هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
86852
نام: مجنون مهدي(عج)
شهر:
تاریخ: 2/1/2012 8:25:28 AM
کاربر مهمان
  شهادت امام حسن عسگري(ع) رابه پيشگاه حضرت ولي عصرارواحنافداه وعموم شيعيان تسليت عرض مي نمائيم.


یار من یوسف نیا، اینجا کسی یعقوب نیست
لحظه ای چشمانشان از دوریت مرطوب نیست
ای گل زیبای من، از غربتت اشکی نریز
نازنین، اینجا خدا هم پیششان محبوب نیست
گرچه در هر جمعه ای زیبا دعایت می کنند
بهترینم، این دعاها جنسشان، مرغوب نیست.....!

سالروز جلوس حضرت ولي عصر(عج)برسريرامامت وولايت برعاشقان ودلسوختگان ومنتظرانش مبارك ....[گل]
التماس دعاي فرج
86851
نام: سبکبار
شهر: یه کوشه دنیا
تاریخ: 2/1/2012 2:52:43 AM
کاربر مهمان
  بر جمال امام عصر عج صلواتی بفرست امورت بکام بشه صلواتی بفرست
86850
نام: تبسم
شهر: هشتگرد
تاریخ: 2/1/2012 2:23:52 AM
کاربر مهمان
  بسم رب الشهدا
دلم ميخواد دوباره دعوتم كنيد تا قلب پر از گناهمو خالي كنم چشم انتظار دعوتنامه ام.....
86849
نام: طلبه
شهر: منتظران منجي
تاریخ: 2/1/2012 1:10:43 AM
کاربر مهمان
  گهگاهي عاشق ميشوم.اما من دوست دارم هميشه عاشق وديوانه باقي بمانم.آدم وقتي از نگاه عاشقا دنيا را مي بينه چقدر دغدغه آدم هاي پر هياهوي دنيا بي ارزشه .راستي من به يك باور رسيدم كه
اگه مي خواهي بدوني چقدربه خدا نزديك شده اي ببين چقدر آرامش داري.دوستاي عزيز باور كنيد تمام دردها وناآرامي هاي دنياي امروز از هواي آلوده شهر نيست از هواي آلوده دل است بياييم دل هايمان رادر اين ماه پر رحمت ،ماه ميلاد نور پالايش كنيم وكينه ها را به دست فراموشي بسپاريم .
اين كار را انجام بده و ببين آرام ميشوي.و خودت رادر آغوش پر مهر خدا احساس ميكني.بياييد هميشه عاشق باشيم هميشه...
86848
نام: اسیه
شهر: ایرانشهر
تاریخ: 2/1/2012 12:05:18 AM
کاربر مهمان
  خدایا امشب دلم گرفته ..... یادش بخیر یاد تمام روزهای خوبم بخیر.من بودمو تو با یه کوله بار عشق . اره خودم میخواستم فراموشت کنم تا تو هم بهتر بتونی فراموشم کنی من رفتم تو مسیر جاده ها به یاد خاطره ها ............
86847
نام: omid
شهر: حریم یار...ساکن مملکت عشق
تاریخ: 1/31/2012 11:58:48 PM
کاربر مهمان
  بهتریین دوست اوست...زیراهرانچه هست از آن اوست...
دلم گرفته و هیچ راهی واسه باز شدنش نیست مگر...گریه...
86846
نام: عباس
شهر: کرج
تاریخ: 1/31/2012 11:23:25 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم
چون زپشت ذوالجناح آمد فرود برسجود افتادو رخ بر خاک سجود
در دل گودال کردی بس سجود شد زفرط سجده رخسارش کبود
گفت ای فرمانده امر قضا اینسر تسلیم و این کوی رضا
شکر آن عهدی که بستم روز زر تادهم در ره ناموس توسر
شکر که آمد بر سر آن عهد بلا این حسین و این زمین کربلا
86845
نام: یه جوون
شهر: دهکده ی تنهایی
تاریخ: 1/31/2012 11:05:09 PM
کاربر مهمان
  شدیدا التماس دعا دارم

برای ازدواج همه ی جوونای دم بخت ،اونم بایه آدم خوب و خداشناس و خوش اخلاق هم دعا کنید...
86844
نام: ندا
شهر: شیراز
تاریخ: 1/31/2012 10:25:20 PM
کاربر مهمان
  اینجا داره بارون می باره
در های آسمون بازه بازه
من هم اشک می ریزم، شاید پاک بشم، برسم، برسم به اونجایی که جز تو نبینم... رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
خدایا همه ما را ببخش و به هممون کمک کن، ما هر لحظه محتاج تریم
خدایا از ته دل می خوام این لحظه که درهای آسمونت بازه دعای همه دعا کننده ها را مستجاب کنی... آمین
86843
نام: ؟؟؟؟
شهر: مشهد مقدس
تاریخ: 1/31/2012 10:19:35 PM
کاربر مهمان
  سلام. نمیدونم از کجا شروع کنم دلم خیلی گرفته فکر میکنم به آخر خط رسیدم . با یک آقایی ۳ سال پیش آشنا شدم . توی این ۳ سال شد همه چیزم .از همه بریدم . جلو همه اقوام و خانواده به خاطرش وایستادم به این خاطر که عاشقش بودم و می خواستیم با هم ازدواج کنیم ... هر چی بهش میگفتم موقعیت من توی خونه بده باور نمیکردو پشت گوش می انداخت و میگفت از لحاظ روحی موقعیت ازدواج ندارم. تا اینکه یه روز فهمید من با برادرام جرو بحث خیلی شدیدی کردم طوری که دیگه قرار شده بود منو به زور به خواستگار پرو پا قرصی که داشتم بدهند ... وقتی فهمید که دیگه نمی تونم به خاطرش با خانواده ام مبارزه کنم تصمیم گرفت بیاد خواستگاری .. خلاصه چند روز بعد به همراه مادر و خواهراش آمدند و این آمدنها ادامه داشت تا اینکه دفعه آخر به همراه پدرش به منزل ما آمدند( نا گفته نماند که خانواده ایشون از لحاظ مذهبی ۲ الی ۳ درجه از ما بالاترند . ).بعد از اینکه پدرش رفتند وقتی من نظر پدرش رو جویا شدم با خونسردی هر چه تمام تر گفت پدرم استخاره کردند و بد آمده و من هم نمیتونم به خاطر تو جلو پدرم وایستم .. دنیا رو سرم خراب شد . واقعا احساس کردم کمرم شکست اما دیگه فایده نداشت .. چون میدونستم این آقا اگه واقعا کاری بخواد انجام بده هر طوری شده انجامش میده و به حرف کسی نمی کنه .. تا الان به این یقین رسیدم که واقعا دوستم داره اما از اونجایی که تنوع طلبه فعلا نمی خواد ازدواج کنه و اون خواستگاری آمدنش هم نوعی رفع تکلیف بود چون دیده بود این ۳ سال یه دنیا عذاب رو به خاطرش تحمل کردم .. اما با همه اینا بازم به خاطر عشقی که بهش داشتم نتونستم ازش جدا شم اما اونم قول داد با پدرش صحبت کنه . اما بازم پشت گوش می انداخت . ووووووااااای ی ی ی الان هم به خاطر همون تنوع طلبیش مجبور شدم بعد این همه گذشت ازش جدا بشم با اینکه تحملش طاقت فرساست . اینبار جدایی از طرف من بود به خاطر خیانت (البته ندیدم اما اطرافیانش می گفتند )و همچنین دروغ ها و پنهان کاری هایش که بعد خدا دستش رو برام رو کرد ... حالا ازتون راهنمایی می خوام که چیکار کنم ؟ آیا بهش برگردم و ببخشمش چون حس میکنم بدون اون نمی تونم یا بمیرم و بسوزم ؟
<<ابتدا <قبلی 8691 8690 8689 8688 8687 8686 8685 8684 8683 8682 8681 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=8686&mode=print