اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
83022 |
نام:
خاک
شهر:
ایثار
تاریخ:
9/8/2011 3:09:43 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همه ی دوستای خوبم
شهادت 2 تن از سربازای اسلام رو به شهدا تبریک و به خودمون تسلیت میگم، مایی که به گفته ی سید مرتضی شدیم قبرستان نشینان عادات سخیف!
خیلی دلم گرفته....گاهی احساس میکنم هیچ وقت لیاقت شهادت رو نخواهم داشت.....خدایا خودت ما رو اونجوری که باید پرورش بده که ما حتی برای عبادت کردنت باز به کمک و لطف تو محتاجیم............خدای بزرگم ........دل تنگ آقامونم..........اصلا دل تنگ همه ی خوبام.........به قول یکی از دوستای با صفام......دلم هوای دیدن مؤمن کرده!
اقا مجتبی رسیدن به خیر.......خوشحالمون کردید...
راستین گرامی .... امیدوارم خدا بهتون آرامش رو هدیه بده .....آرامش هدیه ایه که خدا بعد از یک صبر به ظاهر تلخ به آدما میده....امیدوارم به زودی حکمت این جدایی براتون معلوم شه، اون روز حتماً میبینید که خدا مهربونترینه....... و چه خوب که ما خدا رو داریم......اون روز تسلای خاطر پیدا میکنید و شکر و شکر و شکر.....
دلم خیلی هوای زیارت داره......اما امکانش رو ندارم....یعنی کسی رو ندارم که همراهیم کنه....تنها هم که نمیشه!!!!!!!
مریضامون رو فراموش نکنیم
برای ظهور آقا دعا کنیم...........و بیشتر از دعا، خودمون رو آماده کنیم
التماس دعا
یا علی
|
|
83021 |
نام:
راستین
شهر:
غریبم
تاریخ:
9/8/2011 2:28:20 PM
کاربر مهمان
|
سلام بچه ها
بچه ها چه خبره این روزا همه جا حرف تشییع پیکر شهداست؟خدایا نجاتشون بده.
مه از ناکجا آباد وقتی یکی رو دوست داری و مجبور باشی ازش دور باشی خیلی سخته.
برات دعا میکنم که این اتفاق نیفته و همه چی روبه راه بشه.
یه جایی شنیده بودم بدترین آزمایش خدا اینه که عشقت یه طرفه باشه
سمانه خانم امیدم اول به خداست بعد به قلب پاک شما دوستای خوبم که ندیده و نشناخته واسه هم دعا میکنین.در این دنیا که مردانش به نامردی عصا از کور میدزدن من خوش باور نادان محبت جستجو کردم.
آره بد دلم شکست جز خودمون هیچکی نمیدونه که چرا رفت من خیلی دوستش دارم اما دیگه اصرار نمیکنم به داده و ندادش شکر.خدایا عشق تویی بقیه چیزا بهونه ست.عاششششششششششقتم.
|
|
83020 |
نام:
مجتبي
شهر:
...
تاریخ:
9/8/2011 1:33:16 PM
کاربر مهمان
|
هوالجامع
يا صاحب الزمان:
آنقدر نيامدي كه زرد شد علف هاي سبز شده زير پاهايم.
سلام
ممنون از اينكه به يادمابودين.از همه اونايي كه برام دعا كردن ممنونم.
سربازي خوبه جاتون خالي.
صبح ساعت 4 بيدارباشه بعد صبحانه و نماز و تميزكردن پادگان و مراسم صبح گاه.از ساعت 7 صبح تا 10 هم همش رژه ميريم بعد از اونم كلاس،نماز ظهر،ناهار و بازم كلاس و نماز مغرب،شام و ساعت 10 هم خواب.
هرروز همينجوري ميگذره.
بازم از همه ممنونم.
التماس دعا.
|
|
83019 |
نام:
سمانه
شهر:
شازند
تاریخ:
9/8/2011 12:51:19 PM
کاربر مهمان
|
شهدا شرمنده ایم
یادمان نمیرود یعنی چگونه می توانیم فراموش کنیم رشادت های جوانان پاک این مرز و بوم را.زمانی که جامعه ی اسلامی فریاد میزد أین الفاطمیون این جاوانان بودند که این ندا را لبیک گفتند و با حرکت به سوی نقاط جنگی رفتند تا انتقام بی بی حضرت رهرا را بگیرند و هنگامی که خمینی کبیر ندای هل مِن ناصرٍ ینصرونی سر میداد این جوانان بودند که ندای لبیک سردادند.آری آن جوانان بودند که از تمام لذت ها و دلبستگی هاشون دلبریدند و جان خود را در دست گرفته و با شجاعت به قلب دشمن زدند.
کجایند مردان بی ادعا:
و اما بعد از گذشت 29 سال از شروع جنگ تحمیلی ما چه میکنیم؟
ما با خیال راحت پا بر روی خون شهیدان میگذاریم وو اصلا از آن ها یادی نمیکنیم و فقط و فقط برای آسودگی خاطر خودمان کوچه ها و خیابان ها را با نام آن ها تزئین کرده ایم ! آیا شهدا رفتند تا با رفتنشان باعث تصاحب نام کوچه ها شوند؟؟ یا رفتند تا با رفتنشان به ما رسم عاشقی و زندگی بیاموزند؟؟آه و صد هزار افسوس از بی خبری و نا آگاهی ما!! یادمام رفت که چرا رفتند شهدا.فراموششان کردیم اشتباه کردیم اگر آن ها نبودند الان معلوم نبود چه بلایی سر ما میامد،ایران الان می شد افغانستان یا عراق کدام این ها بود؟؟ چه کسی بر سر ما حکومت می کرد.. واقعاً پدری مهربان چون آقا سید علی بر ما رهبری می کرد؟؟ای خواهر و ای برادر من کمی تفکر کن و ببین چرا به این روز و حال افتادیم؟چرا بی حیایی عادتمان شد چرا لباس های زنان و مردانمان کوتاه تر شد،چرا جوانانمان آلوده ی پلیدی ها شدند تفکر کن و آخر به این نتیجه خواهی رسید که همه ی این ها به خاطر فراموش کردن شهداست،اگر با آن ها انس گرفته بودیم حالا بیشتر با خدا دوست بودیم و دیگر دوست تنها ییهامان شیطان و گناه نبود.
واقعا شهیدان از روی شما شرمنده ایم!!
شرمنده ایم و باید بر حال خود خون بباریم زیرا که هیچ گاه نفهمیدیم چه شد فقط شنیدیم بعضی ها رفتند و جنگیدند و شهید شدند.اما خودمان هیچ وقت آن ها را درک نکردیم.باید رفت شلمچه، طلاییه،قتلگاه وهمه وهمه ی نقاط جنگی و خواند و دید که چگونه این لاله های دشت عشق پر پر شدند و درک کنیم که چگونه با دست خالی و بدون تجهیزات جلو ی دشمن ایستادند و اجازه ندادند که گوشه ای از این خاک مقدس به دست دشمن بیوفتد.شر منده ایم شهیدان که عکس شما بر طاقچه قلب ما خاک گرفته و دیگر بر آن دستی نمیکشیم و ببخشید ما را به خاطر بی وفاییهامان به خاطر این که شنیدیم و خواندیم وصیت نامه های شما را ولی بدون هیچ تاثیری از کنار آن ها گذشتیم.کمکمان کنید و دستمان را بگیرید ای عاشقان بی بی زهرا و مارا از مرداب گناه ها بیرون بکشید تا بتوانیم همچون شما با معرفت به خدا زندگی کنیم.
بر ارواح پاک و مطهر شهیدان صلوات
|
|
83018 |
نام:
هیچ بن هیچ
شهر:
وادی حیرت
تاریخ:
9/8/2011 11:54:08 AM
کاربر مهمان
|
باسم رب الشهدا والصدیقین
ای سید شهیدان اهل قلم نزد خدای متعال شفاعتی کن که من هم لایق خریداری شوم.یاحسین
|
|
83017 |
نام:
معصوم
شهر:
تبریز
تاریخ:
9/8/2011 11:51:23 AM
کاربر مهمان
|
خدایادلم گرفته یاد روزهای بچه گیم افتادم چه ساده احساس میکردم شبها کنار بالشم هستی وهرانچه دلم میخواست بهت میگفتم ودلم ارام میشدحال مثل همان موقع دلم بیتاب است امادیگراحساس قدیم نیست وای که چقدرتنهایم /دلم برای صحبت باتوتنگ شده ایابازاجازه میدهی گریه ام را÷یشه تو اورم جزتوکسی ندارم باز بنده شرمسارت دل به مهر تو بسته تنهایم نذار ترا به عصمت فاطمه الزهراقسم مشکلم راحل کن برایم دعاکنیدشایدازبین دلهای زنگارزده دل صادقی باشدتاربم بخاطراومرانیزموردلطف خودقراردهد۰
|
|
83016 |
نام:
مجنون الحسين
شهر:
غرب دجله
تاریخ:
9/8/2011 11:33:21 AM
کاربر مهمان
|
به نام حي سبحان
قلم را نه وصفیست از ندیدهها و نه توانی از شنیدهها. غریبی و غربت سهم توست و این چند کلمه، تکراریترین تکرارنشدنی تاریخ است ... ایمان دارم که تاریکی این کاشانه را نه چراغهای شهر که خون دیده عشق، روشن میکند. که میآید روزی و غم بر میکند از دل غمزده این خاک ... حساب ما هم بماند با دل کبوترهایی که بی هوا پرشان میدهی ... بقیع ، جراحت تا همیشه مانده بر دل شیعه است که مرهمش را جز آمدن تو التیام نبخشد، یابن الزهرا (روحی فداک) ...
* برای 8 شوال که غربت پشت دیوار بقیع معنا شد ...
تو بیوسیله هم بلدی معجزه کنی
دست تو را به لطف عصا احتیاج نیست ...
يا علي مددي
انا مجنونالحسين يا ثارالله
|
|
83015 |
نام:
مجتبي
شهر:
...
تاریخ:
9/8/2011 11:23:22 AM
کاربر مهمان
|
هوالمقسط
سلام
ديروز تو شهر ما تشييع جنازه پيكر دوتا از بچه هاي شهرمون بود كه به شهادت رسيده بودن.
اين دونفر در عملياتي كه چند روز پيش توسط سپاه در مرزهاي غرب عليه گروه pkk انجام گرفته بود به شهادت رسيدن.
خوش به سعادتشون.
تُرب مى خواهى؟
تعداد مجروحین بالا رفته بود.
فرمانده از میان گرد و غبار انفجارها دوید طرفم و گفت: »سریع بیسیم بزن عقب.
بگو یك آمبولانس بفرستند مجروحین را ببرد!« شستى گوشى بیسیم را فشار دادم.
بخاطر اینكه پیام لو نرود و عراقى ها از خواسته مان سر در نیاورند پشت بیسیم باید با كُد حرف مى زدیم.
گفتم: »حیدر، حیدر، رشید.« چند لحظه صداى فش فش بگوشم رسید و بعد صداى كسى آمد: - رشید بگوشم.
- رشید جان حاجى گفت یك دلبر قرمز بفرستید! - هِه هِه دلبر قرمز دیگه چیه؟ - شما كى هستید؟ پس رشید كجاست؟ - رشید چهار چرخش رفت هوا.
من در خدمتم.
- اخوى مگر برگه كُد ندارى؟ - برگه كُد دیگر چ یه؟ بگو ببینم چه مى خواهى؟ دیدم عجب گرفتارى شده ام.
از یك طرف باید با رمز حرف مى زدم از طرف دیگر با یك آدم شوت طرف شده بودم.
- رشید جان از همان ها كه چرخ دارند! - چه مى گویى؟ درست حرف بزن ببینم چه مى خواهى؟ - بابا از همان ها كه سفیده.
- هِه هِه نكنه تُرب مى خواهى.
- بى مزه! بابا از همان ها كه رو سقفش یك چراغ قرمز داره.
- دِلامصب زودتر بگو كه آمبولانس مى خواهى! كارد مى زدند خونم درنمى آمد! هر چى بد و بیراه بود به آدم پشت بیسیم گفتم.
منبع:كتاب رفاقت به سبك تانك
التماس دعا
|
|
83014 |
نام:
*
شهر:
*
تاریخ:
9/8/2011 11:15:19 AM
کاربر مهمان
|
به نام او که همه ی عالم از اوست
السلام علیک یاابا عبدالله الحسین علیه السلام
السلام علیک یا علی بن الحسین یا علی اکبر علیه السلام
***********************************
سلام بر شهداء..سلام بر شهدای این روزها که ما در آن روزگار میگذرانیم..
سلام بر آنان هایی که این روزها غریبانه در حال دفاع از ایران اسلامی هستند..
چند وقتی است که دلم هوای نجف ،کربلا ،حرم ،شلمچه....کرده است،هرآنجایی که عشق وبوی خدا در آن جاریست،هر آنجایی که بشود عقده کشایی کرد،یک دل سیرگریست وبعد آرام شد،هر آنجایی که بشود حس کرد خدارا،هر آنجایی که بشود برای ادامه ی راه توشه ای برداشت...
دیروز شهر من کربلا بود،شاید مشهدالرضا یا انگارشلمچه بود،غروب شلمچه...
دیروزدر شهرمن عاشورای حسین علیه السلام بود..
در خیابانها،تابوت شهیدی بر دست های مردم....
پدری داغدار
مادری قد خمیده
عروسی سیاه پوشیده...
دیروز،خیابان ها بوی محرم داشت و تن ها رنگ محرم،چشم ها،اشک ماتم ودست ها،وای حسرت...
السلام علیک یا علی بن الحسین علیه السلام
شهید
مبارکت این لباس دامادی
گوارای وجودت این جشن وسرور آسمانیان برای همسایگیت با شهداء
خوش به سعادتت..
شهید
توافتخار این آب وخاکی،تو مایه سرافرازی ما هستی..
تا هستند علی اکبر هایی همچون تو،ایران اسلامی ،سر افرازتر از همیشه است.
برایمان دعا کن ودستان خالی ما رابگیرتا ما نیز بتوانیم دربرابر جان فشانی ها ی شما عزیزان رو سفید باشیم.
شادی روح * *شهید محمد محرابی پناه**(شهید راه مبارزه با گروهک تروریستی پژاک در شمال غرب کشود،شهریور ماه 90)صلوات
**************************************
خدایا زندگی مارا،زندگی در راه رضای وخشنودی خود وانتظار قرارده ومرگ مارا شهادت در رکاب امام زمانمان عج.
خدایا در روز قیامت ما روسفید کن.
اللهم اعجل لولیک الفرج
|
|
83013 |
نام:
اناعبدک الضعیف
شهر:
الارض الله
تاریخ:
9/8/2011 10:52:22 AM
کاربر مهمان
|
اَللّهُمَّ اَنْتَ السَّلامُ وَ مِنْكَ السَّلامُ وَ اِلَيْكَ يَعُودُ السَّلامُ
سلام خدمت اهالی حرف دلی عزیز وسلام خدمت سید بزرگوار
وقت همگی بخیر
....
|
|