هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
80952
نام: حسين
شهر: خراسان جنوبي بيرجند
تاریخ: 6/23/2011 8:45:41 PM
کاربر مهمان
  اي بابا چي بگم خدايا . يك دختري رو دوست دارم اونم ميدونه وبا عم در مورد اخلاقيات هم صحبت كرديم و ازش شناخت پيدا كردم اما اون گفته دو سال پيش از يكي پشت پا خورده بعد بهش گفتم موضوع چيه اون گفت بعضي حرفارو ادم به پدر مادرشم نميزنه گفتم من قراره شوهرت باشم و حالا كه گفتي بايد بدونم چي بوده و اون نگفت و رفت كه بعدا بياد بگه يا نياد بگه حالا من موندم ايا عاشق بوده پشت پا خورده يا دوست پسر داشته يا اصلا تا چه حدي بوده ايا يارو بهش دست زده يا نه دارم ديوانه ميشم چرا بايد خدا عشق رو كه خيلي سبب پشرفت من بوده هديه كنه به من و من باز اينجا گير كنم اصلا تا چه حد بايد ببخشمش اگر بود و اگر نگفت چي كار كنم .خدايا كاش پاك باشه
منم دوست ندارم از ادمايي باشم كه عاشق اينكي اونيكي ميشنو ......
80951
نام: مجید
شهر: نجف آباد اصفهان
تاریخ: 6/23/2011 8:10:51 PM
کاربر مهمان
  وقتي ما در مورد شهدا مي گوييم بل احياء عند ربهم يرزقون آنها از ما زنده ترند. علي بن ابيطالب(ع) چه؟ ايشان شهيد هستند، حداقل به لحاظ شهادتشان از ما زنده تر هستند و بلکه به لحاظ موقعيت هاي ديگر، بسيار درجه زنده بودنشان بيشتر مي شود. من از ايشان چه بهره اي مي برم؟ به خودمان نهيب بزنيم. خداوند بر توفيقات همه ما بيافزايد. اگر سراغ احاديث مي رويم, اگر سراغ ادعيه مي رويم، عبرت بگيريم، ماموم تر شويم، از امام(ع) بيشتر بهره ببريم. اگر فضائل اهل بيت(ع) را در دعاي ندبه يا زيارت جامعه مي خوانيد براي چه، بَه به و چَه چه مي گوئيد؟! صبر کنيد. بگوئيد امام (ع) اين فضائل را دارند. يعني چه، امام من اين فضائل را دارند و من بي بهره؟ انصاف نيست. من بايد بهره داشته باشم. من بايد نشاني از درجات امامت امامم داشته باشم. يعني چه؟ انسان کنار درياي آب باشد و تشنه، خيلي بي انصافي است. اصلا بي عقلي است، مروت نيست. شما اينطور به خودت بگو. يعني چه، ما بَه بَه و چَه چَه مي گوييم؟ آقا, بفرماييد. من تشنه ام. کجا هستي؟ در کناردرياي آب هستم ولي تشنه ام. آه از تشنگي در کنار درياي آب. اگر يکي به شما برسد, چه مي گويد؟ مي گويد شما مگر عقل نداري. آه از تشنگي شديد در کنار چشمه زلال و شيرين آب، آه از تشنگي و عطش در کنار کوثر اينها انصاف نيست. مولاي من باشد و من بي بهره. اين سوال را شما امشب در ذهنتان داشته باشيد. در خلال هفته به آن فکر کنيد و خودتان جواب دهيد.......(خوشا به حال شهدا)این انقلاب خون می خواست خون دادند ورفتند اما الان چه می خواهد؟ خون دل.
80950
نام: سعیده
شهر: بوانات
تاریخ: 6/23/2011 6:58:11 PM
کاربر مهمان
  سلام آقا
آقا به خدا شرمنده ام شما و اهل بیت شرمنده می دونم از عنایات شما بوده که تو این روز تو عصر پنجشنبه من این سایتو برای اولین بار باز کردم نمی دونم چی شد چرا این طوری شدم من کسی بودم که با شنیدم نام شهدا گریه می کردم ولی حالا تو گناه غرق شدم آقا خودت به بزرگیت کمکم کن می دونم اگه شما واسطه بشید بین من و خدا، خدا به من عنایت می کنه تا من از این غرقاب نجات پیدا کنم آقا جون امیدوارم شما منجی من بشید منو کمک کنید نجاتم بدید فقط ناامیدم نکنید
به امید عنایات حق تعالی
«یا صاحب الزمان
80949
نام: بوی سیب
شهر: مطلع الفجر
تاریخ: 6/23/2011 6:55:01 PM
کاربر مهمان
  سلام
خیلی عجیبه! خدایی خیلی عجیبه ! چقدر راحت با همه چی کنار می آیم وبی خیال می شیم!!

منظورم مصیبت فلان روحانی باغیرت و بهمان شیعه غریب نیست - که البته دردش سنگینه جداً - منظورم بزرگترین غصه روزگار وبدترین درد عالم وفاجعه بارترین مصیبت تمام دوران بشریته
به نظر شما مصیبتی بالاتر از غیبت جانشین خدا در زمین وجود داره؟
اماممون سالهاست زندانی بی معرفتی ماست و ما انگار نه انگار
درد روشنه فراق از خدایی ترین بشر،یادگار رسول الله، ولی نعمت حقیقیمان،
درمان هم روشنه دعا اگه راهی برا برگردوندن امام عصر عج جلو پامون نگذاشته بودند میگفتیم راه نداریم. چه کنیم این درد بی درمان را؟ اما حالا که راه روشن و بلکه نسبت به درد خیلی هم ساده است چه بهانه ای داریم؟
کاش می شد تمام شیعیان از شهرها بیرون می زدند ومثل ماجرای بنی اسرائیل با ضجه و زاری یک صدا با سوزو آه و اشک فریاد میزدند:

اللهم عجل لولیک الفرج
80948
نام: زهرا
شهر: خیلی نزدیک
تاریخ: 6/23/2011 5:48:35 PM
کاربر مهمان
  سید...
80947
نام: مجتبی
شهر: ...
تاریخ: 6/23/2011 5:07:02 PM
کاربر مهمان
  يا لطيف

سلام

مريم از رامهرمز منم هستم ۱۰تا هم من ميفرستم واسه ظهورآقا امام زمان و برآورده شدن حاجت تمام بچه هاي حرف دلي.

منا خیلی ممنون به خاطر پيامتون،وقتي خوندم روحيه گرفتم.مطمئن باش هرچي بشه اينجا به همتون ميگم.بچه ها خيلي شرمندم كردن.تا حالا چنتاشون قول دادن دعام كنن.خودمم اول به فكر كارم.فقط خداكنه دير نشه.

مريم از شهر ... نميتونم راهنماييت كنم چون خودمم تو همين شرايط هستم و نميدونم بايد چيكار كنم.

فقط ديشب يه اتفاق افتاد كه تو بن بست گير كردم و مجبور شدم بهش بگم فقط خدا كنه اشتباه نكرده باشم

خدايا نمي خواستم اينجوري بشه و خودم بهش بگم،خودت ببخش.
خدا خيلي دوست دارم.

واسه همهتون دعا ميكنم از ته ته ته دلم كه به هرچي ميخوايين برسين.

التماس دعاي ويژه
80946
نام: مریم
شهر: رامهرمز
تاریخ: 6/23/2011 4:27:11 PM
کاربر مهمان
  سلام.

مدتیه که ازشهدا فاصله گرفتم ومثل قبلا دلتنگشون نمیشم راستش انگار سنگ دل شدم خودم از این وضع راضی نیستم اما انگار بهش عادت کردم، از دوستان مشهدی میخام دراولین فرصت که زیارت امام رضا رفتین سلام منو به امام رضابرسونین و بگین به دادم برسه و برام دعاکنه.
80945
نام: فائزه
شهر: تهران
تاریخ: 6/23/2011 3:52:20 PM
کاربر مهمان
  وسر انجام چه شد؟این زمین خاکی ،این شب مهتابی،این دل بی تابی،و سرانجام چه شد؟وتمام است غربت و شروع است عشرت و پایان این زمین خاکی ،و تو تنت را به یادگاری به خاک ها میبخشی ، و سر انجام چه شد؟
80944
نام: مقداد
شهر: اهواز
تاریخ: 6/23/2011 3:33:38 PM
کاربر مهمان
  لیلای عباس ...

نگران همین روزهایت بودم كه مخالفت می كردم با ازدواجمان. دوست دارم باور كنی كراهتی از تو نداشتم. همه آن حرفها را به خاطر كراهت از خودم می زدم.می دانم خیلی دلت را شكستم. ...
اما لیلا تو چقدر لیلا بودی...همیشه به حال آن روزت غبطه می خورم. وقتی من با داد و بیداد تمام حالتهای عصبی ام را جلوی پدر و مادر و آن همه آدم شرح می دادم، حتی خجالت هم نكشیدم كه جای زخم های ناشی از شیمیایی را نشان جمع دادم...یادم هست همه، از آن حالتها و آن زخم ها كراهت داشتند. تو اما با لبخند نگاهم می كردی. یك پایت را انداخته بودی روی پای دیگرت و من دلم برای حالت روسری روی آن صورت مهربان با آن لبخند دوست داشتنی ضعف می رفت اما دلم نمی خواست كسی جز من نظاره گرشان باشد. حتما یادت می آید،حجاب شرط من بود. راستش را بخواهی با خودم گفتم؛ این دختره این كاره نیست. شرط حجاب كه بگذارم بی خیال زندگی با من می شود. از تو چه پنهان وقتی قبول كردی با اینكه شوكه شده بودم ولی با خودم گفتم: چه شانسی آوردی پسر!

فكر می كردم حجاب داشتن آن طور كه من می پسندم برایت سخت باشد، ولی تو مصمم تر از این حرفها بودی...من اما دلم برای هم صحبتی با تو ضعف می رفت

مثل روزهای اول آشنایی. وقتی با خجالت به تو گفتم:لیلا تو با همه آدمهایی كه می شناسم فرق داری. این بار نخندیدی،خیلی جدی توی صورتم نگاه كردی و گفتی: چون من فرق دارم! با همه دخترایی كه تا حالا دیدی! بعد هم اخم كردی و گفتی: البته اگر دختری دیده باشی...


آری لیلا تو واقعا فرق داشتی با همه...آن روز توی مهمانی انتظار داشتم حداقل وقتی آن حركات را از خودم در آوردم، اخمی كنی و بلند شوی بگویی هرچه بینمان بوده تمام...نه من، همه همین انتظار را داشتند..

ادامه را در وبلاگ

http://moflehon.blogfa.com/

بخوانید .

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم وحشرنامعهم
80943
نام: مریم
شهر: رامهرمز
تاریخ: 6/23/2011 2:16:39 PM
کاربر مهمان
  سلام.

اگه تونستین
برای براورده شدن حاجت همه دوستان فرداروز جمعه نفری ده تا صلوات بفرستین اول از همه برای ظهور امام زمان (عج).
<<ابتدا <قبلی 8101 8100 8099 8098 8097 8096 8095 8094 8093 8092 8091 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=8096&mode=print