هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
78382
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 1/6/2011 9:46:02 AM
کاربر مهمان
  سلام دوستان و سلام توکل جان
من خودم زمتنی که شما یادتون نمیادها رو خوندم اشک از چشمام جاری شد چه روزای زیبایی ..........
واقعا در آینده بچه های ما چی رو میخوان بیاد بیارن .......................
یادش بخیر اون روزا
78381
نام: الهام
شهر: آذربایجان
تاریخ: 1/6/2011 7:11:16 AM
کاربر مهمان
  بنام خدا
باسلام وخسته نیاشیدخدمت مدیریت سایت
میخوام برای شفای مریضی۵صلوات به نیت ۵تن بفرستید واگه خواهران یابرادران درزیارتگاه هستن برای شفای مریضی دعاکنن شمارابه ۵تن قسم پیغام مرابذارید.
78380
نام: ساغر
شهر: تهران
تاریخ: 1/6/2011 2:56:43 AM
کاربر مهمان
  ۳سال پیش با یه بنده خدایی که ادعا میکرد دوسم داره رفیق شدم واسش تو عشق و علاقه کم نذاشتم اما هیچوقت حرف دلشو نزد که منو نمیخواد فقط گفت به درد هم نمیخوریم همین اما الان تازه ۲شبه مرد رویا هام منو کسی خونده که تشنه محبت و عشق و گدایی میکنه دست رو قران گذاشته و کلی دروغ و حرف ناحق زده عاشقش بودم هستم ولی داغونم کرده از چیزی که ترس داشتم اومد به سرم جدایی من همه جوره باهاش موندم اما چرا ادم عاشق همیشه بدبخت و به ناحق سوخته میشه برام دعا کنید .
78379
نام: باران
شهر: دوست دارم کربلا باشه
تاریخ: 1/5/2011 11:23:10 PM
کاربر مهمان
  السلام علیک یا اباعبدالله (ع)

سلام به همگی


خوشحالم از اینکه یک نفر غیر از من هم این احساس رو داشت.
.گرامی از انتقادتون ممنونم و امیدوارم همگی تلاش کنیم تا بیشتر از این از حال و هوای اصلی حرف دل خارج نشیم








دعا کنیم دلامون دست نخورده بمونه برای خودش
یازهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا
78378
نام: sara
شهر: az tehran
تاریخ: 1/5/2011 11:13:37 PM
کاربر مهمان
  قلمي از قلمدان قاضي افتاد.
شخصي که آنجا حضور داشت گفت
... : جناب قاضي کلنگ خود را برداريد.
قاضي خشمگين پاسخ داد: مردک اين قلم است نه کلنگ.
تو هنوز کلنگ و قلم را از هم باز نشناسي؟
مرد گفت: هر چه هست باشد، تو خانه مرا با آن ويران کردي
78377
نام: زهرا دادگر
شهر: جنت شهر فارس
تاریخ: 1/5/2011 10:07:48 PM
کاربر مهمان
  با سلام به شما دوست داران شهيد بزرگوار مرتضي آويني و با آرزوي مووقيت هرچه بيشتر شما دوست داران مكتب حسيني در امر رساندن فرياد شهيد آويني به نسل بعد.
(آقا مرتضي اميدوارم كه در بهشت دايي من كه آن هم دوستدار شما بود را ببينيد و به سلام من را برساني و به او بگوي كه ما دلمان ببرايت خيلي تنگ شده است حاج مرتضي من 10 سال دارم ولي انگار شمارا سالها ست كه مي شناسم انقد دوس دارم با شما حرف بزنم كاش به خوابم مي آمدي.وهراه خود دايي من را هم مي آوردي اميدوارم كه امشب او را به خانه ات دعوت كني و باهم به خواب من بياييد. وسلام دختر كوچكت زهرا
78376
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 1/5/2011 6:49:38 PM
کاربر مهمان
  .:: یَا اَرحَمَ الرّاحِمِنَ ::.


.* کشتی نجات آدمیان ، احتیاجی به دریا ندارد. این کشتی بر روی قطره اشکی مقدّس که برای حسین(علیه السّلام) ریخته می شود ، می گذرد. *.

علامه ی فقید ، استاد محمّد تقی جعفری(ره)


*یاد و خاطره ی شهید علم الهدی و شهدای هویزه گرامی باد.

* سلام به آقا سیّد مرتضی ، حرف دل و تمامی اهالی باصفاش.

* . گرامی از . با نظرتان کاملاً موافقم و دغدغه ی تان را ارج می نهم. در پناه حق مویّد باشید.


اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَجَ.

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍ وَآلِ مُحَمَّـدٍ وَعَجِّـل فَرَجَـهُم وَفَرَجَـنَابِهِم.


78375
نام: ساقی
شهر: زیر آسمون خدا
تاریخ: 1/5/2011 5:10:20 PM
کاربر مهمان
  سلام به توکل به خدا ساکن شهر امید. منم یه گذشته مث تو داشتم. تو خوبه که قسم نخورده بوده طرفه مقابلت. ولی طرف من دستشو گذاشت رو قران خدا و قسم خورد که مال من باشه اما حدود ۳ ماه نگذشت که دیدم دستش تو دست یکی دیگستو .... عشق یک ساله ای که به پاش ریخته بودم دود شد و رفت هوا... فهمیدم که اون به خاطر موقعیت خودم و وضع مالیم منو می خواسته نه به خاطر خودم. اون واسش شهرت و پول و هوس معنا داشته نه عشق و محبت و همدردی. عیبی نداره. فراموش شد و رفت. یا علی مدد.
78374
نام: بوی سیب
شهر: مطلع الفجر
تاریخ: 1/5/2011 4:20:33 PM
کاربر مهمان
  قطرات اشكم هديه تان باد:يادداشتي از فرمانده سپاه هويزه شهید علم الهدی

من در سنگر هستم .در اين خانه محقر،در اين خانه فرياد و سكوت، فرياد عشق و سكوت،در اين سرد و گرم ،سردي زمستان و گرماي خون،در اين خانه ي ساكن پر جوش و خروش،سكون در كنار رودخانه و هيجان قلب و شور شهادت ،خانه نمناك و شيرين .كوچكي قبر و عظمت آسمان .
امشب پاس دارم.ساعت يك و سي ونه دقيقه،چه شب با شكوهي است .من به ياد انس علي ابن ابيطالب با تاريكي شب و تنهايي او مي افتم .او با آسمان پر ستاره سخن مي گفت،سر ،در چاه نخلستان ميكرد و مي گريست.در همين تاريكي شب علي بر مي خواست و به نخلستان مي رفت .فاطمه وضو مي گرفت ،پيامبر به سجده مي رفت ،وحسن و حسين به عبادت مي پرداختند.اين خانه كوچك است ،اين سنگر ،اين گودي در دل زمين،اين گوني هاي بر هم تكيه داده شده ،پر از حرف است .فرياد است، غوغاست،صداي پر محبت اصغر ، و حرف زدن آرام رضا و خوش زباني منصور ؛بغض،گلويم را گرفته ،قطرات اشكم هديه تان باد .تنهايي عميق ترين لحظات زندگي يك انسان است.
خدايا ! اين خانه ي كوچك را براي من مبارك گردان . در اين چند روز با خاك انس گرفته ام، بوي خاك گرفته ام.حال مي فهمم كه علي ابن ابي طالب چگونه مي فرمايد: سجده اي نماز ،حركت اول ،خم شدن روي مهر،اين معنا را ميدهد كه خاك بوده ايم ، حركت دوم اين معنا را داردكه از خاك بر خواسته ايم،متولد شده ايم ،حركت سوم،رفتن دوباره به خاك،به اين معناست كه دوباره به خاك بر مي گرديم، مرگ . وحركت چهارم ، به اين معناست كه دوباره زنده مي شويم،حيات قيامت.
اما در اين سنگر هميشه در كنار اين خاكيم و خاك پناهگاهمان است .درون سنگر با خود سخن مي گويم.راستي چه خوب است از اين فرصت استفاده كنم و با قرآن اشنا شوم. آيات خدا را بخوانم،حفظ كنم و سپس زمزمه كنم و بعد شعار زندگي قرار دهم. باشد كه اين دل پر هيجان و تپش را آرامش دهد و بعد با آن براي خود توشه سازم و توشه را راهي سفرم گردانم و در انتظار شهادت بمانم. آيات جهاد،شهادت،تقوي،ايمان ،.....همه را پيدا كنم و سنگر ،كلاس درسم باشد،و ميعادگاه ملاقاتم با خدا بشود.سنگر،محرابم گردد،خانه اميدم شود و قبله دومم.از فردا حتما بيشتر قران خواهم خواند.
در اين خانه ي كوچك كه انتخاب كرده ام ،روزها به گونه اي ميگذرد و شب ها به گونه اي ديگر.روزها در تنهايي با خود سخن مي گويم و با دوستانم،در جمع.در لحظاتي كه اسلحه را بر دوش دارم به فكرذوالفقار مي افتم؛به فكر ابوذر و دست پر توان او ...
خدايا اين اسلحه را در دست من به سر نوشت آن شمشيرها نزديك گردان .....
78373
نام: ولی الله شاهمرادی
شهر: اصفهان
تاریخ: 1/5/2011 4:20:29 PM
کاربر مهمان
  عشق خداعشق شهدا عشق وطن عشق آقا چی بگم من از داره دنیا ای خدای من همه چیز تیره وتارست ای وطن کجای آقا منتظر دیدارشما هستیم
<<ابتدا <قبلی 7844 7843 7842 7841 7840 7839 7838 7837 7836 7835 7834 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=7839&mode=print