هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
82782
نام: lela
شهر: tabriz
تاریخ: 8/25/2011 12:19:44 AM
کاربر مهمان
  harfi nist
82781
نام: خاک
شهر: ایثار
تاریخ: 8/24/2011 9:35:20 PM
کاربر مهمان
  بخشی از نامه ی 69 نهج البلاغه/ خطاب به حارث همدانی
روش به کارگیری نفس در خوبی ها
نفس خود را در واداشتن به عبادت فریب ده، و با آن مدارا کن، و به زور و اجبار به چیزی مجبورش نساز،ودر وقت فراغت و نشاط به کارش گیر، جز در آنچه که بر تو واجب است، و باید آن را در وقت خاص خودش به جا آوری.
بپرهیز از آن که مرگ تو فرا رسد در حالی که از پروردگارت گریزان، ودر دنیا پرستی غرق باشی. از همنشینی با فاسقان بپرهیز که شر به شر می پیوندد، خدا را گرامی دار، و دوستان خدا را دوست شمار، و از خشم بپرهیز که لشکر بزرگ شیطان است. با درود
82780
نام: عبدالزهرا
شهر: دیار غم
تاریخ: 8/24/2011 6:46:43 PM
کاربر مهمان
  اللهم عجل لولیک الفرج
82779
نام: خاک
شهر: ایثار
تاریخ: 8/24/2011 6:31:55 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه ی خوبان حرف دلی
این شبهای پربرکتم گذشت....امیدوارم برکتش ادامه دار باشه براتون
جناب مجنون الحسین و بی قرار کربلا ی 5 از اینکه به یاد همه بودید و دعامون کردید واقعا ممنونم..... زیارت قبول
اسیر از کوچه پشتی امیدوارم هر چه زودتر به آرزوت برسی........منم دعا کن
شیمااز تهران :
نمیدونم اون خواب درست بوده یا نه...و نمیدونم واقعاً اون خانمی که گفتید حسودن یا نه............. اما.......... یه چیزی که بارها به خودم اثبات شده........... اینه که هر بار که احساس ناراحتی درونی داشتم و یا حس تلخ وجدان درد......با یه کم فکر......دیدم که گناه بزرگی انجام دادم......... گناه بزرگ برا هر کسی یه معنی داره.......... گناه یزرگ خیلی ها شاید یه مسئله ی عادی تو زندگی دیگزان باشه.......... اما اگه حرف اون خانوم باعث عذابتون شده یعنی شما از خودتون راضی نیستید.............. و بدونید بزرگترین کناه اون گناهیه که سبک شمرده بشه..... به کوچکی گناه نگاه نکن، ببین که از چه کسی نا فرمانی میکنی؟ براتون آرزوی موفقیت میکنم........ و امیدوارم بهترین تصمیمو بگیرید.
بچه ها..... کمک به مردم مسلمان سومالی وظیفه ی دینی و انسانی ماست.......... یتیم ها رو فراموش نکنید......... برا موفقیت امت اسلام دعا کنید.......... دعا کنیم برای امام موسی صدر عزیز که ان شاءالله سلامت باشن و برگردن............ و خودمون رو برای ظهور آماده کنیم........اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا
یا علی
82778
نام: تکتا
شهر: قم
تاریخ: 8/24/2011 5:28:23 PM
کاربر مهمان
  سلام من تازه واردم.همه تونو دوست دارم.محتاج دعا هستم
82777
نام: زینب
شهر: شیراز
تاریخ: 8/24/2011 5:25:07 PM
کاربر مهمان
  جناب مجنون الحسین من نمیدونم کدوم زیارت رفته بودی اما امیدوارم دعاگوی همه ما بوده باشی
بی قرار کربلای ۵ خوش به سعادتت تو رو خدا اگه زیاد به زیارت میری یه دعای مخصوص برای من بکن یه حاجت از خدا میخوام تا بهم بده
راستس من شب ۲۱وروزش رفتم شاهچراغ تا صبح بیدار بودیم جاتون خالی برا همه دعا کردم خیلی صفا داشت عالی بود جای همگی خالی . بخاطر نیتم رفتم
82776
نام: مهدي
شهر: ايلام
تاریخ: 8/24/2011 5:17:18 PM
کاربر مهمان
  شبهاي قدر چه خوب بودند اشك ريختنش خلوت با خدا نماز خواندن دعاي جوشن كبير قرآن خواندن باور كن انسان در اين شب ها به خدا نزديك مي شود وهر آنچه از خدا بخواهد خدا به او مي دهد آيا شبهاي قدر سال آينده را مي بينم
82775
نام: زینب
شهر: شیراز
تاریخ: 8/24/2011 5:14:36 PM
کاربر مهمان
  (الهی و ربی من لی غیرک)
خدایا من جز تو کسی رو ندارم.خدایا به داد همه مون برس . اگه تو بامن نبودی الان من چی بودم؟خدایا شکرت شکرت شکرت باز هم دستت رو به روی سرم بکش تا احساس بی کسی نکنم.
82774
نام: بنده خدا
شهر: زمین
تاریخ: 8/24/2011 4:25:24 PM
کاربر مهمان
  سلام اقاشهاب لطفا جز ۲و۳ روبمن بدید باتشکر
82773
نام: مجنون الحسين
شهر: غرب دجله
تاریخ: 8/24/2011 3:32:41 PM
کاربر مهمان
  به نام حي سبحان

سلام به دوستان عزيز حرف دلي
اميدوارم طاعات و عباداتتون در اين شبها و روزهاي عزيز مقبول درگاه احديت واقع شده باشه و اين بنده حقير رو از دعاي خير خودتون بي‌نصيب نگذاشته باشيد.
دوباره برگشتم
از تنها آبادي زمين
به اين دير خراب آباد ...
در اين سفر روحاني ياد سربازاي قلعه سيد مرتضي همواره با من بود و دعاگوي دوستان بودم.
انشاالله كه لايق بوده باشم.

********************

ماند‌ه‌ای در غربت و سرگردانی خود، بی‌پناه‌تر از همیشه؛ که به ناگهانی، اذن دخول به دل شکسته‌ات می‌دهند، تا روح و تن را بی‌نیاز آب غسل دهی در دریای اشک.

نقطه‌ی آغازش زمین است و بال‌هایی که به آسمان گشوده می‌شوند. بی‌دلهره‌ی سقوط، بی‌فکر و اندیشه‌ی آب و دانه و خاک. زمین لحظه به لحظه کوچک‌تر می‌شود و آسمان جا می‌ماند از تو! مقصد بهشت است و روح تو، مسافری که در تن به آسمان عروج می‌کند!

حال بر خاک بهشت پا نهاده‌ای. آفتابِ داغ است و نوری که چشم‌هایت را می‌زند و نمی‌گذارد هیچ ببینی. به خیالت کمی که بگذرد عادت می‌کند چشم‌هایت و خوب می‌بینی؛ اما مگر ماهی، درون دریا جز آب می‌بیند؟

انگار سال‌ها خواب عمیقی فرو رفته‌ بودی که ناگهان دستی شانه‌هایت را تکان داده و چشم باز کرده‌ای و خود را در حرمش یافته‌ای، و حال کورکورانه دنبال دستی می‌گردی تا از خواب بیدارت کند!

تمام سعی‌ات در بین‌الحرمین برای دیدن اوست و صفای سعی‌ات یک نگاه او ...

می‌دانی این‌جاست. آشفته به دنبالش به هر سوی سرک می‌کشی. گاه از صحن عباس (ع) به گنبد طلایی حسین(ع). گاه از زیر قبه‌ی حسین(ع) به کف‌العباس ...

بوی یاس پیچیده هر طرف. بوی چادر خاکی مادر‌ش. پسر همراه مادر است بی‌شک. باید چشم دنبال بانوی جوان قد خمیده‌ای بگردانی که دست به ...

دلت‌ هروله‌کنان زیر پا می‌گذارد بین‌الحرمین را. بر سینه می‌زند و راه خیمه‌گاه در پیش می‌گیرد. باید همین‌جا باشد یالثارات حسین(ع). هنوز برپاست خیمه‌ی حسین(ع) ...

شب جدایی‌ست. نشسته‌ای روبروی ایوان طلایی عباس(ع) و اشک می‌ریزی و گاه زمزمه می‌کنی مکن ای صبح طلوع و گاه آه می‌کشی و می‌گویی زینب(س) ...

چشم‌هایت بر سر دوراهی، از این گنبد به آن گنبد. بغض گلوی‌ت را می‌فشارد. نه با اشک می‌رود و نه در هق‌هق گلویت می‌شکند. نفس‌هایت به سختی بالا می‌‌آیند. نشسته‌ای میان بهترین دو راهی دنیا و چشم دوخته‌ای به طلوع خورشید از پشت گنبد عباس(ع) و دقیقه‌های آخر سفرت به بهشت، عهد می‌بندی با مولایت:

اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَ ما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً لَهُ في عُنُقي ، لا اَحُولُ عَنْها وَ لا اَزُولُ اَبَداً...

برگشته‌ای و می‌اندیشی که کجا بهشت را به بها می‌دهند وقتی دار و ندارت نداری بود و تو را به بهانه‌ای بردند ...

يا علي مددي

انا مجنون‌الحسين يا ثارالله
<<ابتدا <قبلی 8284 8283 8282 8281 8280 8279 8278 8277 8276 8275 8274 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=8279&mode=print