اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
81532 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
7/19/2011 1:15:50 PM
کاربر مهمان
|
سلام سکوت
واستون ایمیل فرستادم
در پناه حق
|
|
81531 |
نام:
چرا
شهر:
چرا
تاریخ:
7/19/2011 1:05:23 PM
کاربر مهمان
|
سلام
چرا ریا زیاده ////////چرا در ادارات دولتی هرچقدر هم مهمتر باشن که بدتر .......احترام گذاشتنشون مصنوعی هست ........حتی محافظه کاریشون تابلو هست ..................چراااااااا؟؟؟؟
|
|
81530 |
نام:
علیرضا
شهر:
آشنای غریب
تاریخ:
7/19/2011 1:02:09 PM
کاربر مهمان
|
سلام جناب آقای مدیر حرف دل
من از اینکه حرفای منو نمایش نمیدید ناراحت نیستم چون همیشه حرف حق تلخه
ولی شما که تحمل شنیدن دو کلمه حرف منتقدانه رو نداری چی جوری شدی مدیر حرف دل الله اعلم
ولی بدون- بدون تفکر تو نقش انسان و زیر سوال بردن اون چیزهایی که به عنوان دین بهش معتقدی به هیچ جا نمیرسی . شما خودت فکر میکنی خدا رو عبادت میکنی
ولی من بهتون میگم که شما انیشه های خودت رو میپرستی خدا رو وقتی میبینی که خودت رو بشکنی که البته نمیتونی چون خودت رو مطرح میدونی
البته حق داری حرفمو برنتابی - چون من مثل دیگران حرف نمیزنم و خدایی رو که به عنوان مترسک تو زندگیم باشه عبادت نمیکنم من خدایی رو میپرستم که تو لحظه لحظه زندگیم حضور داره و همه جا با منه و کمکم میکنه
|
|
81529 |
نام:
بوی سیب
شهر:
مطلع الفجر
تاریخ:
7/19/2011 12:43:20 PM
کاربر مهمان
|
سوره حمد، سوره رحمت
كربلايي كاظم ساروقي حافظ قرآن و علوم قرآني مي گويد: من به آقا ( آية الله بروجردي) عرض كردم، شما اين همه از من پرسيديد و ديديد كه مي دانستم، حالا من از شما مي پرسم، آية الله بروجردي تبسمي كرد و در ميان تعجب حاضرين، گفت بپرس
من (كربلايي كاظم) گفتم كدام سوره است كه هفت حرف از حروف الفبا را ندارد، آقا كمي فكر كرد و فرمود من در دوره جواني چنين موضوعي را شنيدم، ولي يادم نيست، شما بگوئيد
من گفتم سوره فاتحة الكتاب است كه هفت حرف ندارد، چون اين هفت حرف مربوط به هفت طبقه جهنّم است ، آن را
از فاتحة الكتاب كه سوره رحمت است، برداشتند و در آيه ظلماني گذاشتند
آن هفت حرف (ث – ج – خ – ز – ش – ظ – ف ) مي باشد
ث، از كلمه ثبور است كه در دو آيه سوره فرقان آمده و اسم چاهي در جهنم است كه جاي رباخواران و بدكاران مي باشد
و إذا القوا منها مكاناً ضيّقاً مقرّنين دعوا هنا لك ثبوراً
لا تدعوا اليوم ثبوراً واحداً وادعوا ثبوراً كثيراً
سوره فرقان آيه 13 و 14
هنگامي كه در مكان تنگ و محدودي از آتش در حالي كه در غل و زنجيرند، افكنده شوند فرياد واويلاشان بلند مي شود
امروز يكبار مرگ بر من – واويلا – (واثبورا) نگوئيد، بلكه بسيار ناله ي واثبورا سر دهيد
ج، از جهنّم است
وإنّ جهنّم لموعدهم أجمعين
مسلماً دوزخ ، وعدهگاه همه آنان است
سوره حجر آيه 43
خ، از خسران است
و إن أصابته فتنة انقلب علي وجهه خسر الدنيا والاخرة ذلك هو الخسران المبين
و اگر بلايى [چون بيمارى ، تهيدستى و محروميت از عناوين اجتماعى] به آنان برسد [از پرستش خدا] عقب گرد مىكنند [و به بىدينى و ارتداد مىگرايند] ، دنيا و آخرت را از دست دادهاند ، و اين است همان زيان آشكار .
سوره حج آيه 11
ز، از زقّوم است
إنّ شجرة الزّقّوم طعام الاثيم
همانا درخت زقّوم ، خوراك گنهكار است
سوره دخان آيه 43 و 44
ش، از شقاوت و شيطان است
فامّا الذين شقوا ففي النّار لهم فيها زفيرٌو شهيقُ
اما تيرهبختان [كه خود سبب تيرهبختى خود بودهاند] در آتشاند ، براى آنان در آنجا نالههاى حسرتبار و فرياد شديد است .
سوره هود آيه 106
ظ، از زبانه آتش جهنّم ( لظي ) است
كلاّ إنّها لظي
همانا آتش زبانه مىكشد
سوره معارج آيه 15
ف، از فزع الاكبر است
لا يحزنهم الفزع الاكبر
[در آن روز] آن بزرگ ترين ترس آنان را اندوهگين نمىكند
سوره انبياء آيه 103
و همه اين حروف را بردند در آيه ظلماني كه در سوره انعام آيه 122 مي باشد
أومن كان ميتاً فأحييناه و جعلنا له نوراً يمشي به في النّاس كمن مثله في الظّلمات ليس بخارجٍ منها كذالك زيّن للكافرين ما كانوا يعملون
آيا كسى كه [از نظر عقلى و روحى] مرده بود و ما او را [به وسيله هدايت و ايمان] زنده كرديم ، و براى وى نورى قرار داديم تا در پرتو آن در ميان مردم [به درستى و سلامت] زندگى كند ، مانند كسى است كه در تاريكىها [ىِ جهل و گمراهى] است و از آن بيرون شدنى نيست ؟ ! اين گونه براى كافران [به خاطر لجاجت و عنادشان] آنچه انجام مىدادند ، آراسته شد [تا گمان كنند اعمالى را كه انجام مىدهند نيكوست.
آية الله بروجردي قلم و كاغذ خواستند و اين مطالب را كه من گفتم ياد داشت كردند
به نقل از روزنامه نداي حق شماره 44 سال 1334 شمسي
|
|
81528 |
نام:
سکوت
شهر:
انتظار
تاریخ:
7/19/2011 11:32:29 AM
کاربر مهمان
|
سلام دوستان
سوگند گرامی ببخشید میخواستم بدونم میتونم ایملتون رو داشته باشم
|
|
81527 |
نام:
سکوت
شهر:
انتظار
تاریخ:
7/19/2011 11:17:51 AM
کاربر مهمان
|
سلام به همه ی هم دلای عزیز دلم براتون خیلی تنگ شده بود خیلی وقت بود که لیاقت اومدن تو سایت رو نداشتم امروز دلم خیلی گرفته بود دلم هوای شما دوستان خوبم گل رز- سوگند-نفیسه -انسیه وهمه ی شما عزیزان روکه اگه بخوام اسم ببرم خسته میشین رو کرد گفتم بیام عرض ادب کنم شاید ندایی از شما برا من حقیر باشه آقا مجتبی امیدوارم مشکل شما هرچه زود تر حل شه وبدون اگه دلت شکست کمرت شکست هنوز دو تا زانو داری که بهش دست بگیری وبگی منم خدایی دارم التماس دعا (خواهر کوچولوی شما)
|
|
81526 |
نام:
مجنون الحسين
شهر:
غرب دجله
تاریخ:
7/19/2011 10:46:24 AM
کاربر مهمان
|
به نام حي سبحان
ارزش خبری نداری طلبه جان. خودت و رگ دستت و یک چشمت که اصلاً، کارهای اُمُلانهات که ابداً!
حالا اگر پرورش اندامی، پاورلیفتینگی چیزی کار میکردی شاید اما نهی از منکر میکنی؟!؟ مگر ما و گشت ارشادمان بوقیم که تو وارد معرکه میشوی؟ حیف که ضعیفکش نیستیم واِلا …
حالا این به کنار، یک مشت بچه جمع کردهای دور خودت که چه؟ مثلا میخواهی ما را مسخره کنی؟ ما با اینهمه دستگاه عریض و طویل فرهنگیمان کشک! توی یک لاقبا میخواهی کار فرهنگی کنی؟ ها؟ اساسنامهات کجاست؟ مجوزت کو؟
راستی بگو ببینم این موقع سال وسط شهر چه میکنی؟ تو الان باید در دهکورهها مشغول تبلیغ اسلام باشی، نه وسط شهر، بیخ گوش ما. اینجوری برای خودت هم بهتر است. از مُخاطرات شهرنشینی (!) هم در امانی.
مگر نمیگویی سرباز امام زمانی، خوب آفرین! مثل همان امام زمان برو یک جایی تا جلوی چشمان ما نباشی و ما از اسمت، استفاده خودمان را ببریم. برو عزیزم، برو؛ اینجا نمون. شَر میشه …
واي بر ما ....
يا علي مددي
انا مجنونالحسين يا ثارالله
|
|
81525 |
نام:
گل رز
شهر:
اردبیل
تاریخ:
7/19/2011 10:32:21 AM
کاربر مهمان
|
با سلام
زندگی میگذرد آنچه میماند خاطره هاست
آقا مجتبی نمیدونم چه اتفاقی افتاده که اینقدر نا راحتید ولی من براتون یه نظر میکنم که ایشاله مشکلتون حل شه حال خودمم کمتر از شما نیست و کم زجر نکشیدم بچه هایی که از قبل بودند حالم رو میدونند دیگه نمی خوام گذشته ام یادم بیوفته هر چند جای همشون توی ذهنم علامت سوال... به لحظات خوب زندگی نگاه کنید هر کسی به هر حال یه روزی میمیره یعنی مرگ حق ولی تا زمانی که نرسیده باید نفس کشید منم جز اون دسته آدمهام که مرگ رو به زندگی تو این دنیا ترجیح میدم خودم رو زدم به بیخیالی و فقط به هدف هام فکر میکنم و پیش میرم فکر و عشق و علاقه یا کسی رو که دوسش دارم یا دوسش داشته باشم کلا از ذهنم بیرون کردم میخوام برای همیشه مال خودم و وفادار به کسی باشم که شاید یه زمونی داشتم سعی کنید صبور باشید من شما رو میفهمم ولی شاید الان براتون خیلی مشکل باشه ولی گذشت زمان دعوای درد هر مشکلی هست شما قلب پاکی دارید و به کسی که متوسل شدید حتما هواتون رو داره یادتون باشه خدا همیشه بنده های خوب شو به امتحان میکشه
بیقرار کربلا ۵ از شهر نهر جاسم خوش به سعادتون برای کنکور منم دعا کنید فقط نه روز مونده خیلی نگرانم دعا کنید آقا دستم رو بگیره......
امید امید امید عزیز از شهر خوبیها ایشاله برادرتون هم خوب میشه هر کس تو این سایت دل پاک و مهربونی داره و دعاهاشون زود مستجاب میشه آرزوی ما صحت و سلامی تموم مریض ها و همچنین برادر شماست.
|
|
81524 |
نام:
رهگذر
شهر:
دنیا
تاریخ:
7/19/2011 10:22:05 AM
کاربر مهمان
|
سلام
هرکسی تقوی پیشه کنه خدا روزی اش را ازجایی میرسونه که حتی فکرش نمیکنه
خیلی ها هم به خاطر عدم توجه به روزی دهنده دتبال جلب توجه واسطه هستند
بعد از نماز جمعه یک تاکسی گرفتم تا زودتر به منزل برسم بنده خدا میخواست یک منطقه حاشیه شهر برود .دید من دارم از نماز جمعه میام شروع کرد به به حرف هایی که متاسفانه مد شده بهش با چند تا کناییه امر به معروفش کردم فکر کرد به خاطر این حرف ها دارم ............بهش گفتم روزی رسان خداست ...........در همین اثتا روزجمعه هرکسی جلوی راننده میگرفت میخواست برود همون جایی که راننده میخواست برود ((یک منطقه خیلی پرت)....من پیاده شدم در همون موقع یک نفر دیگه میخواست همون منطقه برود .....راننده خشکش زده بود ...............با تحیر مابقی پول داد .......التماس دعا
|
|
81523 |
نام:
مجنون الحسين
شهر:
غرب دجله
تاریخ:
7/19/2011 9:53:02 AM
کاربر مهمان
|
به نام حي سبحان
الهي! از من بگير هر آنچه تو را از من ميگيرد.
براي علي خليلي طلبه جوان آمر به معروف و ناهي از منكر كه ايثار بزرگش در برابر گستردهگي خبر كشته شدن روحالله داداشي (روحش شاد)، ارزش كوچكترين خبر را هم نداشت.
واي بر ما ......
دستور داده بود تا هفتاد هزار منبر برایش بسازند و در سرتاسر قلمرو حکومتش پخش کنند. هیچ کس بر بالای این منبرها نمیرفت و خطبه نمیخواند مگر اینکه علی (علیهالسلام) را لعن میکرد ... اصلا سنت شده بود سب و لعن علی (علیه السلام) و خاندانش. میگفت باید آن قدر این کار را ادامه داد تا کودکان با آن بزرگ شوند و بزرگسالان با آن پیر ... معاویه (لعنهالله) را میگویم ...
به عوضِ بغض و کینه با علی (علیه لسلام)، نام پسرهایش را میگذاشت علی ... میگفت اگر صد پسر دیگر هم داشتم، نامشان علی بود ... نه فقط نام علی که ذات علی (علیهالسلام) را هم به ارث میبردند ... آنقدر که علی، شش ماهه پسرش، شد کوچکترین حماسهساز نینوا که خوب میدانست قاعده خون بازی را ... آنقدر میدانداری پدر کرد حتی در گهواره که آن 70000 منبر نتواند اثری داشته باشد همه این سال ا ... علیوار بودند فرزندانش ... حسین (علیهالسلام) را میگویم ...
کمی عجیب است که این روزها، وقتی نام علی و ذات علی کنار قرآنهای روی طاقچهمان خاک میخورند، یک منبری بیاید و نام علی (علیهالسلام) را آنگونه که هست، زنده کند ... اصلا سنت شده است این دریدهگیهای گاه و بیگاه و این غیرتهای خفته که به جوش میآیند و کاری میکنند علیوار! حالا حتی اگر نامت هم علی نباشد، قاعده، قاعده است ... وقتی توی دستت باشد یعنی برندهای ... همین است فرق بین نام علی (علیهالسلام) و ذات علی (علیهالسلام) ... قاعده خون بازی اگر میدانی از ذات علی (علیهالسلام) ارث داری ... یک علی ِ برنده منبری که عليوار عمل ميكند و در عوض در خون میغلطد .... علي خليلي را میگویم ...
.
.
.
نام پسرهایش را میگذاشت علی ... نه تنها نام که ذات علی (علیه السلام) ...
يا علي مددي
انا مجنونالحسين يا ثارالله
|
|