هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
88832
نام: مسافر
شهر: مسافرخانه
تاریخ: 4/8/2012 2:53:15 PM
کاربر مهمان
  شهادت صديقه طاهره را به امام عصر(ع) و پيروان راسخ آن بزگوار تسليت ميگويم
آجرك الله يا صاحب الزمان
88831
نام: مسعود
شهر: تهران
تاریخ: 4/8/2012 2:38:52 PM
کاربر مهمان
  اهل دل دو خصلت دارند دلی سخن پذیر و سخنی دلپذیر . خدایا مرا ببخش بخاطر درهایی که کوبیدم و خانه تو نبود . خدایا مرا ببخش که در کار خیر یا جار زدم یا جا زدم .
88830
نام: گمنام
شهر: ایران
تاریخ: 4/8/2012 1:58:56 PM
کاربر مهمان
  شهادت هنر مردان خداست
از دانشکده هنر دنیا فارغ التحصیل شدید سید جان! سالروز ورودت را به دانشکده هنرهای عشق بازی تبریک میگوییم کاش ما نیز گمنامان دانشکده معرفتتان باشیم
88829
نام: مریم
شهر: غم
تاریخ: 4/8/2012 1:55:25 PM
کاربر مهمان
  سلام برام دعاکنیدباخدارابطه ام خوب شود
88828
نام: رویا
شهر: یزد
تاریخ: 4/8/2012 1:38:21 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه حرف دلی ها سال نو رو به همتون تبریک میگم امیدوارم همه به حاجتاشون برسن
از همتون التماس دعا دارم
88827
نام: ارمغان
شهر: هرات
تاریخ: 4/8/2012 1:33:39 PM
کاربر مهمان
  خیلی دلتنگ و افسرده ام...
88826
نام: حسین
شهر: کرمانشاه
تاریخ: 4/8/2012 1:23:51 PM
کاربر مهمان
  کاش مرتضی برای نسل امروز باقی می ماند هر چند که ماندن او در رفتن بود و چه بد است که مرتضی المثنی ندارد ...
88825
نام: دینا
شهر: تهران
تاریخ: 4/8/2012 12:51:10 PM
کاربر مهمان
  دوستون دارم التماس دعا
88824
نام: صاعقه
شهر: دل
تاریخ: 4/8/2012 12:03:06 PM
کاربر مهمان
  ...بسم رب لمهدی...
گزیده ای از سخنان شهید اوینی سید شهیدان اهل قلم:

مبادا غافل شویم و روزمرگی ما را از حضور تاریخی خویش غافل کند .

هیچ پرسیده ای که عالم شهادت بر چه شهادت می دهد که نامی اینچنین بر او نهاده اند؟

راه کاروان عشق از میان تاریخ می‌گذرد و هر کسی در هر زمان بدین صلا لبیک گوید، از ملازمان کاروان کربلاست.

پندار ما اینست که ما مانده ایم و شهدا رفته اند اما حقیقت آنست که زمان ما را با خود برده است و شهداء مانده اند .

آن آزادی که غرب می گوید « رهایی از هر تقید و تعهد » است و این آزادی که ما می گوییم نیز «رهایی از هر تعلقی » است .

امام(ره) به ما آموخت که انتظار در مبارزه است و این بزرگترین پیام او بود و پس از او اگر باز هم امیدی ما را زنده می دارد همین است .

زمان بادی است که می وزد هم هست هم نیست . آن که ریشه در خاک استوار دارند را از طوفان هراسی نیست . جنگ می آمد تا مردان مرد را بیازماید . جنگ آمده بود تا از خرمشهر دروازه ای به کربلا باز شود .

هنر آنست که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند که چنین مرده اند .

ساحل را دیده ای که چگونه در آینه آب وارونه انعکاس یافته است ؟ سر آن که دهر بر مراد سفلگان می چرخد این است که دنیا وارونه ی آخرت است .

پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شودوطن پرستو بهار است و اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند .

این دشمن با خیل عظیمی از آهن به مصاف ایمان آمده است و بچه‌ها، همان بچه‌های محله‌ی من و تو، کشاورزهای روستا، طلبه‌های گمنام حوزه‌ها، همان بچه‌هایی که اینجا و آنجا در مساجد و نماز جمعه می‌بینی، همان بچه‌ها در برابر تمامیت کفر و ماشین جهنمی جنگش ایستاده‌اند، و تو می‌دانی که پیروزی با کیست.

ای شقایق های آتش گرفته دل خونین ما شقایقی ست که داغ شهادت شما را بر خود دارد آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟ ...


ای شهید؛

ای آنکه برکرانه ی ازلی وابدی عالم وجود برنشسته ای دستی برآر و ماقبرستان نشینان عادات سخیف را نیز ازاین منجلاب بیرون کش.


عجب ازاین عقل باژگونه که ما رادرجست و جوی شهدابه قبرستان ها می کشانَد!

اللهم ارزقنا رویت قائم آل محمد
التماس دعا...یامهدی*
88823
نام: اقل الخلیقه
شهر: بهشت
تاریخ: 4/8/2012 11:58:39 AM
کاربر مهمان
  بسم رب الزهرا

درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر...

شده هر قافیه ام یک غزل درد آور


ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری

امنیت نیست ، از این کوچه سریع تر بگذر


دیشب از داغ شما فال گرفتم ، آمد :

دوش می آمد و رخساره … نگویم بهتر!


من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم

نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر


چه شده ؟! قافیه ها باز به جوش آمده اند:

دم در، فضه خبر! مادر و در، محسن پر...
یازهرا
<<ابتدا <قبلی 8889 8888 8887 8886 8885 8884 8883 8882 8881 8880 8879 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=8884&mode=print