هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
89952
نام: ف عابدی
شهر: شیراز
تاریخ: 5/10/2012 7:31:23 PM
کاربر مهمان
  یااباصالح پس کی میایی دلتنگم به خدابرای ظهورت دعا می کنم توهم برای

نائب هات دعا کن وهم برای ماای روز هاخیلی دروغ میگن وپلیدی زیاد

شده پس ظهورکن.91/2/21
89951
نام: مادر
شهر: بهشت
تاریخ: 5/10/2012 5:46:07 PM
کاربر مهمان
  ای دوست به حنجر شهیدان صلوات / بر قامت بی سر شهیدان صلوات

از دامن زن مرد به معراج رود / بر دامن مادر شهیدان صلوات . . .
89950
نام: حسن
شهر: اصفهان
تاریخ: 5/10/2012 5:08:42 PM
کاربر مهمان
  عزیزان
یکی از اون فرشته هایی که اوینی سر راهم گذاشت
عزیزم شهید محمد رضا تورجی زاده است.
89949
نام: دیونه ی کربلا
شهر: خاک کربلا
تاریخ: 5/10/2012 3:14:35 PM
کاربر مهمان
  ای افای من حسین یعنی میشه نمیرم و کربلاتو ببینم یبار هم ما رو کربلایی کن مگه چی میشه با کوربالی از گناهه که مرا نمی بری ای اقای من..............
89948
نام: حسین
شهر: زمین خدا
تاریخ: 5/10/2012 3:06:34 PM
کاربر مهمان
  امام حسین یبار مار و هم کربلایی کن مگه ما دل نداریم التماس دعا
89947
نام: سلام
شهر: ناکجااباد
تاریخ: 5/10/2012 2:40:51 PM
کاربر مهمان
  دلم خیلی گرفته.....ازخودم خسته شدم.....ازم بدم میاد....ازاین زندگی....توروخدابرام دعاکنید.....
89946
نام: ماه مجنون
شهر: ....
تاریخ: 5/10/2012 2:35:12 PM
کاربر مهمان
  سلام.اگه امکان داره اگر عکس یا گذارشی ازدیدارتون با خانواده شهید پیچک دارید بگذارید.خیلی دوست دارم ببینم اونجا چه گذشته...
89945
نام: تنها
شهر: ناکجاآباد
تاریخ: 5/10/2012 2:32:31 PM
کاربر مهمان
  خدایا من تنهام وفقط فقط تورودارم کمکم کن تورو هم از دست ندم کاش یه کار مناسب همین امسال پیدا میکردم یه خورده ارادم بر ترک گناهام بیشتر میشد
89944
نام: حمید
شهر: دور تر از شما
تاریخ: 5/10/2012 2:11:15 PM
کاربر مهمان
  نمی دونم شاید بگید دارم نا شکری می کنم ولی نه حرف من گله هست نه نا شکری ما همین که سالم هستیم برای کل عمر عبادت و سپاس و شکر کافی است ولی این اواخر هیچ کس خوشحال نیست و دلیل ان هم مشخص نیست
89943
نام: حسن
شهر: اصفهان
تاریخ: 5/10/2012 12:57:37 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه مهریونها
منم خسته بودم.
منم دست در دست شیطان خیلی صمیمی سیاحت میکردم.
منم تو عمق تاریکیها بودم.
منم ...اره منم افسرده ودرمونده بودم..
منم تو غبار غفلت گم گم گم بودم..
اما....
اما....
اما هیچوقت ...حتی تو اوج غفلت....
ناامید نشدم.؟؟؟؟
چرا..
همیشه منتظر معجزه بودم .
هروقت یاد اعمالم می افتادم با خدم میگفتم یه روز.....
..توبه میکنم ومنتظر کسی بودم تا دستم رو بگیردو...
سالها گذشت...؟؟؟؟؟
حدود ۲۲سال؟؟؟؟
دیگه واقعا خسته بودم خسته ی خسته..
باور کرده بودم وباور کرده بودم که......
این منم.. خودم رو با این اوصاف واحوال وسیرت وصورت می شناختم..
گاهی ندایی به من می گفت چرا؟
تو که شاگرد درس خون وزرنگی بودی؟/
تو که نمونه بودی ..تو چرا ..ووووووکه توان وروی گفتنش رو ندارم.
وووووووووو...گذشت تا.//
{غلو نیست این راهی بود که من رفتم.}
ناگهان ...
اره ناگهان....
مرتضی اوینی سر راهم...
یقه ام روگرفت..
{البته بعد از چند سال از شهادتش}
خلاصه کنم مجال نیست. این اولین باریست که من درد دل میکنم.
اوینی تکه های جدا شده ی روح وتنم رو بهم متصل کرد.
اوینی پایم رو به گلستان شهدای اصفهان باز کرد.
برنامه مستند ۴ منو با اوینی اشنا کرد.
رفته رفته جلوی پایم روشن میشد .
روشن رشن روشن انقدر که امروز من سبکبالترینم .
احساس میکنم از هرزمان دیگر به خدا نزدیکترم .
نزدیک؟؟
میخواهی برات وصف کنم؟؟
نمیشه ..وصف شدنی نیست.
اما همینقدر بگم که دیگه بعد از این از خودم هم حیا میکنم تو خلوتم کوچکترین گناهی مرتکب بشم.
امروز من احساس بسیار خوبی دارم اوینی مرا با
خرازی
با همت
باشهید بزرگوار ردانی پور
با اقا محمو د کاوه
با....
و من دانستم که چطور میشه که نوجوانی۱۳ساله از تموم هستی اش
میگذره تا
پیش اقاش امام حسین{ع} رو سفید باشه
تورو خدا ببخشید صحبت دراز شد
برام دعا کنین تور خدا که شهدا ماهارو قابل بدونن و...
برامون شفاعت کنن که لا اقل کمی از گردشون روی چشمانمون
بشینه...................................التماس دعا


<<ابتدا <قبلی 9001 9000 8999 8998 8997 8996 8995 8994 8993 8992 8991 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=8996&mode=print