هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
81352
نام: تنها
شهر: غربت
تاریخ: 7/12/2011 9:03:48 AM
کاربر مهمان
  اباصالح التماس دعاهرکجاهستی یادماهم باش -به دیدارقبربی شمع مجتبی رفتی یادماهم باش یامهدی فاطمه تولدت نزدیکه امروزواسطه شو به درگاه خداکه ازسرتقصیراتم بگذرد.
81351
نام: عبدا...
شهر: رفسنجان
تاریخ: 7/12/2011 9:00:15 AM
کاربر مهمان
  آقا شهاب عزیز و بزرگوار
سلام علیکم و رحمت الله اخوی. من هم مراتب سپاس وقدردانی خود را از زحمات شما و دیگر عزیزان به عرض میرسانم. و همواره دعا گوی همه دوستان بوده و خواهم بود. انشاء الله
81350
نام: عیرضا آشنای غریب
شهر: تهران
تاریخ: 7/12/2011 8:56:43 AM
کاربر مهمان
  سلام بچه ها من دوووووووووووباره اومدم دیگه باید بین شما همه خوبا یه بدم مثل من باشه دیگه . هر گلی یه خاری داره منم خار شماام--- سلام خدمت همه بچه های گل حرف دل خدا روح شهید آوینی رو مهممون حضرت علی اکبر ع کنه که اسمش هم باعث خیره-سلام آقا مجتبی سلام آقا شهاب و سلام به همتون - بچه ها غصه نخوریدا دنیا مفت نمی ارزه -چشم به هم بزنید ۱۰سال گذشته مثل ۱۰ سال پیش که ود زود گذشت . خدایی فکرشو بکن چه قدر زود گذشت - اما یه مطلب بگم بخندید- بابا یه روز بعد نماز مغرب و عشا ما رفتیم دکتر تو خیابون ستارخان بین فلکه اول و دوم - آقا ما اصلا حواسمون نبود که اونجا پاتوق بچه سوسولاست - منم با پیراهن سفید انداخته رو شلوار و قیافه ی علیه السلام وارد خیابان شدم - چشمت روز بد نبینه دیگه حرف و متلک و تیکه ای نموند که به من نگن شانس آوردم نزدنم یکی میگفت به شهر قم خوش اومدید یکی میگفت صلوات . خلاصه وضعی بودا - حالا خبر نداشتند که پرونده ی من از همشون سیاهتر ه .فکر کرده بودند من آدمم... بگذریم -
خطاب به حضرت صاحب الزمان روحی فداه -
آقا درسته که من بدم و لیاقت شما رو ندارم ولی اگه شما به من توجه نکنی که من اصلا درست نمیشم ارباب - با تمام بدیم دوست دارم گل زهرا سلام الله علیها
81349
نام: آیینه
شهر: خیلی دور خیلی نزدیک
تاریخ: 7/12/2011 8:56:23 AM
کاربر مهمان
  آقا شهاب گرامی از شهر امید به رحمت خدا ما هم از حضور گرمتون قدردانی میکنیم و از مطالبتون استفاده....(حرکت جالبی بود)
81348
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 7/12/2011 8:33:44 AM
کاربر مهمان
  .:: یاالله ::.


*قديميا كه هستيد و فقط مي خونيد يا نيستيد و جديديا كه يكي دو بار اومديد و نيستيد و ان شاء الله بازم مي آييد ، سلام و درود. خدا قوّت. منتظرتونيم. ياعلي مدد.


اَللّــهُمَّ عَجِّل لِوَلِيِّـــكَ الفَــرَجَ .

اَللّــهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّـــدٍوَآلِ مُحَمَّـــدٍ وَعَجِّــل فَرَجَــهُم وَفَرَجَنَــابِهِــم.

81347
نام: مجنون مهدي(عج)
شهر: عشق
تاریخ: 7/12/2011 8:26:35 AM
کاربر مهمان
  اين روزها بيش از بيش بوي تورا دارند عزيز...آري اين روزها توخواهي آمد...همه خودراآماده مي كنند تا تو بيايي...درختان شاداب وسبز وسبزترازهروزهاي ديگرسال وپرندها آوازه خوان ازسرصبح تا غروب آفتاب خورشيد التهاب عشقش ازهميشه فزون تر....ولي آيا ماهم اينچنانيم؟...

واقعان ماهم منتظريم؟؟؟......هر سال كه باغ نرگس ، شكوفه مى دهد مردم به خود وعده مى دهند كه امسال مى آى و در انتظار هستند. نمى دانم چرا آسمان بخيل شده است; نمى بارد. زمين سنگدلى مى كند; نمى روياند. ماه و خورشيد، چشم ديدن همديگر را ندارند. خيابانها پر از غولهاى آهنى شده اند. كوچه ها امن نيستند. مردم، جمعه هاى خودشان را به چند خنده تلخ مى فروشند. هيچ حادثه اى ذائقه ها را تغيير نمى دهد. مثل اين كه همه سنگ و چوب شده ايم. نماز زمين گير شده است. رمضان، مهمان ناخوانده را مى ماند كه سر زده بزم سيران را برهم مى زند. از روزه در شگفتم كه چرا افطار را خوش نمى دارد. حج، هزار زخم از خار مغيلان بر تن دارد. جهاد، بهانه گير شده است. آدمها، كيسه هايى پر از خمس و زكات، به ديوارهاى گورشان آويخته اند نپرس موريانه ها، چه به روزگار مسجد، آورده اند!!

از همه تلخ تر اين كه، عصرهاى جمعه، دلم نمى گيرد...

نمى دانم وقتى اين نامه را مى خوانيد كجا ايستاده ايد؟...

هرجا كه هستيد، زودتر خودتان را برسانيد. از بس شما را نديده ام، چشمانمان هرزه شده است...

بيم دارم اگر چندى ديگر بگذرد، ندبه خوانهاى مسجد، كمتر مى شوند. آدمها همه ديرباور شده اند و زود رنج. بهانه مى گيرند مى گويند: «او نيز ما را فراموش كرده است»...

امّا من مى دانم كه شما همه را به اسم و رسم و نيّت به ياد داريد.. .

دوست دارم باز برايت بنويسم. امّا يادم آمد كه بايد به گلدانها آب بدهم. مادرم گفته است، اگر به شمعدانيها آب بدهم، آنها براى آمدن تو دعا مى كنند...

راست مى گويد. از وقتى كه مرتب آبشان مى دهم دستهاى سبزشان را به سوى آسمان گرفته اند....

اگرچه زمين و آسمان آوره ام مى خوانند، به جز خدا و دل سبز تو و پاى آبله ام كسى چه مى داند مرا از كجا به كجا فراخوانده اى؟..

از كدامين كرانه به جمكران انتظار و آرزو و دعوتم نموده اى؟...

اگر زخم آواره بر تنم نشسته است بگذار باز بنشيند، وقتى در آوارگى، آواره چشمان مهدى ام، مرا چه باكى است از تمام زخم هاى روزگار و مرا چه مرهمى است جز مرهم ديدار تو...

نمى دانم چرا گفته اند كه دل نوشته سبزم را به امواج آب ها بسپارم؟ شايد تمام آب ها و آبى ها در جستجوى چشمه چشمان تواند و تو را خواهند يافت و نامه ام را به قلب نازنين تو خواهند سپرد.

پس من نامه ام را به جارى اشك هايم مى سپارم و روى قطره هايش مى نويسم:

برسد به دست يارم!

آري اين غم هميشه با من است...هميشه...

زيرا عظيم ترين قصه زندگيم قصه غصه های توست.........

التماس دعاي فرج
81346
نام: هد هد غريب صبا
شهر: .
تاریخ: 7/12/2011 8:17:34 AM
کاربر مهمان
  بسم رب الشهدا
دوستان عزيز حرف دلي سلام
صاحبخونه قلعه حرف دل سلام؛
بعد از مدتها اومدم و خيلي دلم براي ختم قرآن و دعاهاي دسته جمعي تنگ شده! دلم مي خواد با هم دعايي بخونيم؛
منتظرم
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
81345
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 7/12/2011 7:27:36 AM
کاربر مهمان
  سلام دوستان
آقا علیرضا-آشنای غریب نه نوشته های خودمم نیستن.
********************************************
در حسرت قامت تو
ای موعود! درآستانه بهاری دیگر از تولدت ایستاده ایم؛ بهاری که بی حضور تو، سال هاست هم نشین خزان است و درانتظار دستان تو بر سر می برد. درفراق تو، گل ها اندیشه شکفتن را از یاد برده اند و رودها، حیران در بستر زمینْ به دنبال ردّ پایی از تو سرگردان اند، چشمه ها در انتظار تو می جوشند و دریاها در فراق تو می خروشند. ای ناگشوده ترین راز! دشت را بنگر و شقایق های داغ دار را که یک صدا تو را می خوانند و درختان را که در هر صبح و شام، حسرت بلندای قامت تو را آه می کشند و آفتاب را که هر سپیده دم، به شوق دیدار تو طلوع می کند و در حسرت روی تو، در دل آسمان می سوزد و در فراق تو به خون می نشیند.
ای خورشید پنهان! در این عصر آهن و موشک، زمین در خشک سالی ظلم و ظلمت غوطه می خورد و جهان در پنجه های بی عدالتی گرفتار آمده است. بگو، آفتاب جمالت کی و از کدام سمت می تابد و دستان بهارآورت، در کدام فصل گل می دهند. بیا تا دل هامان دوباره عاطفه را تجربه کند و پرواز را بیاموزد. بیا تا روزگارمان یک سره آفتابی شود. درختان در سایه سار قامت تو بیارمند و شقایق ها داغ خود را فرو نهند. ای آرام بخش دل دریا! چشمان ما کی بلندای قامت تو را قاب می گیرند.
اللهم عجل لولیک الفرج
81344
نام: متین
شهر: دلسوخته
تاریخ: 7/11/2011 11:45:47 PM
کاربر مهمان
  سلام امشب با یه دل گرفته ناامید از هر جا اومدم شاید شمابتونین کمکم کنید راستیتش دیگه واقعا بریدم از هرجاخسته شدم.قبلناحسینی بودم امام زمان بهترین ورد زبونم بود اما الان کلی عوض شدم.خیلی خواستم متین سابق شم اما نشد دیگه بوی تعفن انگیز دنیارو گرفتم.دلم واسه حرفای +تنگ شده.توروخدابگین چیکارکنم؟منتظرم...
81343
نام: عزیزالله"رضای"
شهر: kabul
تاریخ: 7/11/2011 10:31:40 PM
کاربر مهمان
  احساس چرا کم شده نمیدانم نیکی این جامعه اسلامی خیلی کم گردیده صداقت ازبین رفته مردم زیاد ترهمه روی هدف حرکت مینماید من خیلی دررنجم بعضی اشخاص را اگرباایشان اخلاق وانسانیت کنی یک لحظه بعد که ازدوچار مشکلات خلاصی یافت میگود ودرفکرش این خطور میکند که این شخص که این کاری نیکو را درحقم انجام داده است این حتمآ ازمن ترسیده به عوض که ازاین شخص تشکر وقدردانی نماید زیادترازان برایش حرف های گفته میشود که دیگراین شخص درزنده گی خود کاری خیری را انجام ندهد نمیدانم که این چه علت است بصیرت کم است وعلت دیگردارد(((خدایابه حقی چهاده نورمقدس قسم میدهم که باشیعیان مولاعلی وبه حقی انروز های مظلومیت علی که یک عده مردم حقش راغصب نمودن ودراین هم اکتفانکردن امده خانه که ملائیکه های آسمانی درآن دربدون اجازه داخل نمشد آتش گشودن به آنروز قسم که باعدلت بامارفتارنکنی بافضل وکرم وحلم که داری بامارفتاروعملنما منگنهکارم خدایاعفوم نما به حقی علی .آلی علی
<<ابتدا <قبلی 8141 8140 8139 8138 8137 8136 8135 8134 8133 8132 8131 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=8136&mode=print