اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
79442 |
نام:
hasan
شهر:
somesaraa
تاریخ:
3/13/2011 11:54:27 AM
کاربر مهمان
|
با سلام. بی مقدمه میرم سر اصل مطلب. ما حدود پنج نفر از دانشجوهای کم و بیش فرزند پاسدار شهرمون میخوایم یه بهانه ای داشته باشیم که دور هم جمع شیم و اتاق اکسیژنی داشته باشیم که دور از فضای مسموم این روزا بتونیم فعالیت هایی مذهبی داشته باشیم اما از اونجایی که نمیخوایم فعالیت هامون حالت عمومی بگیره و میخوایم خلوص جمع رو حفظ کنیم نخواستیم اسم هیئت روش بزاریم و قراره اسمش مجمع باشه و از اونجایی که میخوایم مسلمان عصر خودمون باشیم و از سبک زندگی افرادی مثل شهید آوینی و سعید قاسمی و سعید ابوطالب و نادر طال بزاده و ... خوشمون میاد و نمیخوایم فعالیت هامون سوفی مسلکانه باشه قصد داریم اسم مجمع رو بزاریم مجمع شهید آوینی. راستش تا الان کار به خصوصی انجام ندادیم اما در درجه اول به فکر تهیه یک مکانی حسینیه فرم هستیم تا بتونیم فعالیت هایی مثل کلاس تفسیر قرآن(تطبیق قرآن با مسائل روز)، کوه نوردی، فعالیت های عمرانی برای کمک به روستائیان، سفرهای زیارتی، روزه گرفتن و افطاری دادن، کار روی زمین و استفاده از درآمدش برای فعالیت هامون، فعالیت های رسانه ای مثل فایل های موبایل و وبلاگ، نشریات و ... هستیم.
حالا سوالمون اینه که اگه ما یه وبلاگی به همین نام مجمعمون درست کنیم شما می تونید ازمون حمایت کنید؟ مثلا بهمون یه لینک تو سایتتون بهمون بدید؟
آیا جور دیگه ای میتونید از ما حمایت کنید؟
اصلا نظرتون راجع به اصل کارمون چیه؟
با تشکر
لطفا از طریق سایت یا ایمیل حتما جوابمونو بدید جوری که متوجه بشیم جواب دادید. به راهنمایی شما نیاز داریم.
|
|
79441 |
نام:
علی ص
شهر:
تهران
تاریخ:
3/13/2011 11:18:32 AM
کاربر مهمان
|
سلام
آدمین عزیز رفیق قدیمی یادم هست که خودتم اون اوایل تو سایت خیلی فعال بودی چرا پیغام های ما ثبت نمیشه
|
|
79440 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
3/13/2011 10:56:03 AM
کاربر مهمان
|
سلام دوستان
داستان سنگ و سنگ تراش
روزی، سنگ تراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد با خود گفت: ....
این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که او هم مانند بازرگان باشد. در یک لحظه، به فرمان خدا او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد! تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمندتر است. تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان.
مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شدم! در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.
او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند. پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است و آرزو کرد که تبدیل به ابری بزرگ شود و آن چنان شد. کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بار آرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد. همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خـُرد می شود. نگاهی به پایین انداخت و سنگ تراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است!
|
|
79439 |
نام:
عطیه
شهر:
تهران
تاریخ:
3/13/2011 8:52:23 AM
کاربر مهمان
|
باسلام وتبريك وتهنيت به مناسبت ولادت باسرسعادت حضرت امام حسن عسگري عليه السلام به يگانه منجي عالم بشريت حضرت مهدي ودوستاندارآن حضرت .
نام : حسن
شهرت : عسگری زکی هادی ، سراج ، رفیق
لقب : الخاص
کنیه : ابو محمد معروف به « ابن رضا» (ع)
نام پدر :امام علی النقی (ع)
نام مادر: سوسن يا حديثه يا سليل
تاریخ ولادت : هشتم ماه ربیع الثانی سال 232 هجری يا 231 هجری
محل ولادت : مدینه طیبه
مدت امامت : 6 سال
تاریخ شهادت : هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجری
محل دفن : سامراء
آسمان ديده بر زمين گشوده بود و مدينه، شب انتظارش را به دست صبح اميد مي سپرد که ناگاه در صبح دمي حيات بخش آفرينش، تولدي دوباره کرد و يازدهمين روشنگرش را به هستي بخشيد. عرش به برکت ميلاد جهان افروز امام عسکري (ع) بزم شادي گستراند. تولد او موعودي را بشارت دهنده است که ظهورش، سپيده دمي است به سوي روشنايي و مرهمي برتمامي رنج ها و مقصد تمام رفتن ها و رسيدن ها.به اميد ظهورش
تهیه وتنظیم : فرشته خدائی فر
التماس دعای مخصوص مخصوص دارم برای سلامتی وفرج آقاامام زمان علیه السلام وروح پاک پدربرزگوارایشان صلواتی راهدیه بفرمائید .
|
|
79438 |
نام:
اختر
شهر:
tabriz
تاریخ:
3/13/2011 8:14:25 AM
کاربر مهمان
|
khodaia ayendeimen ve becham
|
|
79437 |
نام:
omidam faghat be khodast
شهر:
hich ja vatane adam nemishe
تاریخ:
3/13/2011 2:40:08 AM
کاربر مهمان
|
kheili sakhte arezot in bashe faghat mesle baghiye bekhandi kheili sakhte roze tavalodet begi khoda faghat aramesh mikham kheili sakhte faghat gerye marhamet bashe kheili sakhte 1 sal baraye yeki doa koni bad on shakhs beshe doshmanet mikham rahat basham:khodaya khodet midoni kheili tanham delam mikhad faghat shaB ta sobh gerye konam riya nabashe baraye hame doa mikonam vali kiye ke be fekra bashe khodaya man adame gonahkariyam vali be khoda del daram hagh daram zendegi konam hagh daram lezat bebaram az zendegi hagh daram bad az 9 mah to uk befahmam kojam khodaya to ro be haghe arezohaye khobi ke baraye digaran dashtam mano tanha nazar manam dokhtari ke gonahkaram to tanhayi vali hamishe ba man bodi chera liyaghate shokreto nadashtam bacheha to ro be fatemeye zahra to ro be emam zaman ke arezo daram beram jamkaran to ro be emam hosein to ro be hazrate roghaye baram doa konin faghat befahmam ke zendegi che tami dare fekr konin man abji shomam to ro aziztarin keseton doa konin faghat hamin>>>
|
|
79436 |
نام:
علی
شهر:
بجنورد
تاریخ:
3/13/2011 1:49:13 AM
کاربر مهمان
|
سلام چرا در برای جوانان و مشکلات آنانمطلبی گذاشته نشده
|
|
79435 |
نام:
بیدل
شهر:
ناکجاآباد
تاریخ:
3/13/2011 12:31:55 AM
کاربر مهمان
|
سلام ناهید خانم از سرزمین خستگی...
سبحان الله، پاک و منزه است پروردگارم که فریادرس کسانی است که او را –فقط او را - به یاری می خوانند...
دوست خوبم مدتها من نیز مانند تو می اندیشیدم و عبارتی مشابه آنچه که مطرح کردی را با خود زمزمه می نمودم
خدای من منزه از آن است که آزاری به جنبنده ای که خود خالق آن است، برساند چه، با عشق خاک انسان را سرشته و از روح خویش در آن دمیده است.
ناهید خانم به نظر من یا خدا خیلی دوستت داره و داره تو رو برای خودش خالص خالص می کنه که خودش را در تو ببینه ( درست مثل نقره کاری که آنقدر نقره رو رو آتیش می گیره که سفید سفید شه و بتونه تصویر خودش را تو اون ببینه و اون موقع است که می گن به اصطلاح نقره خالص خالص شده) و یا شاید و بازم میگم شاید، یه جایی از زندگی هر چند خیلی کوچیک و خیلی خیلی کوتاه از یاد خدا غافل شدی و گناه کردی و این بازتاب گناه در زندگییت بوده تا بازم برگردی پیش خدایی که عاشقته آخه خوب خدا هم دل داره و یه وقتهایی دلش برای بعضی از بنده هاش تنگه تنگ میشه و شاید تو هم یکی از اونایی...و هزار شاید دیگر ولی اینو مطمئنم که خدا خیلی بزرگتر از اونه که بخواد کسی رو اذیت کنه باور کن دوست من از ته دل به اینی که میگم رسیدم.
فقط کافیه بهش اعتماد کنی...نعم المولی و نعم النصیر...
|
|
79434 |
نام:
اشک
شهر:
رفسنجان
تاریخ:
3/12/2011 10:51:34 PM
کاربر مهمان
|
سلام.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی
الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری الصدیق الشهید صلاه کثیره تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک.
این صلوات خاصه امام رضا علیه السلام است.
بخونید و هدیه کنید و دعا کنید.
|
|
79433 |
نام:
شهاب
شهر:
امید به رحمت خدا
تاریخ:
3/12/2011 10:04:32 PM
کاربر مهمان
|
.:: به نام او ::.
چه شب هايي كه پرپر شد چه روزاني كه شب كردم
نه عبرت را فراخواندم نه غفلت را ادب كردم
برات من شبي آمد كه در آيينه لرزيدم
شب قدرم همان شب شد كه در زلف تو تب كردم
شب تنهايي دل بود، چرخيدم، غزل گفتم
شب افتادن جان بود رقصيدم، طرب كردم
تمام من همين دل بود دل را خون دل دادم
تمام من همين جان بود جان را جان به لب كردم
دعايي بود و تحسيني، درودي بود و آميني
اگر دستي بر آوردم، اگر چيزي طلب كردم
تو بودي هر چه اوتادم اگر از پير دل كندم
تو بودي هر چه اسبابم اگر ترك سبب كردم
نظر برداشتن از خويش بود و خويش او بودن
اگر چيزي به چشم از علم انساب و نسب كردم
الهي ، عشق ، در من چلچراغي تازه روشن كن
ببخشا گر خطا رفتم، ببخشا گر غضب كردم
استاد علي رضا قزوه
|
|