هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
90862
نام: فاطمه
شهر: همین جا
تاریخ: 6/2/2012 10:06:57 PM
کاربر مهمان
  به نام خدا
سلام
روزگاری شهر ما ویران نبود!
دین فروشی اینقدر ارزان نبود!

نغمه مطرب دوای جان نبود!
هیچ صوتی بهتر از قرآن نبود!

دختران را بی حجابی ننگ بود!
رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود!

مرجعیت مظهر تکریم بود!
حکم او را عالمی تسلیم بود...

اینک اما...

پشت پا بر دین زدن آزادگی است!
حرف حق گفتن عقب افتادگی است!

آخر ای پرده نشین فاطمه(س)
کی رسی بر داد دین فاطمه(س)؟!؟!
* * *
در سینه ام دوباره غمی جان گرفته است
امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است...

اللهم عجل لولیک الفرج.آمین
التماس دعا.
90861
نام: نسیم وصل
شهر: تبریز
تاریخ: 6/2/2012 9:53:30 PM
کاربر مهمان
  به جان شب زدگان نور آفتاب شدی
و شهر تشنه تر از دشت را سحاب شدی

شهاب بودی و خورشید در نگاهت بود
سوال های زمین را تو تک جواب شدی

به کودکان رمیده ز دامن بوران
تو مستقیم ترین راه آفتاب شدی

نگاه کردی و با هر نگاه تو بشکفت
تو باغبان ریاحین بی شباب شدی

تویی همان که دلش جایگاه بیداریست
تویی که معنی برخاستن ز خواب شدی

سخن ز هرچه نکوییست با لبت وا شد
تو کیمیاگر این لحظه های ناب شدی

کلامت ای گل خورشید گون چو طالع شد
تمام شادمانی طاغوت را سراب شدی

نسیم عطر فشانت صحیفه ی انوار
تو در تمام زمان ها بازتاب شدی
90860
نام: Dr Jalal Jalali
شهر: UK-
تاریخ: 6/2/2012 8:57:33 PM
کاربر مهمان
  I read the history of Mr Aviny.He was the best man. his priority was other world , not here. Alla bless you , We follow your way ,my brother
90859
نام: مجهول
شهر: دزفول
تاریخ: 6/2/2012 8:18:16 PM
کاربر مهمان
  چرا خداوند جواب شکستن دلم را نمیدهد
90858
نام: محمد
شهر:
تاریخ: 6/2/2012 8:18:02 PM
کاربر مهمان
  as khoda bekhah maro bebakhshe
90857
نام: زهرا
شهر: جایی برای ماندن نیست
تاریخ: 6/2/2012 7:33:24 PM
کاربر مهمان
  به نام حق
تازه فهمیدم من یه بد بخت بیچارم که شانس ندارم درکل با این که سعی میکنم یه مورچه هم لگد نکنم اما همه منو لگد میکنن شب تا صبح بیدار بودم ادبیات میخوندم مطمئن بودم 20میگیرم مدیرمون گفت ازشما بعید خانم...چرا نمرت 20نشده باهزار بدبختی برگمو گرفتم دیدم معلمم تو سوال درستم خط کشیده ازم نمره کم کرده میگم اقا چرا؟میگه جای دیگه اضافه کردم میگم اخه کجا؟من که تمام نمره هام بیست بوده میگه حالا دیگه ؟اومدم اعتراض کنم مامانم میگه نه نمره مستمرتو کم میکنه نمیشه که دوتا ادم همکار ازش شکایت کنم واسه 1نمره.نیدونم از وقتی سرکلاسش چادر سرمیکردمو او بهم گفت امل وبعد گفت خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو ومنم توروش وایسادم باهام لج شده.شهیدا هم که اسباب رفتن مارو جور نمیکنید بابادل منم دله منتظرما زود بیاد
90856
نام: یسنا
شهر: مشهد
تاریخ: 6/2/2012 7:31:44 PM
کاربر مهمان
  سلام پدر
دلگیر مباش از طفلك ات اگر مانده‌است در راه.
بخاطر دارم خوب ۱۱ سال پیش را، وقتی عزم سفر كردی بی هیچ. آمدی به این غربت.
گفتی: می‌روم، می‌آیی؟
گفتم: بمان، می‌آیم
و نماندی و من ماندم. تو رفتی ۱۱ سال پیش این روز.
گفتی: نمان در این غربت
می‌بینی پدر، می‌بینی كه مانده‌ام. توان رفتنم نیست.
هنوز هم التهاب آنروزها با من است و زمان، نبود تو را بیشتر می‌كند. كجاست عادت خاك؟ كجاست سردی‌اش كه مرا نمی‌گیرد. باور دارم كه هستی. هنوز منتظرم كه چشمان منتظر تو را ببینم، وقتی مسافرِ خانه تو می‌شوم. سایه مانده روی دیوار اتاقت غریب است و غریبی می‌كند. هنوز بغضم می‌شكند وقتی عقربه‌ها می‌رسند به 2 عصر وقتی قلبت ایستاد و قامت بلندت ترك خورد

90855
نام: مجهول
شهر: تبریز
تاریخ: 6/2/2012 7:18:31 PM
کاربر مهمان
  زینب جان از تهران, منم مثل تو...البته یه جورایی..
منم دقیقا مونده بودم که چرا پدر و مادرا آدم چرا مجسمه بی روح و احساس تصور می کنند در صورتی که وقتی به گذشته خودشون برگردی!!!!....؟؟؟....
بیشتر خنده داره,اما دختر خوب سعی کن با خدا دوست شی و بدون اینجا کسایی که مثل تو هستند,اینجا میان تا آرامش بگیرن..و البته مشکلات ما که در مقابل مشکلات بعضیا چیزی نیست...
اگه توبه رو برای خدا و خودت انجام دادی دیگه نباید ناراحت دیگران باشی,این توبه مربوط به خدا و انسان و کسی بین خدا و بنده اش نباید قرار بگیره...کارهای خوبمونو صرفا برای خدا انجام بدیم,بهتره...
---
از طرف دیگه ماها فقط یک بار در عمرمون به دنیا اومدیم پس باید بهترین اثربخشی رو در دنیا داشته باشیم و بهترین باشیم..
اگه دوستات بخوان چیزی بگن بگو انشاالله خدا همه رو مثل من هدایت کنه تا درباره دیگران قضاوت نکنن...
انشاالله همه هدایت بشیم ...یادت نره در این زمان برای شروع تغییرات باید ازخودمون شروع کنیم,اینو به دوستات هم بگو...صبور باش ...توکل کن و بگو خداوند نسبت به بنده هاش آگاهتره...
سعی کن همه چی رو با بی خیالی فراموش کنی و اصلا نیاز نداره به دیگران درباره کارهات توضیح بدی...پاکیت برای خدا باشه و در کارهات دیگرانو محرم راز قرا نده...
در قرآن هست که حرفاتونو به خدا و بندگان مومن بگین...نه هرکسی!!
متاسفانه منافقان و دشمنان در لباس دوست و گرگان در لباس میش کم نیستن...
این غم ها بهترین فرصت برای نگاه به گذشته خودمون و عبرت گیری و جستجو برای بهترشدنه...
قرآن و نهج البلاغه بهترین درمان هستند...
90854
نام: مجهول
شهر: تبریز
تاریخ: 6/2/2012 7:07:39 PM
کاربر مهمان
  سلام

(صالح) گفت: اى قوم من! چرا براى بدى قبل از نيكى عجله مى‏كنيد (و عذاب الهى را مى‏طلبيد نه رحمت او را)؟! چرا از خداوند تقاضاى آمرزش نمى‏كنيد تا شايد مشمول رحمت (او) شويد؟!(46)...
*****

*****
بعضی از دوستا می گن فقط باید عاشق خدا بود,باید به یاد داشته باشیم عاشق همسر و زندگی نباشیم هم نمی تونیم زندگی همراه باشادی و گذشتو داشته باشیم...عشق و مهر در خونواده کمی با عشق پاک الهی فرق داره ولی فدارکاری و محبت و ...در هر دو عشقا پیدا میشه
90853
نام: زهرا
شهر: یزد
تاریخ: 6/2/2012 6:22:18 PM
کاربر مهمان
  به نام خدا
میشه واسه من دعا کنید همه چیز جور بشه میخوام برم اعتکاف .میدونم اعتکاف واسه ادمی مثل من نیست اما منم میخوام برم شاید ما هم ادم شدیم
<<ابتدا <قبلی 9092 9091 9090 9089 9088 9087 9086 9085 9084 9083 9082 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=9087&mode=print