اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 89042 |
نام:
محمدی
شهر:
شهر زیبایی ها
تاریخ:
4/13/2012 5:30:47 PM
کاربر مهمان
|
سلامم به تو
که از دشت عشق
به شوق شهادت نگاهت زلال
و اشکت چو باران
بدون ریا
****************************************
مهربانان که چه زیبا می نویسید و چه ناب از حرفها و دردها نگاشته اید
اگر قابل بدانید دعایتان می کنم
شما هم من رو سیاه را در وقت یارب هایتان به ذکری میهمان کنید
شهره ی عزیز
قلم گویایی داری امیدوارم همیشه چنین پاک بنویسی و مارا از نوشته
هایت بهره مند سازی
حامد گرامی
لازمه ی همه ی دوستی های خصوصا با هم جنس خود" گناه کردن نیست "
پسرم از میان بچه های مذهبی که بسیاریشان را دیده ام و می شناسم
دوستانی بر گزین " خواهی دید که بیشتر و بیشتر با این دوستی به سوی
خداوند سوق داده می شوی " نگران نباش اما در انتخابت دقت کن
و با مطالعه ی دقیق در احوال دوست مورد انتخابت توسل و التجا
را همیشه مورد نظر داشته باش . دعا می کنم بهترین دوستان را خداوند
به خاطر این نیت پاکت ارزانیت کند که برای جوانی به سنو سال شما
یک موهبت استو دری به سوی نیک بختی ای بیشتر . موفق باشی
*******************************************************
همیشه می آیم
همیشه می خوانم
و دیدچشم من
تمام ناله ها
اشکت
دعای من
حقت
****************************************
در مطلع همه ی دعاها یادمان باشد که طلوع نور را طلب کنیم
آمین
|
|
| 89041 |
نام:
تنها
شهر:
ايران
تاریخ:
4/13/2012 4:47:16 PM
کاربر مهمان
|
خسته م همين خدايا خستگي ام رو بگير
|
|
| 89040 |
نام:
فاطمه
شهر:
بی خانمان
تاریخ:
4/13/2012 3:26:32 PM
کاربر مهمان
|
به نام خدا
ازبچگی به دنبال این بودم که خدا کجاست بزرگتر که شدم به من گفتند مردان وزنانی هستند که میدانند خداکجاست دنبالشان رفتم گفتند انان جنوب کشورند رفتم جنوب فهمیدم شهدارا میگفتند انان خدا را با قلبشان حس کرده بودند وفهمیده بودند خدا در دل انسان است انان دیده ی سر را بسته ودیده ی دل را گشوده بودند تصمیم گرفتم مثل انان باشم ولی راهش را بلد نیستم کاش به من کمک کنند
|
|
| 89039 |
نام:
دل نوشته
شهر:
تهران
تاریخ:
4/13/2012 1:38:28 PM
کاربر مهمان
|
آقا سید سلام
من همون دختری هستم که تا قبل از اینکه من را دعوت کنی به جنوب خیلی شما و شهدای دیگر را نمی شناختم و فقط اسمی از شماها شنیده بودم
اما وقتی اومدم جنوب و روی خاک های رملی فکه و مناطق دیگه قدم گذاشتم تازه ذره ای فهمیدم که جنگ و شهادت یعنی چه
من همون کسی هستم که دلم را توی فکه جا گذاشتم...
بقیه حرفهام را نگه میدارم تو دلم تا زمانی که دوباره من را دعوت کنی به فکه یا سر مزارت
|
|
| 89038 |
نام:
سارا
شهر:
شیراز
تاریخ:
4/13/2012 12:57:57 PM
کاربر مهمان
|
سلام عمو مرتضی خیلی دوستت دارم سلام منو هم به بابام برسونید بهش بگید سارا دیگه ناراحت نیست بگید که خیلی دلش برات تنگ شده دیگه ناراحت نیست که چرا باباش شهید شده ناراحت نیست که چرا تنهاست تازه فهمیده که تنها نیست به بابام بگید که سارا گفته اشکال نداره بزارید همه فکر کنن چون باباش نیست هر جور دوست دارن باهاش رفتار کنن دیگه براش مهم نیست چون دیگه فکر نمیکنه که باباش نیست عمو جون به بابام بگید خیلی دوستش دارم
|
|
| 89037 |
نام:
مجید
شهر:
زنجان
تاریخ:
4/13/2012 11:54:29 AM
کاربر مهمان
|
سلام برمولایم یبن الحسن .اقاجان کمکمون کن تا هیچ وقت گناه نکنیم.ای امام ما خودت بهتر از ما میدونی که اخرالزمان چه خبره اگه دست مارو نگیری ما توی این باتلاق غرق میشیما .تو رو به مادرسیلی خوردت قسم میدم هوای مارو داشته باش
|
|
| 89036 |
نام:
هاوری
شهر:
کردستان
تاریخ:
4/13/2012 10:04:39 AM
کاربر مهمان
|
با عرض سلام بسیار متشکر و سپاسگذارم از سایت بسیار خوبتون لطفا از قرائتهای مجلسی استاد منشاوی بیشتر بگذارید...با سپاس فراوان
|
|
| 89035 |
نام:
.
شهر:
.
تاریخ:
4/13/2012 9:08:28 AM
کاربر مهمان
|
نمیدونم چرا هرچی استخاره میگیرم بد میاد .من به خاطر اینکه به گناه خودم ادامه ندم از دوست پسرم که خیلی دوسش داشتم جداشدم الان خیلی تنهام دلم میخواد که ازدواج کنم ولی هرچی خواستگار میاد یجای کارش میلنگه خیلی از خدا خواستم که کسی رو که قسمتم هست رو بهم بده .ولی تا الان نشده.میدونی از چی میترسم؟ از اینکه مدام وسوسه میشم میرم به دوست قبلیم زنگ میزنم میترسم اگر همینجور ادامه پیدا کنه دوباره میرم باهاش که خدا میدونه که ایندفعه بیچاره میشم بخدا دختر بدی نیستم نماز میخونم قران میخونم تموم سعیمو میکنم که کسی رو اذیت نکنم ولی خب عاشقشم دوسش دارم خداهم که میگه باید تنها بمونی آخه مگه من به خاطر همین خدا دلمو تنها نکردم؟که حلالش رو بهم بده؟پس چرا بدادم نمیرسه؟بچها تورو خدا کمکم کنید دارم دق میکنم دارم به پوچی میرسم دلم نمیخواد با دوستی دل تنهام رو نجات بدم شمارو به شهیدا قسم کمکم کنید
|
|
| 89034 |
نام:
صدیقه
شهر:
.
تاریخ:
4/13/2012 7:10:35 AM
کاربر مهمان
|
سلام.شهیدان ای خوبان بی نهایت.ماراهم دریابید.اومدنم دست خودم نبود.نمیدونم شایدخداخیلی دوسم داشته که منوآورداونجا.هنوزهیچی نشده دلم براتون تنگ شده.برای فکه.طلائیه.شلمچه...انگارالان یه جای غریبم.خدایاهمسایه امام رضا(ع)ولی پرگناه بودم اماوقتی 4000کیلومترتاسرزمین نوررفتم به کل عوض شدم.ازاین بابت خداروصدهزارمرتبه شکر.دعاکنیدآدم شیم.حرفم این بود.همش
|
|
| 89033 |
نام:
ساسان
شهر:
تهران
تاریخ:
4/13/2012 1:05:57 AM
کاربر مهمان
|
با سلام .
مدت هاست در مورد وضعیت معیشت یکی از جانبازان شیمیایی که در واقع همان فرمانده دلیرگردان شهادت سپاه محمد(ص) در زمان جنگ ( برادراحمد پاریاب ) است اخبار دردآوری می شنوم که هربار یادآوری آن دیوانه وار افسرده ام می کند و چندباری نیز به دیدنش رفتم اما دریغ از رسیدگی حتی یک مسئول مملکتی . دستم به جایی نمی رسد ، اگر دسترسی به خبرنگاری جسور و توانمند درخصوص تهیه و پخش زندگی نامه ایشان دارید باارسال ایمیل به آدرس فوق گامی در راستای تقدیر از تلاش های این مردان بی ادعا بردارید .
|
|
