجوانیش توشه برگیر * می توانی با مشاور مدرسه هم اگر اعتماد داری مطرح کنی اونیز می تواند راهکارهای مثمر ثمری را نشانت دهد * برای رسیدن به راهی زیبا دعایت می کنم * هرگز تلاش نکن راههای رد شده از نظر خداوند را تجربه کنی که حد اقل پیامدش نیستیست * از نوشته ات بر می آید که صادقو پاکی پس قدر این گوهر ناب را بدان و راههای ورود شیطان به درونت را هرچه زودتر ببند *دعایت می کنم تا همیشه خدایی بمانی
هدهدگرامی از آسمان
دل پر دردی داری اما پاسخت از حوصله اینجاخارج است و باید باکسی که اصلاعاتی کافی دارد رودررو مباحثه نمایی تا باور کنی که همه ی خلقت و پردازش های جهان از روی تدبیر و حکمت است و این ماهستیم که هنوز نتوانستیم به این باور متعالی برسیم و برای هرسؤالی روش یافتن جوابی درخور بیابی و هرچه را که دوست داری جواب مجهولاتت ندانی وحتی گاها با پاک کردن صورت مسأله و با داشتن عصبانیت حرفهای خودت را جواب ندانی * دوست گرامی در جمع دوستان باسوادو حکیمی هستند که می توانی به صورت جدی با آنها مطالبت را در میان بگذاری و بیشتر و بیشتر بر تقوایت بیفزایی * رسیدن به جوابهایی درست برای شما آرزوی ماست
بنده ی خدااز همین نزدیکی
از نوشته ات در تاریخ پانزده خرداد خیلی دلم گرفت و از صمیم قلبم برایت دعا کردم تا خداوند پدربزرگ سنگ دلت را هدایت کند و او با این قلب کدر و بد تینتش بیشتر از این راه را به بیراهه نرود و هر چه زودتر به راه راست باز گردد قبل از انکه دیر شودو او زمانی برای جبران نداشته باشد * از موفقیتهایت برایمان بنویس
حسرت گرامی از تهران
فقط التماس دعا کافی نیست تلاش کن برای مشکلت راه حلی پیدا کنی و از کاردانی راهکار بخواه موفق باشی
آتنای عزیزززززززززززززززززز از کجادارم که بگم کدوم شهر
سلامممممممممممممممممممو احوال شما ؟ خوشحالم که از موفقیتهای بیشترت نوشته ای انشاءالله خبر قبولی در دانشگاهت رو بدی دخترم نمی دونم از کدوم شهر آن می شی که نوشته ای ورود به سایت برات سخته اما با وجود بودن خطهای مختلف اینترنتی این امر خیلی بعیده برات داشتن یک خط با دوام روآرزو می کنم تا بتونی زود به زود مارو بانوشته های شادت خوشحال کنی *
فاطمه گرامی از همین جا
دخترم دوستتونو تنها نگذارید و اونو در دام شیطان رها نکنید * تلاش کنید در این راه از مشاور مدرسه تان هم کمک بگیرید البته توجه داشته باش که احس
91123
نام: چشم انتظار
شهر: دیار عشق
تاریخ: 6/10/2012 11:57:10 AM
کاربر مهمان
  با سلام سایتتون عالیه فقط یه چیز کم داره اونم جستجو هست اگه این امکان را هم در سایت بذارید توپه توپ میشه براپایان نامم کلی ازمطالب استفاده کردم دست مریزاد
<<ابتدا <قبلی 9119 9118 9117 9116 9115 9114 9113 9112 9111 9110 9109 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=9114&mode=print