اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
79272 |
نام:
fariba
شهر:
london
تاریخ:
2/27/2011 5:39:18 PM
کاربر مهمان
|
i would like to know about god and after we dai or about slam
|
|
79271 |
نام:
محسن
شهر:
رباط کریم
تاریخ:
2/27/2011 5:14:18 PM
کاربر مهمان
|
اولش که این صفحه را باز کردم گفتم این دیگه چیه مگه من چی دارم بگم اما یه ذره که فکر کردم دیدم اره حرف تو دلم زیاده که مهمترینش همینه که من یکیو دوست داشتم و هنوزم دارم اما قدرشو ندونستم و حالا از دستش دادم و حالا هر چی هم تلاش میکنم نمیتونم بهش برسم اولش فکر کردم اون مقصره بعدش فکر کردم قسکت نیس اما یه ذره که بیشتر فکر کردم دیدم خدا چند بار راه جلو پام گذاشت که از اونا برم تا به پایان خوش برسم اما من از میونه اون همه راه راه اشتباه رفتم و همه پلها حالا پشت سرم خراب شده فقط یه راه برام مونده اونم توکل به خداست امیدوارم همون خدایی که منو ۴ اسفند از مرگ نجات داد دباره بهم لطف کنه تا این بندش که اگه به کناهاش اعتراف کنه دنیا خجالت میکشه دوباره به راه اصلی برگردم برام دعا کنید تا به چیزی که میخام برسم من الان فقط محتاجم به دعاهای شما تا خدا یه بار دیگه منو ببخشه و کمکم کنه (توکلت علی ا...)
|
|
79270 |
نام:
saham
شهر:
shahreshoma
تاریخ:
2/27/2011 2:54:56 PM
کاربر مهمان
|
سلام .چرا اینهمه اسم مستعار هست تو اومدی نامعلوم انتخاب کردی.
درسته میگن از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟اما این دلیل نمیشه اشرف مخلوقات یعنی توی انسان خودتو نشناسی وندونی از کجایی؟
این همه اسم قشنگ این همه مکان؟دیگه نبینم کسی از الفاظی استفاده کنه که فاز منفی منتشر می کنه ها!!!!!!!!!!!!
پنجره تنهاییتان را رو به خدا باز کنید.برا منم دعا کنید
|
|
79269 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
2/27/2011 12:52:32 PM
کاربر مهمان
|
سلام دوستان
مصاحبه با خدا
خدا از من پرسید: دوست داری با من مصاحبه کنی؟
پاسخ دادم: اگر شما وقت داشته باشید.
خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من ابدیت است، چه سؤالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟
من سؤال کردم: چه چیزی درآدمها شما را بیشتر متعجب می کند؟
خدا جواب داد:
- اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند.
- اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند.
-اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند و حال خود را فراموش می کنند به گونه ای که نه در حال و نه در آینده زندگی می کنند.
- اینکه به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند.
دست خدا دست مرا در بر گرفت و مدتی به سکوت گذشت...
سپس من سؤال کردم: به عنوان پرودگار، دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیاموزند؟
خدا پاسخ داد:
- اینکه یاد بگیرند نمی توانند کسی را وادار کنند تا بدانها عشق بورزد. تنها کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.
- اینکه یاد بگیرند که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.
- اینکه بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.
- اینکه رنجش خاطر عزیزانشان تنها چند لحظه زمان می برد ولی ممکن است سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخمها التیام یابند.
- یاد بگیرند که فرد غنی کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که نیازمند کمترین ها است.
- اینکه یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمی دانند که چگونه احساساتشان را بیان کنند یا نشان دهند.
- اینکه یاد بگیرند دو نفر می توانند به یک چیز نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.
- اینکه یاد بگیرند کافی نیست همدیگر را ببخشند بلکه باید خود را نیز ببخشند.
با افتادگی خطاب به خدا گفتم: از وقتی که به من دادید سپاسگزارم، چیز دیگری هم هست که دوست داشته باشید آنها بدانند؟
خدا لبخندی زد و گفت:
فقط اینکه بدانند من اینجا هستم... "همیشه"
در پناه حق
|
|
79268 |
نام:
عطیه
شهر:
تهران
تاریخ:
2/27/2011 9:25:02 AM
کاربر مهمان
|
از زبان آيتالله آقا نجفي
آيتالله شيخ محمّدتقي اصفهاني مشهور به آقا نجفي در يكصد سال پيش با تتبّع در روايات و احاديث اهلبيت(ع)، پنجاهوچهار وظيفة مؤمنان در زمان غيبت امام زمان(عج) را در دو جلد بيان ميكند.
اكنون 25 وظيفة اوّل با اندكي تصرّف و تلخيص در پي ميآيد:
وظيفة اوّل، غمگين بودن به علّت مفارقت آنجناب و مظلوميّت آن حضرت.
در «كافي» از حضرت صادق(ع) منقول است كه فرمود: «كسيكه مهموم باشد براي ما و غمناك باشد به جهت مظلوميّت ما، نفس كشيدن او، ثواب تسبيح دارد».
وظيفة دوم؛ منتظر فرج و ظهور آن حضرت بودن.
در جلد دوم «كمالالدّين وتمامالنّعمـ↨» از امام محمّد تقي(ع) منقول است كه فرمودند: «قائم ما آن مهدي است كه واجب است در زمان غايب بودن او انتظار او را داشتن و او سومي از اولاد من است...»
و از حضرت اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه: «افضل عبادتها، انتظار فرج است.»1
و در حديث ديگر از حضرت صادق(ع) منقول است كه: «هر مؤمني بميرد در حالي كه منتظر ظهور آنجناب باشد، مثل آن است كه در خيمة حضرت قائم(ع) بوده باشد».2
وظيفة سوم، گريه كردن در دوري آن حضرت و به جهت مصيبت آنجناب.
در كمالالدّين از حضرت صادق(ع) روايت شده است كه فرمودند: «بهخدا قسم غايب ميشود امام شما زماني از روزگار و آزموده ميشوند تا آنكه گفته ميشود، مرد و از دنيا رفت يا به كدام وادي رفت و هر آينه چشمهاي مؤمنان بر او گريان ميشود.»3
و از حضرت رضا(ع) مروي است كه: «هر مؤمني ياد كند مصيبت ما را ـ يعني مصيبت پيغمبر(ص) و هر يك از ائمه را ـ پس گريه كند يا كسي را به جهت ظلمي كه بر ما شده بگرياند، روز قيامت با ما و در درجة ما است.»
وظيفة چهارم، به امر امام، تسليم و مقيّد باشد و در امر ظهور عجله نكند.
يعني چون و چرا در امر ظهور آنجناب نكند و آنچه از جانب آن حضرت ميرسد، صحيح و مطابق با حكمت بداند كه در كمالالدّين از حضرت امام محمّد تقي(ع) روايت شده است كه فرمود: «امام بعد از من، پسر من علي است. امر او، امر من است و قول او، قول من و طاعت او، طاعت من و امام بعد از او پسر او حسن است، امر او، امر پدر اوست و قول او، قول پدرش و طاعت او، طاعت پدرش.» آنگاه ساكت شدند. راوي گويد، پرسيدم: يابن رسولالله! پس امام بعد از حسن كيست؟ حضرت گرية شديدي كردند، آنگاه فرمودند: «امام بعد از امام حسن عسكري، پسر او قائم منتظَر است.» گفتم: يا بن رسولالله! چرا او را قائم گويند؟ فرمود: «براي آنكه قائم ميشود بعد از آنكه ذكر او مرده باشد و بيشتر قائلان به امامتش مرتد شوند.» گفتم: چرا او را منتظَر ناميدند؟ فرمود: «بهجهت آنكه روزهاي غيبت او بسيار باشد و زمان غايب بودنش، دراز ميشود. پس، مخلصان، انتظار خروج او [را] كشند و شككنندگان او را انكار كنند و منكران به ذكر او استهزاء كنند و كسانيكه وقت براي ظهورش معيّن كنند، دروغگو باشند و عجلهشوندگان هلاك شوند و تسليمشوندگان نجات يابند.»4
وظيفة پنجم، به مال خود، آن حضرت را صله كنند.
در «كافي» از حضرت صادق(ع) نقل شده كه فرمودند: «هيچ چيز نزد خدا محبوبتر از صرف نمودن مال، براي امام نيست و به درستي كه خداوند در عوض يكدرهم كه مؤمن از مال خود به صرف امام برس
|
|
79267 |
نام:
نا معلوم
شهر:
نا معلوم
تاریخ:
2/27/2011 8:59:44 AM
کاربر مهمان
|
خسته ام از اين دنيا و آدماش ديگه اصلا نمي شه به كسي اعتماد كرد مشكل من اينه كه همه را مثل خودم مي بينم واسه همين هميشه دچار مشكل مي شم دعا كنين خدا من رااز اين دردسر نجات بده
|
|
79266 |
نام:
زهیر
شهر:
قم
تاریخ:
2/27/2011 8:43:09 AM
کاربر مهمان
|
من از فتح خون آوینی
به خون خواهی حسین رسیده ام ...
.
لبیک ...
|
|
79265 |
نام:
شهاب
شهر:
امید به رحمت خدا
تاریخ:
2/27/2011 7:43:29 AM
کاربر مهمان
|
.:: یَاعَلام الغُیوُبِ ::.
کاش می شد به جای انکار منشاء نور ، می تونستیم دل زنگار گرفته مون رو از زنگار گناه و غفلت پاک کنیم تا قلبمون بشه آیینه ی زیبایی های شگفت *خدا*.
|
|
79264 |
نام:
قلم
شهر:
اندیشه
تاریخ:
2/26/2011 8:14:15 PM
کاربر مهمان
|
بسم رب الشهدا
سلام
خیلی سخته بی پناهی! دلت بخواد حرف بزنه تو نذاری یا نتونی! نمی تونم دردم رو بگم حتی به شهدا! برام دعا کنید به گمشده ای که خیلی ساله منتظرشم برسم!
|
|
79263 |
نام:
saham
شهر:
shahreshoma
تاریخ:
2/26/2011 3:21:23 PM
کاربر مهمان
|
سلام.ما را نبود دلی که کار آید ازو.
جز ناله که هر دمی هزار آید ازو.
چندان گریم که کوچه ها گل گردد.
نی روید و ناله های زار آید ازو.
این شعرو تقدیم اونایی می کنم که حس می کنن باید برا دلشون گریه کنن.اما من یاد گرفتم مشکلاتو تو دلم نریزم وبجاش سعی کنم زندگی رو به اندازه ای که ارزش داره براش از وجودم مایه بزارم.
وقتی زندگی کسی چون نوح از ابتدای تولد تا انتهاش با اون عمر طولانیش به اندازه رفتن از آفتاب به سایه هستش،چرا باید غصه ی اونو بخوریم.
به خدا وجود انسان خیلی والاتر از اینه که در مادیات غرق بشه و برای به دست آوردن مال حرص بخوره و برا از دست دادنش عزا بگیره.
البته من شخصا نعمت الهی شامل حالم شده و از لحاظ مالی در رفاهم،اما بجان تک تکتون وخدا شاهده ارزشی در پولدار بودن پیدا نکردم. مهم و مهم اخلاق ادب واحترام هستش که آدما رو در انظار با شخصیت میکنه و بس. یاعلی به امید دیدار.حق نگهدار
|
|