هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
78572
نام: تنها
شهر: غم
تاریخ: 1/16/2011 3:13:41 PM
کاربر مهمان
  دلم گرفته دستم نمک نداره همه بهم پشت میکنن دلم شکسته کارم اشک ریختن بهم کمک کنید
78571
نام: تنها
شهر: تهران
تاریخ: 1/16/2011 2:53:17 PM
کاربر مهمان
  بالاخره برف اومد ولی چه فایده ......
دیشب یه آن که به کوچه خیابون نگاه کردم گفتم هر چی زشتیه با این برفا زیبا شد ولی چه فایده که همشون آب میشه و دوباره همه چیز عین اولش میشه
78570
نام: فاطمه زين العابدين پور
شهر: استان گلستان-گرگان
تاریخ: 1/16/2011 2:46:48 PM
کاربر مهمان
  مولا شنيدم لاله‌ها را دوست داري
آيينه‌هاي آشنا را دوست داري
با ياد قرآني كه بر ني خوانده مي‌شد
صوت و مناجات دعا را دوست داري
مولا شنيدم ني حكايت كرد از تو
مي‌گفت: دلهاي رها را دوست داري
مي‌گفت: هر چند از جدايي مي‌گريزي
امّا تو سرهاي جدا را دوست داري
مولا شنيدم در مقام آسمان‌ها
تنها زمين كربلا را دوست داري
از اهل بيتت از دلت پيدا است بسيار
آتش گرفتن در خدا را دوست داري
مولا اگر چه اين لياقت را نداريم
امّا بگو: آيا تو ما را دوست داري؟ اللهم عجل لوليك الفرج
78569
نام: معصوم
شهر: زنجان
تاریخ: 1/16/2011 2:30:57 PM
کاربر مهمان
  سلام اولین باره که وارد این سایت میشم نمیدونم چرا با همون یه بار خوندن این مطلبا دلم آروم گرفت.تو این هوای برفی بیاین واسه ظهور صاحب ارض دعا کنیم.
78568
نام: عطیه
شهر: تهران
تاریخ: 1/16/2011 2:26:36 PM
کاربر مهمان
  باسلام خدمت تمامی دوستان واهالی حرف دل روز برفتون بخیر امروز دلم خيلي گرفته چند بارهم اشك توچشمهام حلقه زده وبه اين فكرافتادم كه مگه ميشه خدا خواستهاي مارافراموش كنه ويادش بره كه يك بنده داره كه فقط اميد به رحمت اون داره وچشمش به دست تواناي اونه وفقط به اون به انه علي كل شي قدير اعتقادداره وبس .خواهش مي كنم برام دعا كنيد خيلي خيلي محتاج دعاهاتونم .ميگن دعاي غيردرحق ديگران زودتربه اجابت مي رسه .اگرقابل باشم من هم درحق يكايك دوستان وعزيزان دعاگوهستم .
دیدار علامه حلی با امام زمان (عج)
علامه حلی ( متوفی 726 ه.ق) در زادگاهش حله سکونت داشت و دارای حوزه درس بود. او هر شب جمعه با وسایل آن زمان از حله به کربلا برای زیارت مرقد شریف امام حسین (ع) می رفت با این کیفیت که بعد از ظهر پنجشنبه سوار بر الاغ خود به راه می افتاد و شب جمعه در حرم مطهر امام حسین (ع) می ماند و بعد از ظهر روز جمعه به حله مراجعت می کرد.
در یکی از روزها که به طرف کربلا رهسپار بود در راه شخصی به او رسید و همراه علامه با هم به کربلا می رفتند. علامه با رفیق تازه اش هم صحبت شد و در این میان مسائلی به میان آمد. علامه دریافت که با مرد بزرگ و عالمی سترگ همصحبت شده است. هر مساله مشکلی می پرسید رفیق راهش جواب می داد. از وسعت علم رفیق راهش متحیر ماند. با هم گرم صحبت بودند تا آنکه در مساله ای آن شخصی بر خلاف فتوای علامه فتوا داد.
علامه گفت: این فتوای شما بر خلاف اصل و قاعده است، دلیلی هم که این قاعده را از بین ببرد نداریم.
آن شخص گفت: چرا دلیل موثقی داریم که شیخ طوسی (ره) در کتاب تهذیب در وسط فلان صفحه، آن را نقل کرده است.
علامه گفت: من چنین حدیثی در کتاب تهذیب ندیده ام
آن شخص گفت: ; کتاب تهذیبی که در پیش تو است، در فلان صفحه و سطر، این حدیث، مذکور است
علامه در دنیایی از حیرت فرو رفت، از این رو که این شخص ناشناس، تمام علائم و خصوصیات نسخه منحصر به فرد کتاب تهذیب را که داشت گفت. درک کرد که در پیشگاه شخص بزرگی قرار گرفته، لذا مسائل پیچیده ای که برای خودش حل نشده بود مطرح کرد و جواب شنید. در این وقت تازیانه ای که در دست داشت به زمین افتاد. در این هنگام از آن شخص ناشناس پرسید، آیا در غیبت کبرای امام زمان (ع) امکان ملاقات با آن حضرت وجود دارد؟
آن شخص ناشناس که تازیانه را از زمین برداشته بود و به علامه می داد، دستش به دست علامه رسید و گفت:
چگونه نمی توان امام زمان (ع) را دید، در صورتی که اکنون دستش در دست توست؟
علامه با شنیدن این سخن خود را به دست و پای امام زمان (عج) انداخت و آن چنان محو عشق شوق او شد که مدتی چیزی نفهمید و پس از آنکه به حال عادی خود بازگشت کسی را در آن جا ندید . بعد به منزل مراجعت کرد و کتاب تهذیب خود را باز کرد، دید آن حدیث با همان علائم از صفحه و سطر تطبیق می کند. در حاشیه آن صفحه کتاب نوشت: این حدیثی است که مولایم امام زمان (عج) مرا به آن خبر داده است.
برگرفته از کتاب داستان دوستان
نوشته محمد محمدی اشتهاردی


78567
نام: عبد ا...
شهر: رفسنجان
تاریخ: 1/16/2011 1:22:57 PM
کاربر مهمان
  وضو گرفته بودیم و می رفتیم توی یک اتاق تا نماز بخوانیم.همین که وارد اتاق شدیم، حاجی رفت به طرف نقشه ای که روی دیوار بود.
به من اشاره کرد گفت بروم کنارش.
به نقطه ای روی نقشه اشاره کرد وگفت:
علی علیه السلام را توی خواب دیدم که یک پرچم سبز به من داد وفرمود این جا نصب کنم. این منطقه شلمچه است و اینجا عملیاتی میشود که موفقیت آمیز است . من همیشه انتظار چنین عملیاتی را می کشیدم.
(پاین دژ - روایاتی از زندگی سردار شهید حاج علی محمدی پور)
راوی :مهدی یادگاری
78566
نام: sara
شهر: az tehran
تاریخ: 1/16/2011 1:09:44 PM
کاربر مهمان
  هستی عزیز حتمن با یک مشاور تماس بگیر...
78565
نام: سلام
شهر: ابعلی
تاریخ: 1/16/2011 12:43:32 PM
کاربر مهمان
  تقدیم به کسانی که از رحمت خدا به خیال خود دور شدند


همه روز روز گرفتن همه شب نماز کردن همه ساله حج نمودن سفره حجاز رفتن

زمدینه تا به کعبه سرو پابرهنه رفتن به مساجد و معابد همه اعتکاف جستن

دو لب از برای ابیک به وطیفه باز کردن
زملاهی و مناهی همه احتراز کردن

شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن

بخدا که هیچکس را ثمر انقدر نباشد
که بروی ناامیدی در بسته باز کردن
78564
نام: يه بنده
شهر: خستگي
تاریخ: 1/16/2011 12:33:19 PM
کاربر مهمان
  خدا رو شكر كه برف باريد
خدا رو شكر كه به ما اين همه نعمت داده و ماها هيچ كدوم نميبينيم
خدايا چرا من انقدر بي انگيزه ام ، چرا به هيچ جا نميرسم، چرااااااااااااااااا؟
خستگي من از خودم نه از خدا
خستگي من از اين همه تبعيض
خستگي من از اين زندگي يكنواخت و روزمره ست
مشكلات زندگيم بزرگ نيست و از اين بابت خدا رو شكر ميكنم ولي
مشكلم بي انگيزگيم
نميدونم چي رو دوست دارم ، نميدونم كي رو دوست دارم ، به خودم ميگم آخه خدا واسه چي منو به وجود آورده كه چي بشه ؟وقتي بود و نبود من براي هيچكس فرقي نميكنه ؟
دلم ميخواد با يه آدم بزرگ همراه شم بزرگي نه از لحاظ سن بزرگي از لحاظ ايمان بزرگي از لحاظ علمي دلم ميخواد يكي باشه كه بتونم حرفام بهش بگم البته اينو ميدونم كه خدا براي من كافيه اما نياز به يه انسان زميني هم جز غرايزي كه خدا تو وجود هر آدم گذاشته ديگه مگه نه؟
دوست دارم يكي باشه كه بهم كمك كنه راهم پيدا كنم ، يكي كه انگيزه بهم بده نه نا اميدم كنه متاسفانه الان هرجا ميري آيه ياس ميخونن
دوست اون يه نفر يه استاد باشه
خيلي حرف زدم معذرت
یا رب از عرفان مرا پیمانه سرشار ده
چشم بینا جان آگاه و دل بیدار ده
78563
نام: رویا
شهر: تهران
تاریخ: 1/16/2011 12:25:59 PM
کاربر مهمان
  خطاب به هستی عزیزم:
نمیترسم اگر گاهی دعامون بی اثر میشه
همیشه لحظه آخر خدا نزدیک تر میشه
عزیزم... اندکی صبر سحر نزدیک است....
از قول یه ادم مرفه از همه جا بی خبر نمیگم. دوران سختی رو گذروندم... خیلی سخت. شاید مثل الان تو. که هیچی تو سرم نبود غیر از مردن...
<<ابتدا <قبلی 7863 7862 7861 7860 7859 7858 7857 7856 7855 7854 7853 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=7858&mode=print