اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
8452 |
نام:
شیفته
شهر:
آشفته
تاریخ:
5/30/2005 6:21:03 AM
کاربر مهمان
|
بی تو هیچکس سلام.....
خیلی بی تابی می کنی . دلم می سوزه
|
|
8451 |
نام:
علی
شهر:
تبریز
تاریخ:
5/30/2005 6:00:04 AM
کاربر مهمان
|
از مادرتان عین دو تا چشمهایتان مواظبت کنید و قدر ÷در و مادرتان ا بدانید. این تنها نصیحت نیست خواهشی است کوچک از برادر کوچک شما به همه عزیزانی که این را می خوانند.
|
|
8450 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
5/30/2005 5:37:43 AM
کاربر مهمان
|
دويدم و دويدم
سر کوچه رسيدم
بند دلم پاره شد
از اون چيزي که ديدم
بابا ميون کوچه
افتاده بود رو زمين
مامان هوار ميزد
شوهرمو بگيرين
مامان با شيون و داد
ميزد توي صورتش
قسم ميداد بابا رو
به فاطمه به جدش
تو رو خدا مرتضي
زشته ميون کوچه
بچه داره ميبينه
تو رو به جون بچه
بابا رو دوره کردن
بچههاي محله
بابا يهو دويدو
زد تو ديوار با کله
هي تند و تند سرشو
بابا ميزد به ديوار
قسم ميداد حاجيو
حاجي گوشيو بردار
نعرههاي بابا جون
يه هو پيچيد تو گوشم
الو الو کربلا
جواب بده به گوشم
مامان دويدو از پشت
گرفت سر بابا رو
بابا با گريه ميگفت
کشتند بچههارو
بعد مامانو هولش داد
خودش خوابيد رو زمين
گفت که: مواظب باشيد
خمپاره زد بخوابيد
الو الو کربلا
کمک ميخوام
حاجي جون
بچهها قيچي شدن
تو سينه و سرش زد
هي سرشو تکون داد
رو به تماشاچيا
چشماشو بست و جون داد
بعضي تماشا کردن
بعضي فقط خنديدن
اونايي که از بابا
فقط امروزو ديدن
جلو بابا دويدم
بالا سرش رسيدم
از درد غربتِ اون
هي به خودم پيچيدم
درد غربت بابا
نشونههاي درده
درد غربت بابا
غنيمت از نبرده
شرافت و خون و دل
نشونههاي مرده
اي اونايي که هنوز
داريد بهش ميخنديد
براي خندههاتون
دردشو ميپسنديد
امروزشو نبينيد
بابام يه قهرمونه
يه روز به هم ميرسيم
بازي داره زمونه
موج بابا کليده
قفل دره بهشته
يه روز پشيمون ميشيد
که ديگه خيلي ديره
گريههاي مادرم
يقتونو ميگيره.
بالارفتيم ماسته پايين اومديم دوغه
مرگ و معاد و عقبی کی ميگه که دروغه ؟!
يا علی .
|
|
8449 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
5/30/2005 5:26:08 AM
کاربر مهمان
|
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
************************************************
الو الو کربلا.......دلم برات تنگ شده.......
دلم شده يه کاسه.......پر از، پر از سنگ شده......
الو الو کربلا........ ديگه دارم می ميرم!......
چون که ز ياد تو باز، وا مانده ام می ميرم........
الو الو کربلا.........پس دلتنگيم چی شدش.....
بازم که روی جاده پر از تير و ريگ شده........
الو الو کربلا.........بازم دارم میسوزم......
بازم دارم می سوزم .......بازم دارم میسوزم......
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . !!!!
یا علی
|
|
8448 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
5/30/2005 5:05:59 AM
کاربر مهمان
|
بسم المعشوق
بسم رب المعشوق
غم ميرسد و آقا اما تو نمی آيی ...
من منتظرت هستم ای حضرت تنهايي...
**********************************************
دوستای خوبم به این سایت سری بزنید
**********************************************
http://www.hazratetanhaee.persianblog.com/
|
|
8447 |
نام:
مسکین دوست
شهر:
عرش الرحمن
تاریخ:
5/30/2005 4:26:10 AM
کاربر مهمان
|
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک عدوهم
صبر کن...
دل به گل مانده
تا او را از این همه خاکستری تطهیر سازم
تو منتظر باش
من می آیم
آری ...عرصه تنگ شده و ما را چه دیر خبر دار نمودند
اما تو که غریب نیستی...هستی؟
معشوق همین نزدیکی ها
همین گوشه و کنارها
ناظر بی تابی یمان است
او ما را میبیند
و ما نیز میرویم و می میریم تا
او را ببینیم
و میبینیم
بی حد و عدد یا علی مدد
|
|
8446 |
نام:
۱۳۶۷۲۰۰۰
شهر:
آواره
تاریخ:
5/30/2005 3:16:21 AM
کاربر مهمان
|
دلا بسوز که سوزه تو کار ها کند
نیازه نیمه شبی دفعه صد بلا کند
|
|
8445 |
نام:
آنتی گلد
شهر:
تهران
تاریخ:
5/30/2005 1:14:52 AM
کاربر مهمان
|
در پاسخ به پیام شماره ۸۴۳۷ سایت antigold.persianblog.com را معرفی می کنم. همه چیز درباره گلد کئئیست و فتوای مراجع و... در انجا موجود است.
|
|
8444 |
نام:
بی تو هیچکس
شهر:
گچساران
تاریخ:
5/30/2005 12:52:23 AM
کاربر مهمان
|
در این سرای نیستی فریاد رسی نیست محبوبی نیست پس تو ای خوب من یک بار دیگر دستم رابگیرواز این سرای بی کسی خلاصم کن
بیا که خیلی میخوامت
|
|
8443 |
نام:
سعید
شهر:
کرج
تاریخ:
5/29/2005 3:01:07 PM
کاربر مهمان
|
چطور میتوانم پاک بشوم از گناه و.......
|
|