اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
85572 |
نام:
خر پرنده
شهر:
خرستان
تاریخ:
12/17/2011 11:21:30 AM
کاربر مهمان
|
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووق
|
|
85571 |
نام:
سام
شهر:
تهران
تاریخ:
12/17/2011 11:18:01 AM
کاربر مهمان
|
سلام محترم خسته نباشید من فقط از دست خانواده خانمم ناراحت شدم حالا چیکارکنم که اونها خوب میشن
|
|
85570 |
نام:
سالار
شهر:
اراک
تاریخ:
12/17/2011 10:48:27 AM
کاربر مهمان
|
عکسهای زمان جنگ رابیشتر داشته باشید و متنوعتر ممنون
|
|
85569 |
نام:
یگانه
شهر:
آرزوها
تاریخ:
12/17/2011 10:07:48 AM
کاربر مهمان
|
سلام
دوست دارم چشمامو ببندمو ...بازکنم ... همه چیز عوض شده باشد...ولی افسوس ...که امکان نداردو...دلم داره بهونه...فقط اینو میدونم که دلم داره بهونه...آخ که چقدردوست دارم که هرگز...ای کاش به همان اندازه که ساعاتی ازعمرم صرف گذشته ی تباه شده ام میگذاشتم ...صرف حال ویانه اصلا صرف اینده میگذاشتم...افسوس و هزازان افسوس...که دیگه ...خدایااااااااااااااااااااااااایعنی چی میشه ...کاش هرگز...کاشی نبود...ای روزگارلعنتی خسته شدم ازت ...خسته وخسته...اره تو بردی و من نتونستم باهات بسازم ...فقط خلاصم کن و راهتم کن...خدایاااااااااااااااااااااااااااتاپاکم نکردی خاکم نکن.............خدایاااااااااااپاکم کن بعدخاکم کن
خدایاااااااااااااااااااااااافقط تو میتونی کمکم کنی پس یاریم کن تا......یاریم کن تا ..صبرم و زیادکن خدااااااااااااااااااااا
همه میگن صبر کن وزمان همه چی رو حل میکنه ...اما دیگه دلم طاقتش داره.........................................خدایااااابه کی قسمت بدم ...چیکارکنم ...چه جوری باشم...که ....خیلی دوست دارم و فقط تو رو دارم که...................................انقدر درمیزنم تادربه رویم بازکنییییییییییییییییییییییییییییییی خداجون
|
|
85568 |
نام:
عطیه
شهر:
كربلا
تاریخ:
12/17/2011 10:06:31 AM
کاربر مهمان
|
امام علی عليه السلام فرمود: «خداوند چهار چیز را در چهار چیز مخفی نموده :
1- رضای خود را در طاعت ها، پس هیچ عبادتی را کم نشمارید شاید همان مورد رضای خدا باشد
2. غضبش را در گناهان، پس هیچ گناهی را کوچک نشمارید شاید همان مورد غضب او باشد.
3. استجابت خود را در دعاها پس هیچ دعایی را اندک مپندارید شاید همان مستجاب باشد.
4. ولی و دوست خود را در میان بندگانش، پس به هیچ بنده ای بی اعتنایی نکنید شاید هم او ولی خدا باشد و شما نشناسیدش ...»
|
|
85567 |
نام:
MURTAZA
شهر:
jakarta
تاریخ:
12/17/2011 8:27:46 AM
کاربر مهمان
|
salam
|
|
85566 |
نام:
عطيه
شهر:
كربلا
تاریخ:
12/17/2011 8:20:30 AM
کاربر مهمان
|
باسلام وصلوات برمحمد وآل محمد ودرود وسلام بردوستان واهالي حرف دل
عقاب
مردي تخم عقابي پيدا كرد و آن را در لانه مرغي گذاشت. عقاب با بقيه جوجهها از تخم بيرون آمد و با آنها بزرگ شد. در تمام زندگيش. او همان كارهايي را انجام داد كه مرغها ميكردند، براي پيدا كردن كرمها و حشرات، زمين را ميكند و قدقد ميكرد و گاهي با دست و پا زدن بسيار، كمي در هوا پرواز ميكرد.
سالها گذشت و عقاب خيلي پير شد.
روزي پرنده با عظمتي را بالاي سرش بر فراز آسمان ابري ديد. او با شكوه تمام، با يك حركت جزئي بالهاي طلائيش برخلاف جريان شديد باد پرواز ميكرد.
عقاب پير، بهت زده نگاهش كرد و پرسيد: « اين كيست؟ »
همسايهاش پاسخ داد: « اين يك عقاب است-سلطان پرندگان او متعلق به آسمان است و ما زميني هستيم.»
عقاب مثل يك مرغ زندگي كرد و مثل مرغ مرد. زيرا فكر ميكرد يك مرغ است.
|
|
85565 |
نام:
امل
شهر:
اهواز
تاریخ:
12/17/2011 1:43:46 AM
کاربر مهمان
|
چند روزی است که بنا به مشکلاتی که دارم نمی دانم از کجا بگوییم که زندگی سختی را شروع کردم ولی شوهرم پشت مرا خالی کرد و بچه ام را ازمن گرفت بدون اینکه حتی دعوا کنیم
|
|
85564 |
نام:
اميد
شهر:
اراك
تاریخ:
12/17/2011 12:24:33 AM
کاربر مهمان
|
سلام
من فقط يه جمله ميگم:
خدا تا كي انتظار؟
|
|
85563 |
نام:
.
شهر:
مهران
تاریخ:
12/17/2011 12:21:16 AM
کاربر مهمان
|
یاسریع الرضا:
همین که از من ناراحت میشوی یعنی دوستم داری!
|
|