اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
83322 |
نام:
جاری
شهر:
تهران
تاریخ:
9/22/2011 11:26:05 PM
کاربر مهمان
|
شبهای جمعه سوره وافعه رو بهمراه سایت شما میخونم انشاءالله شما هم در ثوابش شریک باشید
|
|
83321 |
نام:
اسیر
شهر:
کوچه ی پشتی
تاریخ:
9/22/2011 9:53:40 PM
کاربر مهمان
|
اومدپیشم حالش خیلی عجیب بودفهمیدم با بقیه فرق میکنه.گفت:حاج اقایه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه.گفتم:چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم.گفت:من رفتنی ام!گفتم:یعنی چی؟گفت:دارم میمیرم.گفتم:دکتردیگه ای خارج ازکشور؟گفت:نه همه اتفاق نظردارن گفتن خارج هم کاریش نمیشه کرد.گفتم:خداکریمه.ایشالا
که بهت سلامتی میده.باتعجب نگاه کردوگفت:اگه من بمیرم خداکریم نیست؟فهمیدم ادم فهمیده ایه ونمیشه گولش زد.گفتم:راست میگی. حالا سوالت چیه؟گفت:من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم واز خونه بیرون نیومدم.کارم شده بود تواتاق موندن وغصه خوردن تااینکه یه روز به خودم گفتم تاکی منتظر مرگ باشم.خلاصه یه روز سبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم امابامردم فرق داشتم چون من قرار بود برم وانگاراین حال منو کسی نداشت خیلی مهربون شدم دیگه رفتارهای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکردباخودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سرمن کلاه گذاشتن اخه من رفتنی ام واونا انگار نه.سرتونو درد نیارم من کار میکردم اماحرص نداشتم بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم ودوشتسون داشتم ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم ودعا میکردم گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم وبدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم.مثل پیرمردها برای همه جوونهاارزوی خوشبختی میکردم...
ارام ارام ارام خداحافظی کرد وتشکر.داشت میرفت گفتم:راستی نگفتی چقدر وقت داری؟گفت:معلوم نیست.بین یک روز تاچندهزار روز!!!یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدراوقت دارم.باتعجب گفتم :مگه بیماریت چیه؟گفت:بیمار نیستم!گفتم:پس چی؟گفت:فهمیدم مردنیم.رفتم دکتر گفتم:میتونید کاری کنیدکه نمیرم؟گفتن:نه.گفتم:خارج چی؟وبازگفتند:نه!
خلاصه حاجی مارفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟بازخندیدورفت ودل منوباخودش برد...
|
|
83320 |
نام:
دریا
شهر:
یزد
تاریخ:
9/22/2011 8:34:03 PM
کاربر مهمان
|
با سلام
من در یک شرکت مشغول به کار هستم با وجود سابقه کار و رفتارم در محیط کار با همکارانم دچار مشکل شده ام یه همکار خانم که ۶ماه هست که کنارم مشغول کار است مدام پشت سرم بدگویی میکند و مدیر و رئیس شرکت هم حرف او را می شنوند و چیزی نمیگوین میخوام بونم بای چیکار کنم
|
|
83319 |
نام:
ر.و
شهر:
تهران
تاریخ:
9/22/2011 7:37:25 PM
کاربر مهمان
|
دلم را میان خاک های رملی فکه جا گذاشته ام.../
هر غروب که می شود، به جای من، غسل عشق می کند و پشت فرزندان آقا....میان آغوش خدا....دو رکعت نمازمی گذارد، به یاد کربلا!/
برایش دعا کنید!
|
|
83318 |
نام:
تبسم
شهر:
ایذه
تاریخ:
9/22/2011 7:31:57 PM
کاربر مهمان
|
دلم گرفته ، حس ميكنم به آخر خط رسيدم ، حس ميكنم تمام درها به روم بسته شده ، لطفاً راهنماييم كنيد
با تشكر
|
|
83317 |
نام:
کبوتر بقیع
شهر:
کوچه های غم
تاریخ:
9/22/2011 2:28:06 PM
کاربر مهمان
|
سلام بر همه ی اهل دلی ها :
انشــــــــــــــــــــــــــــا اللـــــــــــــــــه
همه ی بچه های حرف دلی حالشون هم خوب باشه هم خوب بشه و همتون به آرامــــــــــــــــــش برسید انقدر از غم هاتون رنج نبرید وبه حاجتاتون برسیدو اینجا از شادی هاتون بنویسید.........
مهتاب گرامی از دماوند منظورتون از اینکه گفتید فقط تو سنگ منی پروردگار من چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یا اشتباه نوشتید؟؟؟؟؟؟؟؟ ببخشید برام سوال ایجاد شد....... امیدوارم خدا کمکتون کنه مشگلتون حل شه .
التمـــــــــــــاس دعا بچه ها
اللهم صل علی محمد و ال محمد و العجل فرجهم.
|
|
83316 |
نام:
.
شهر:
.
تاریخ:
9/22/2011 1:47:31 PM
کاربر مهمان
|
اینکه هیچکی نیست تو این مملکت جوابگو حرف مردم باشه همه کارو به هم پاس میدنو اینقد ادمو میپیچونن که بگی غلط کردم اشتباه از من بود تازه حالا اگه چیزی بدهکارم نشی
|
|
83315 |
نام:
كناهكار
شهر:
دل سوخته
تاریخ:
9/22/2011 1:21:12 PM
کاربر مهمان
|
خيلي دلم مي خواست برم كربلا واي بخاطر گناهيكه كرده بودم نمي توانستم برم پول ؛موقعيت ؛زمان ؛همسفر همه بودن براي رفتن ولي من درخود لياقت رفتن نمي ديدم چون ازامامم خجالت مي كشيدم ولي چند روز پيش رفيق عزيزم بدون هيچ اطلاعي كه به من بده تمامي كار هاي ثبت نام منو انجام داده من بايد ظرف ۲هفته ديگر برم بسوي سرزمين عشق نمي دانم واقعاامام منو چگونه به حرم خود راه مي ده چگونه من جرات سلام كردم بايد پيدا كنم خدا كن امام دراين سفر توبه اين حقير را قبول كند منو دعاكنيد
|
|
83314 |
نام:
راستین
شهر:
غریبم
تاریخ:
9/22/2011 1:10:11 PM
کاربر مهمان
|
بگذر از نی من حکایت میکنم
وز جدایی ها شکایت میکنم
نی کجا این نکته ها آموخته
نی کجا داند نیستان سوخته؟
بشنو از من بهترین راوی منم
راست خواهی هم نی و نی زنم
نشنو از نی نی حصاری بیش نیست
بشنو از دل دل حریم دلبریست
نی چو سوزد خارو خاکستر شود
دل چو سوزد خانه ی دلبر شود
*******************************
خدایا راهی نمیبینم آینده پنهان است اما مهم نیست همین کافیست که تو راه را میبینی و من تو را...(دکتر شریعتی)
*************************************
خدایا اگه بدونی چقدر دوستت دارم.
|
|
83313 |
نام:
فاطمه
شهر:
تهران
تاریخ:
9/22/2011 12:59:33 PM
کاربر مهمان
|
۳ ماه ازدواج کردم شوهرم رو دوست دارم ولی خانوادم میگن جدا شو چون تو ازش سری اون خیلی زشته ولی خودم اینجوری فکر نمیکنم لطفا برام دعا کنید نمیخوام طلاق بگیرم از طرفی نمیخوام به خوانوادم بی احترامی کنم امان از دست خاله زنک هایی که تو گوش مامانم خوندن
|
|