هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
84102
نام: صمد خلیلی
شهر: بویین زهرا
تاریخ: 10/24/2011 5:31:16 PM
کاربر مهمان
  گفتم،که به پیری رسم و توبه کنم
آنقدر جوان مرد و کسی پیر نشد.
********************************
چنان غرق مشکلات و معادلات چند مجهولی زندگی شده ایم که همیشه فکر می کنیم چون گرفتاریم به خدا نمی رسیم اما در حقیقت چون به خدا نمی رسیم گرفتاریم.
84101
نام: زهرا
شهر: ارومیه
تاریخ: 10/24/2011 4:40:55 PM
کاربر مهمان
  هر چی من میخوام دقیقا برعکسش اتفاق میفته.وقتی از هیچی لذت نمیبرم ارزش این زندگی چیه................نگین حکمت که دیونم میکنه
84100
نام: رضا
شهر: بندرانزلی
تاریخ: 10/24/2011 4:24:38 PM
کاربر مهمان
  ازکجاشروع کنم که پردردم ازچی بگم که دلسردم جوانی ۲۵ساله پرازدردهای ناگفتنی هرجادنبال کارمیرم میگن معرفت کیه. فوق دیپلم عمرانم اگه برابری انقلاب چرا ماهاکه پشت نداریم بیبهره ایم
84099
نام: رضا
شهر: بندرانزلی
تاریخ: 10/24/2011 4:23:38 PM
کاربر مهمان
  ازکجاشروع کنم که پردردم ازچی بگم که دلسردم جوانی ۲۵ساله پرازدردهای ناگفتنی هرجادنبال کارمیرم میگن معرفت کیه . فوق دیپلم عمرانم اگه برابری انقلاب چرا ماهاکه پشت نداریم بی بهره ایم
84098
نام: مریم
شهر: مشهد
تاریخ: 10/24/2011 3:54:08 PM
کاربر مهمان
  دل به هر کی دادم بی وفایی کرد شما بگین چه کنم نگین خدا که شاکی میشم
84097
نام: مسافر
شهر: معلوم نیست
تاریخ: 10/24/2011 2:23:19 PM
کاربر مهمان
  سلام به رسم ادب به رسم وفا
سلام به خانم ایمان و محمدی و امیدامیدامید و اتنا و ابجی فیروزه و رضا و علی و یاسین و مریم و زهرا و یارای ائمه و خلاصه همه بروبچه های ناب این سنگر

سلام استاد شهاب یه زحمت بکشین جز ۲۰ رو برای من حقیر به نیتم ثبت کنین باشه که قبول بشه

یه مطلب جالبی که برام اتفاق افتاده رو میخوام حرف دلی بگم

یک ونیم ماه پیش نیرو جذب میکردن برای سرشماری سال ۹۰ که از امروز شروع شده، من و دوستمم رفتیم ثبت نام کردیم. سه روز بعد کلاسا شروع شده ۲ هفته کلاس پشت سرهم خدایی مطالبش سخت و ریز ریز بود خیلی کار میبره یه فرم پرکردن توسط مامورین سرشماری(لطفا همکاری کنید) اما یه اتفاق همه چیزو عوض کرد

همزمان با شروع کلاسا یکی از دفاتری که فرم پر کرده بودم برای کار زنگ زد گفت بیا قبول شدی، موقعیت بهتری نسبت به سرشماری بود بیمه و ساعت کاریشو مسیر رفت و برگشت شو خلاصه ... رفتم و اتفاقا همزمان با من دوستمم که اونم با من فرم پر کرده بود اومده بود، یهو همه چیز دوباره عوض شد، ساعات کاریش و حقوقش کاملا تغییر کرده بود، دیگه با شرایط من نمیخوند و همینطور دوستم
اون کار جور نشد

هنوز یک هفته از شروع کلاسای سرشماری نگذشته بود که دکترم زنگ زدو گفت که یه کنسلی عمل داره منو جاش گذاشته!!! اووووو خدای من
همه بدون معطلی قبول کردن وگرنه میرفت تا آذرماه

رفتیم برای عمل بینی م. خدای من. اول حدس میزدیم بشه دو سه روز نرفت سر کلاسای سرشماری اما بعداز عمل متوجه شدیم اشتباه میکردیم من فقط تا سه چهار روز گیج میزدم و راه رفتنم مشکل بود ج برسه سر کلاس نشستن
هیچی دیگه دوست که شما باشی کلاسای سرشماری منو حذف کرد و پولشم پرید. کلی لجم در میاد وقتی تبلیغشو میبینم و ...
یه نکته:
چند وقت پیش با یه اعتقاد راسخ به خدا گفتم خدایا توروبه فلان وفلان و فلان قسمت میدم کاری کن تا قبل از عروسی دوستم دماغمو عمل کنم و باور داشتم که سر عروسی دوستم با دماغ عمل کرده میرم...
عروسیش آذر ماه بود اما بخاطر دلایلی افتاده بود مهر ماه

اوووووووووو خدای من واقعا باحالی دوستم زنگ زد و گفت که عروسیش فلان روزه و اون روز فردای عمل من بود
آآآآآآآآآآییییییییییییی سوختم!!!!!!!!!!!!

و نکته ی اصلی اینجاس:

هیچ وقت چیزی رو از خدا به زور یا بی موقع نخواید اینجوری میشه که میبینید هم سرشماری هم کار تو دفتر هم عروسی رو به خاطر یه دماغ از دست دادم
پشیمون نیستما
اما خودم کردم که ... بر خودم باد

بذارید هروقت خدا خودش صلاح دونست میده خوبشم میده چیزی رو زودتراز موعد خداخواسته نخواید چیزی رو هم که خدا زود داده ایکاش دیر تر میداد رو نگید و نخواید

یه یاد همه باشید خدا به یاد همه هست

یاعلی یا هیچکس
84096
نام: عطیه
شهر: کربلا
تاریخ: 10/24/2011 12:51:45 PM
کاربر مهمان
  باسلام وصلوات برمحمد وآل محمد ودرود وسلام بردوستان واهالی دل
مثل همیشه با نظرات آقای مقداد اهوازی کاملا موافقم ازایشون هم تشکرمی کنم که قبول زحمت فرموده وجواب برادربزرگوارمون راباآیات الهی دادند .خداوند ازشما به احسن وجه قبول کنه .ممنون وتشکر خداوند به توفیقات حضرتعالی بیافزاید.


هنگامی که فرانسوا میتران در سال ۱۹۸۱ میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، ازمصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون را برای برخی آزمایش ها و تحقیقات از مصر به فرانسه منتقل کند.

جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستان شناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.

رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود، او بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.

تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعت ها تحقیق بر حسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند. اما مسئله غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالم تر از سایر اجساد، باقی مانده در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.

حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد وقتی دید نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است و از خود سئوال می کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال ۱۸۹۸ میلادی و تقریبا در حدود ۲۰۰ سال قبل کشف شده است، در حالی که قرآن مسلمانان قبل از ۱۴۰۰ سال پیدا شده است؟!

چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیج انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئله نمی گذرد؟!

و آیا ممکن است محمد(ص) هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته؟ پروفسور موریس بوکای تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.

پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر بازگرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا این که تصمیم به سفر کشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر ذر مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و آیه ۹۲ سوره یونس را برای او تلاوت نمود.

این آیه او را بسیار تحت تاثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد: من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم.

موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و ده ها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد. و بر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد.


84095
نام: ابراهیم
شهر: تهران
تاریخ: 10/24/2011 10:10:56 AM
کاربر مهمان
  سلام

قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ

حجر 56


یا علی

84094
نام: محمد
شهر: مشهد
تاریخ: 10/24/2011 3:47:04 AM
کاربر مهمان
  با سلام بر محمد وال محمد سلام بر عشقان اهل بیت انشائ ال... وعد ما کربلا یا حسین توتوی طومارزوارت اسمو ندازی از قلم ثارلله حجر تو دیدم قسمت میدم بههمون دست های که قلم شد ثارلله.حسین حسین حسین جان فقط برای فرج دعا کن . برای مسئله سر شکتن راهنمای کنید همان قمه زنی با مدرک اخ هر کی چیزی می گی
84093
نام: معبرعشق
شهر: حسین آباد
تاریخ: 10/24/2011 2:56:01 AM
کاربر مهمان
  در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه کنم که سعی من در طواف دوست باطل بود
<<ابتدا <قبلی 8416 8415 8414 8413 8412 8411 8410 8409 8408 8407 8406 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=8411&mode=print