اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
81662 |
نام:
باران
شهر:
آسمان
تاریخ:
7/25/2011 9:54:03 AM
کاربر مهمان
|
باسلام خدمت اهالی حرف دل
سلام خدمت جناب LoverGod14LoversAnd
دراین شکی نیست که دل حرم خداست غیر خدا درآن راه ندارد.
من جسارت نکردم ولی ببینید گاهی اوقات بچه ها درد دلاشون رو به این جا میارن با صحبت و حرف زدن با خدا و عزیزان دیگه آروم میشن.
حتی برای هم دعاهم میکنن.چه بسا از نفسای پاک و دعای گیراشون حاجت شخص روا میشه.
من به شخصه وقتی از زور دلتنگی به اینجا میام وچند جمله مینوسم که اگه قابل دونستن ثبت میکنن اگرهم نه... کاملا آروم میشم.وقتی راهی جزنوشتن وخالی کردن خودم ندارم چه جایی بهتر ازاینجا.
درسته که باید حد و شئونات لازم رو رعایت کرد.
درضمن منظور من از حرف دل به دل میشینه این نبود که هرچیزی رو باید گفت.منظورم این بود که ته تهش به خدا برسه اینجا جایی جز برای غیر خدا نیست.
ولی جنابLoverGod14LoversAnd گاهی یه بنده با یه حرف راهش رو پیدا میکنه گاهی هم گم.
من وقتی ازمشکلاتم ازغصه هام از گناهام مینویسم همین حرف ها ودلداری ها هستن که سرپا و امیدوارم نگه میدارن.البته درسته که نباید بین نامحرم صمیمیت کلامی ایجادبشه.
ولی باورکنین گاهی اوقات آدم از همه چی ناامید میشه راهی جز درد دل نداره.
بازهم میگم اگرجسارتی کردم ازحضورتون معذرت میخوام نمیخوام آخرتم وباچند خط و نوشته خراب کنم
مطمئنا سوادو فهم ودرک شما ازمن حقیر خیلی بیشتره.
نمیخوام باحرف من کسی گمراه بشه.
شدیدا ازدلای پاکتون التماس دعادارم.
امام زمان وتوی دعاهامون فراموش نکنیم.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.
|
|
81661 |
نام:
سهام
شهر:
شهرشما
تاریخ:
7/25/2011 9:41:28 AM
کاربر مهمان
|
به نام خدا.
صبح همگی بخیر.
روی صحبتم با کسانی هستش که در بند بندگی خدا نیستند.در بند بنده بنده کردن اند(من من):من را بشکن تا به جایی برسی که خدا میداند.وقتی وجود خودت بشه بت!!!چه انتظاری داری که حرفی غیر از خود بزنی!!!!!!!!!!!
بشکن خودتو.
بشکن قفس منیت رو
بشکن
|
|
81660 |
نام:
زهرا
شهر:
تنهایی
تاریخ:
7/25/2011 9:28:20 AM
کاربر مهمان
|
خدایا دارم دق میکنم دیوونه میشم ازخودم بدم میادوقتی به گناهی که کردم فکرمیکنم دلم میخادبمیرم وازاین زندگی که خودم بانادونی وغفلت خودم باعثش شدم راحت بشم خدایامناببخش سکوت گرامی ازت ممنونم بخاطردل گرمیت یاالله یاستارالعیوب....
|
|
81659 |
نام:
سید
شهر:
ثبت نشده
تاریخ:
7/25/2011 9:07:47 AM
کاربر مهمان
|
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
روایتی از شهید حاج حسین خرازی:
گفتند: بدو بیا فرمانده لشکر آمده، جلسه اس
تعجب کردم جلسه؟الان؟ شب عملیات بود
هر جایی که فکر می کردم آن جا باشند گشتم، سنگرها، پای تخل هل ...
نبودند. معاونم می آمد. از همان دور داد زد بیا دیگه، بچه ها منتظرن.
همه لباس پوشیده بودند. لب ساحل نشسته بودند.
این جایین؟ ... حاجی کو؟
خندید. دور تا دورش نشسته بودند. دستشان را انداخته بودند گردنش. بین آن لباس های سیاه گم شده بود.
گفت بچه ها. من فرمان دهتونم به تون می گم. وضعیت رو می بینید...
اومده ن استقبالتون.
همه جا را می کوبیدند. بغض کرد.
هر کی فکر می کنه نمی تونه بیاد، حالا به هر دلیل، این جا تاریکه ...
می تونه بره ...
درست نمی دیدمشان. بلند می شدند، گریه می کردند،حرف می زدند
حاجی دست شما درد نکنه. این طوری به ما اعتماد دارین؟
پنج ماه پشت هم آموزش .. تمرین .. همه سختی ها را تحمل کردیم.
برای کی؟ برای همچی شبی. حالا شما می گین اگه کسی نمی تونه نیاد؟
|
|
81658 |
نام:
رها
شهر:
شیروان
تاریخ:
7/25/2011 7:39:49 AM
کاربر مهمان
|
خدایا خیلی تنهام،تنهام نذار
|
|
81657 |
نام:
رها
شهر:
شیروان
تاریخ:
7/25/2011 7:36:33 AM
کاربر مهمان
|
سلام
خیلی وقته از خدا دور شدم،داره هر بلایی سرم میاد،هزاران بار بهش قول دادم نماز بخونم اما نخوندم خدا بامن قهر کرده.به خدا بگید کمکم کنه از امروز دارم نماز می خونم ومی خوام یکی از بنده های خوب خدا باشم خدایا اگه صدامومیشنوی تنهام نذار به فاطمه زهرا قسمت میدم کمکم کنی .خدیا خودت می دونی چقدر تنهام،امید به به خودته تنهام نذار،تنهام نذار ،تنهام نذار
|
|
81656 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
7/25/2011 7:14:24 AM
کاربر مهمان
|
********حکایاتی ار سید رضا بها الدینی ره*********
ما که آدم زیادی نمی بینیم!
یکی از نزدیکان آقا می گفت:
« روزی در خدمت آقا از شهر خارج شدیم در مسیر که می رفتیم، روز تعطیلی شلوغی بود و ایام تفریح و گردش و رفتن به صحرا. عده زیادی به دشت و بیابان ریخته بودند. من خدمت آقا عرض کردم: ببینید چقدر آدم!
آقا نگاهی کردند و فرمودند:
« ما که آدم زیادی نمی بینیم! »
************************************************
به انتظار پیرزن
یکی از دوستداران ایشان می گفت:
« روزی با آقا وعده کردم در ساعتی معین بعد از ظهر، خدمت ایشان برسم و در ساعت معین خدمتشان جایی برویم. طبق وعده، خدمت رسیدم و نشستم و دیدم آقا حرفی از رفتن نمی زند.
تعجب کردم که آقا در قرارهای خود مقید بود. عظمت آقا مانع بود از این که بگویم: بفرمایید برویم. ایشان هم چیزی نفرمود.
یک مرتبه صدای کوبه در حسینیه بلند شد، آقا فوراً دست زیر تشکی که روی آن نشسته بود برد و قبضه پولی را به من داد و فرمود بده به ایشان که در می زند.
رفتم در را باز کردم دیدم پیره زنی است پول را به او دادم و گفتم: آقا داده است. برگشتم دیدم آقا نزدیک پله های حسینیه ایستاده است و می فرماید: برویم، دانستم که تأخیر آقا برای این بود که آن زن که اراده کرده بود به آقا برای مشکل خود مراجعه کند، بیاید مشکل او رفع شود، آنگاه آقا از خانه بیرون رود.»
************************************************
شادی روح تمام رفتگان صلوات
|
|
81655 |
نام:
مینا
شهر:
شیراز
تاریخ:
7/25/2011 12:32:33 AM
کاربر مهمان
|
سلام
خواهش می کنم برام دعا کنید.
|
|
81654 |
نام:
مینا
شهر:
شیراز
تاریخ:
7/25/2011 12:28:23 AM
کاربر مهمان
|
سلام
اولین باره میام تو این سایت، خیلی دلم گرفته خواهش می کنم، جان امام زمان برام دعا کنید.
|
|
81653 |
نام:
نازنین
شهر:
ثبت نشده
تاریخ:
7/24/2011 11:05:49 PM
کاربر مهمان
|
خدایا کمکم کن دلم می خواد راحت بشم....دیگه توان ندارم......خدایا یا بهم صبر بده یا .......خدایا هواستو بهم بده
|
|