هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
79302
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 3/2/2011 1:41:44 PM
کاربر مهمان
 

.:: یَامَن هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظیم ::.


*بوی سیب عزیز ، سلام ، درود و خدا قوّت.

خیلی شعر دبشی بود ، مرحباً به این سلیقه.

روحم شاد شد ، خدا روحتو شاد کنه ، عزیز دل برادر ، یادم بنداز جبران کنم.


اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَجَ.

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍ وَآلِ مُحَمَّـدٍ وَعَجِّـل فَرَجَـهُم وَفَرَجَـنَابِهِم.


79301
نام: عطیه
شهر: تهران
تاریخ: 3/2/2011 12:17:17 PM
کاربر مهمان
  باسلام مجدد داشتم توی سایت تاجریان می گشتم به این مطلب زیبا برخوردکردم امیدوارم مفید فایده باشد.
يک داستان واقعي از عشق حقيقي/ آغاز، مسير و مقصد عشق انسان کجاست؟
چهارشنبه 5 اسفند 1388 - 8:42:50 PM
بزرگنمایی:
نويسنده: عليرضا تاجريان
اين يك داستان واقعي است كه در ژاپن اتفاق افتاده است.
شخصي ديوار خانه اش را براي نوسازي خراب مي كرد خانه هاي ژاپني داراي فضايي خالي بين ديوارهاي چوبي هستند اين شخص در حين خراب كردن ديوار در بين آن مارمولكي را ديد كه ميخي از بيرون به پايش فرو رفته بود.
دلش سوخت و يك لحظه كنجكاو شد وقتي ميخ را بررسي كرد متعجب شد،چون اين ميخ ده سال پيش،هنگام ساختن خانه كوبيده شده بود.
چه اتفاقي افتاده؟
در يك قسمت تاريك بدون حركت،مارمولك ده سال در چنين موقعيتي زنده مانده چنين چيزي امكان ندارد و غير قابل تصور است.
متحير از اين مساله كارش را تعطيل و مارمولك را مشاهده كرد در اين مدت چكار مي كرده؟چگونه و چه مي خورده؟
همانطور كه به مارمولك نگاه مي كرد يكدفعه مارمولكي ديگر،با غذايي در دهانش ظاهر شد.
مرد شديداً منقلب شد!!!
ده سال مراقبت!!!
چه عشقي
چه عشق قشنگي.

پند:
ما به دنيا آمده ايم تا عشق بورزيم، مسير را ياد بگيريم، تا به مقصد برسيم!
خداوند انسان را براي تجسم بخشيدن به عشق خلق کرد؛ آنگاه که ابليس در دل آدم راه نيافت، عشق آغاز شد. فرشتگان به يمن آفرينش انسان به سجده افتادند اما ابليس گفت مگر مي شود مرا که از آتش آفريده اند، به سجده آنکه از خاک پست تر است، درآيم؟
آري خداوند آدمي را از خاک آفريد اما از روح خود در آن دميد تا با همه توان و هستي عشق بورزد و ايثار کند تا فرشتگان بدانند چرا بايد آدم را تکريم کنند.
خداوند براي انسان، همه هستي را با عطر و طعم عشق پر کرد تا در آن زندگي کند، عشق بورزد، دوست بدارد تا به عشقي والا و حقيقي برسد. پروانه را خلق کرد که جان عزيز خويش را فداي شعله شمع مي کند تا نمادي باشد براي عشق.
به عشق پروانه بنگر تا به مقصد عشق انسان برسي!
براستي مقصد عشق انسان کجاست؟ از کجا آغاز و به کجا مي رسد؟
آغاز عشق انسان کجاست؟
آغاز عشق انسان، خلقت آدمي است، اما مقصد براي همه يکسان نيست هر چند که مقصد در زمان آغاز خلقت نيز بود اما خداوند خواست انسان خود مسير عشق را طي کند تا به مقصد برسد.
مسير عشق انسان کجاست؟
در داستاني که نقل کردم، تامل کن!
اگر موجود به اين كوچكي بتواند عشقي به اين بزرگي داشته باشد پس تصور كن تو تا چه حد مي تواني عاشق شوي و به نزديكان خود عشق بورزي.
مسير عشق را مي توان در اين داستان واقعي ديد. تمام هستي با عشق خلق شده است، پس بايد در آن عاشقانه زندگي کرد، بايد همنوعان خود را دوست داشت، دست ناتواني را گرفت و او را بلند کرد، حرفي زد و کاري کرد تا جمعي را به خدا نزديک کرد.
اگر دوست داري به مقصد عشق برسي پس مسير عشق را درست طي کن؛ تمام هستي را دوست بدار و به همنوعان خود عشق ورزي کن.
مقصد عشق انسان کجاست؟
پروانه مخلوقي از اين هستي است، مقصد او نور است.
خداوند هستي را براي انسان آفريد با عطر و طعم عشق.
پروانه در اين عالم هستي، مقصد عشق را نور مي بيند.
انسان در اين عالم هستي مقصد عشق را بايد کجا ببيند؟
مگر هستي براي انسان آفريده نشد؟ پس مقصد نهايي عشق نمي تواند در اين عالم هستي باشد، بايد فراتر رفت، بايد از اين هستي گذشت، بايد انوار ديگر را جست
79300
نام: رهیافته
شهر: شهر عشق
تاریخ: 3/2/2011 12:11:44 PM
کاربر مهمان
  hnja kojast chera asheghane nist????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????harchi fekr mikonam chi begam chizi b zehnam nemirese akhe khoda inghadr bozorge k ghalamam dar barabaresh natavane........................................................................................emroz harfi nadaram
ya ali
79299
نام: فاطمه
شهر: کهنوج
تاریخ: 3/2/2011 11:23:25 AM
کاربر مهمان
  با سلام دختری هستم۲۲ساله من در زندگی از روی اشتباه دچار مشکلی شده ام که خانواده ام خبر ندارنددرضمن خواستگاری دارم که علاقه ای زیادی به من دارد ولی من نسبت به او اینطور نیستم و تا به حال چندبار به خواستگاری من امده با این که هیچ علا قه ای ندارم اما به او جواب مثبت دادم از شما میخوام که راهنماییم کنید
79298
نام: سید حسینی
شهر: زمین خدا
تاریخ: 3/2/2011 10:00:42 AM
کاربر مهمان
  با سلام و صلوات بر روح امام(ره) و شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی ایران و شما سید بزرگوار
دلم تنگ است و این سینه پر گناه است اشکی بر چهره نیست فقط دستگیری و نگاه شما....
ملتمس دعا...
یاعلی
79297
نام: بوی سیب
شهر: مطلع الفجر
تاریخ: 3/2/2011 9:38:02 AM
کاربر مهمان
  سلام علیکم

یاعلی گفتی که در مانی به فریادت رسم

یا علی درمانده ام مولا به فریادم برس

تقدیم به همه عاشقان امیرالمومنین علی علیه السلام
هر کس از شعر زیبای صغیر اصفهانی لذت برد، ما را دعا کند.

از الف تا ی علی

از الف اول امام از بعد پیغمبر علی است
آمر امر الهی شاه دین‌پرور علی است

ب برادر با نبی بیرق فراز دین حق
بحر احسان باب لطف بی‌حد و بی‌مر علی است

ت تبارک تاج و طاها تخت و نصراله سپاه
تیغ‌آور خسرو مستغنی از لشگر علی است

ث ثری مقدم ثریا متکا ثابت قدم
ثانی احمد به ذات کبریا مظهر علی است

ج جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال
جل شانه جز نبی از جمله بالاتر علی است

ح حدوثش با قدم مقرون حدیثش حرف حق
حاکم حکم اللهی حیه در حیدر علی است

خ خداوند ظفر خیبر گشا مرحب شکار
خسرو ملک ولایت خلق را رهبر علی است

د داماد نبی دست خدا دارای دین
داعی ایجاد موجودات از داور علی است

ذ ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار
ذلت افزا بر عدوی ملحد ابتر علی است

ر رفیع‌القدر و والا رتبه روح افزا سخن
رهنمای خلق عالم ساقی کوثر علی است

ز زبر دست و زکی و زاهد و زهد آفرین
زیب بخش مسجد و زینت ده منبر علی است

س سعید و سید و سرور سلونی انتساب
سر لا رطب و لا یا بس سر و سرور علی است

ش شفیع المذنبین شیر خدا شاه نجف
شمع ایوان هدایت شافع محشر علی است

ص صدیق و صبور و صالح و صاحب کرم
صبح صادق از درون شب پدیدآور علی است

ض ضرغام شجاعت پیشه‌ی روشن ضمیر
ضاربی کز ضربش المضروب لایخبر علی است

ط طبیب طبع‌دان مطلوب ارباب طلب
طاق نه کاخ مطبق طرح را لنگر علی است

ظ ظهیر ملک و ملت ظاهر و باطن امام
ظل ممدود خدای خالق اکبر علی است

ع عین‌الله و علی جاه و علام الغیوب
عالم علم علی الاشیا ز خشک و تر علی است

غ غران شیر یزدان غیرت الله المبین
غالب اندر غزوه‌ها بر خصم بد گوهر علی است

ف فصیح و فاضل و فخر عرب میر عجم
فارس میدان مردی فاتح خیبر علی است

ق قلب عالم امکان قسیم خلد و نار
قاضی روز قیامت خواجه‌ی قنبر علی است

ک کنز علم ماکان و علوم مایکون
کاشف سر و علن از اکبر و اصغر علی است

ل لطفش شامل احوال کل ما خلق
لازم التعظیم شاه معدلت گستر علی است

م ممدوح صحف موصوف تورات و زبور
مصحف وز انجیل را مصداق و المصدر علی است

ن نظام نه فلک از نام نیکش وز جمال
نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علی است

و واجب منزلت ممکن نما والا گهر
واقف از ماوقع و از ما وقع یک سر علی است

هـ هوالهادی المضلین فی الصراط المستقیم
هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علی است

ی یدالله فوق ایدیهم یکی از مدح او
یک سر از یا تا الف هر حرف را مضمر علی است

آدم و نوح سلیمان و خلیل بی‌خلل
موسی با اقتدار و عیسی با فر علی است

جان علی جانان علی ظاهر علی باطن علی
می علی مینا علی ساقی علی ساغر علی است

گویی ار مدح علی دیگر چه غم داری صغیر
یاور خلق جهانی گر ترا یاور علی است


شاعر : محمد حسین صغیر اصفهانی
79296
نام: سید احسان جواهری
شهر: تهران
تاریخ: 3/2/2011 8:43:00 AM
کاربر مهمان
  سلام روز تمام دوستان به خیر بر و بچ حرف دل کجائید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
توکل به خدا که فکر کنم دیگه واسه همیشه رفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
................
منتقدین حرف دل شماها کجائید؟؟؟؟؟؟؟؟
دلمون واسه انتقاداتون تنگ شده ها
..............................
زندگی سخت آسان است و ما به سادگی سخت زندگی می کنیم...و به همین سادگی سختی می کشیم...و به سختی به سادگی ها خو می گیریم
79295
نام: عطیه
شهر: تهران
تاریخ: 3/2/2011 8:28:17 AM
کاربر مهمان
  باسلام وعرض ارادت وادب خدمت دوستان واهالي حرف دل .
ازدوستان خبري نيست مثل اينكه همه مشغول كارهاي عيدهستند اميدوارم هركجا هستن خوب وخوش وسلامت باشند.ملتمس دعاهاي زيباتون هستم .
روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.
کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.
این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت !
سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.
تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار می کردید ؟ چه توصیه ای برای آن دختر داشتید ؟
اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که سه امکان وجود دارد :
1ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند.
2ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است.
3ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج کند تا پدرش به زندان نیفتد.
لحظه ای به این شرایط فکر کنید. هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر منطقی و تفکری است که اصطلاحا جنبی نامیده می شود. معضل این دختر جوان رانمی توان با تفکر منطقی حل کرد. به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید، اگر شما بودید چه کار می کردید ؟!
و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد :
دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود.
در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم ! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است....
و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است.
نتیجه ای که 100 درصد به نفع آنها بود.
1ـ همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد.
2ـ این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی کنیم.
3ـ هفته شما می تواند سرشار از افکار و ایده های مثبت و تصمیم های عاقلانه باشد.
ياعلي

79294
نام: ملیحه
شهر: گرگان
تاریخ: 3/2/2011 2:26:37 AM
کاربر مهمان
  مثل پرنده ای باش که بر روی شاخه ای سست آواز می خواند.
شاخه می لرزد، پرنده می خواند.
چون ایمان دارد که پرواز را می داند.
79293
نام: بهنام
شهر: تهران
تاریخ: 3/2/2011 1:35:50 AM
کاربر مهمان
  خدایا کمکم کن من جز تو کسی رو ندارم.
فقط یه بار دیگه بهم فرصت جبران رو بده.
اقا از همه التماس دعا واسه مشکل بزرگم دارم.
از ته دلتون برای من دعا کنید تا مشکلم حل بشه.
<<ابتدا <قبلی 7936 7935 7934 7933 7932 7931 7930 7929 7928 7927 7926 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=7931&mode=print