هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
82992
نام: انسیه
شهر: تنهایی و انتظار و امید و... یاالله
تاریخ: 9/7/2011 8:44:33 AM
کاربر مهمان
  سلام
سلام به همه
*اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم*

آقاشهاب گرامی لطف بفرمائید یک جز دیگر هم بنام این حقیروکنیز قرآن بنویسیدشایدکه درپناهش رستگار شوم...
خداانشاالله توفیقاتتان را افزایش دهد...

عطیه خانم انشاالله که همه جوره دست پروبابرکت و کربلایی برگردید سلام این کنیز روسیاه را هم به آن امامان بزرگوار برسایند من تاحالا به پابوسی ایشان نرفته ام وپس نایب الزیاره باشیدانشالله که مقبول و بسلامت برمیگردیدمنتظر خبرهای خوبی ازتون هستم...

برای سلامتی و فرج مولایم و برای حوائج همه بخصوص عزیزانی که در این سایت زحمت میکشندیه صلوات محمدی توپ بفرستید...

***** اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم *****
التماس دعا
یا حق
82991
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 9/7/2011 8:33:05 AM
کاربر مهمان
  داستان نماز و اراده ی انسان

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش رادر خانه خدا (مسجد) بخواند .
لباس پوشید و راهی خانه خداشد
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد.
او بلند شد ، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت .
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد .
در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد
و نامش را پرسید .

مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))،از این
رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم . مرد اول از اوفراوان
تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد
ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در
خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند .

مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.مرد اول درخواستش را دوبار
دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.مرد اول سوال می کند که
چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.
شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم
که باعث زمین خوردن شما شدم.))
وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید،
خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم
و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد،
بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید.
به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید.
من ترسیدم که اگر یک بار دیگر
باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان
را خواهد بخشید.
بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.


نتیجه داستان:

کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید
چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به
انجام کار خیردریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان
را بطور کلی نجات بخشد.این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.


التماس دعا

82990
نام: پرستوی مهاجر
شهر: تهران
تاریخ: 9/7/2011 8:32:35 AM
کاربر مهمان
  اِلی رَبِّکَ فَارغَب :
به سوی پروردگارت روی آور
(سوره مبارکه انشراح آیه ۸)
82989
نام: پرستوی مهاجر
شهر: تهران
تاریخ: 9/7/2011 8:27:22 AM
کاربر مهمان
  اَلَیسَ اللهُ بِکافٍ عَبدَه:
آیا خدا-ی مهربان- برای نجات بنده اش کافی نیست؟
(سوره مبارکه زمر آیه ۳۶)
82988
نام: مجتبی شاهین یک
شهر: هرجا که دعای فرجی باشدوخوانده شود
تاریخ: 9/7/2011 4:21:11 AM
کاربر مهمان
  السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
سلام بر عاشقان راه سعادت و شیفتگان راه حقیقت و سالکان راه طریقت
دوستی دارم که چند صباحی است دور افتاده ام و باعثش هم خود بودم
و کاری را شروع کردم که راه در عین حال ساده ولی پر از فشار که در
کنار دوستان آقا با هم در پایگاه آقا پیمان(مسجد مقدس جمکران ) بستیم که درهیچ شرایطی
همدیگر را تنها نگذاریم ولی متاسفانه از آنجایی که به قول یکی از دوستان که گفت هر وقت خواستیم مسیری در راه رسیدن به حقیقت شروع کنیم ابلیس با تمامی لشکریانش کمر همت بسته تا سالکین راه طریقت را بشکند
بعضی از هم پیمانان ما کم آوردند و شیطان آنها را غافلانه شکست .
ولی یکی از دوستانمان در حال مبارزه سختی با این لشکریان است فقط برایش و برای ما دعا کنید تا شرمنده اهداف آقایمان نشویم در مسیر
انتظار سبز یاران منتظر یارمان صادق هستیم صادق جانانه بجنگ
به امید پیروزی تا تیک زدن تمامی اهدافهای سبز در میدان هستیم
عاقبت ماندن در میدان و تلاش کردن پیروزیست التماس دعا
82987
نام: راستین
شهر: غریبم
تاریخ: 9/7/2011 12:45:44 AM
کاربر مهمان
  سلام

خانم محمدی عطیه خانم و باران گرامی ازکرمان خیلی خوشحال شدم که دارین میرین زیارت. خانم ها خواهش میکنم برام دعا کنید به آقا امام رضا و آقا امام حسین بگین حاجت منو روا کنه البته اول حاجت بقیه بعد من .
بهش بگین من راضیم به رضای خدا اما محتاجم به شفاعتتون بهش بگین اگه امکانش هست حاجت منو مصلحت خودش قرار بده بهش بگین من از ته دلم دوستش دارم اما دارم ازش نا امید میشم تروخدا دعا کنید برگرده
خانم محمدی یادتونه گفتم براتون خیلی دعا میکنم که برین امام حسین؟
انگار دعوتنامه ی آقا به دستتون رسیده گفتم یه حسی بهم میگه برآورده شدن حاجت من بسته به حاجت بزرگ شماست به خدا من خیلی دعا کردم شما بری کربلا واسم دعا میکنین؟خواهش میکنم برام خیلی دعا کنید میشه وقتی رفتین امام رضا اگه یادتون موند برا حاجتم یه امن یجیب بخونید؟اگه یادتون موند ها نه که حتما.
هرچی بنویسم نمیتونم احساسم رو بیان کنم سه تا زائر داریم خیلی قشنگه.من خیلی دوستش دارم بگین من عاجزانه ازتون پیش خدا شفاعت میخوام راستی حالا که آقا مجتبی نیستن واسه اونم دعا کنید اونو هم یادتون نره زیارت قبول.
82986
نام: م.ص
شهر: محمودآباد
تاریخ: 9/6/2011 11:12:39 PM
کاربر مهمان
  کوله بارم بردوش سفری میبایدسفری تاته تنهایی محض...توشه ات را بردار...هرکجالرزیدی...ازسفرترسیدی...فقط آهسته بگومن خدارا دارم.یاراحم من استرحمه
82985
نام: شهره
شهر: تنهایی
تاریخ: 9/6/2011 7:31:22 PM
کاربر مهمان
  سلام بنده های خوب خدا.

مطلبی از احمد شاملو:


به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...
خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...
و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.
بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم ...
فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.
زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم ...!
خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :
هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم
قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .
هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.
زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم .
و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.
امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند:
رنگین کمانی به ازای هر طوفان ،
لبخندی به ازای هر اشک ،
دوستی فداکار به ازای هر مشکل ،
نغمه ای شیرین به ازای هر آه ،
و اجابتی نزدیک برای هر دعا .
جمله نهایی : عيب کار اينجاست که من '' آنچه هستم '' را با '' آنچه بايد باشم '' اشتباه مي کنم خيال ، ميکنم آنچه بايد باشم هستم، در حاليکه آنچه هستم نبايد باشم . / زنده یاد احمد شاملو

یا فتاح. النماس دعا

82984
نام: شهره
شهر: پهلوان
تاریخ: 9/6/2011 6:59:35 PM
کاربر مهمان
  سلام بنده های خوب خدا.
عطیه خانم ما را هم از دعا های خیرتون بی نصیب نذارید.

از وبلاگ خاطرات چادر مشکی :

وقتی مشکی مد باشه خوبه
وقتی رنگ مانتو شلوار باشه خوبه
وقتی رنگ عشقه خوبه!
وقتی رنگ کت و شلوار باشه با کلاسه!
وقتی لباس های شب تو مهمونی ها مشکی باشه باکلاسه!
اما
وقتی رنگ چادر من مشکی شد
بد شد!
افسردگی می آورد!
دنبال حدیث و روایت می گردند
که رنگ مشکی مکروهه!
مشکی تا جایی که برای لباس های شما بود خوب بود و باکلاس به ما که رسید بد شد
من و متهم می کنید به افسردگی به دل مردگی
و من توی زندگی دنباله لحظه ای هستم که افسردگی گرفتم به حکم شما!
چرا حجاب را مساوی با افسردگی می دانید!


دوست دارم چادر مد شود
مشکی رنگ عشق باشد
عشق به خدا بدون افسردگی!

یا باسط .التماس دعا
82983
نام: مرتضی صیادی
شهر: گیلان-خمام
تاریخ: 9/6/2011 6:58:25 PM
کاربر مهمان
  آنان که در جوار رضا آرمیده اند ---- کفران نعمت است بهشت آرزو کنند
<<ابتدا <قبلی 8305 8304 8303 8302 8301 8300 8299 8298 8297 8296 8295 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=8300&mode=print