اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
77652 |
نام:
عطیه
شهر:
تهران
تاریخ:
11/30/2010 3:17:50 PM
کاربر مهمان
|
فاطمه خانم وآرزوخانم ختم قران مجید دربیست روز به نحوی که روزی ۳۰ صفحه عربی یافارسی بخونید به تجربه ثابت شده که برای هرامری که دشواراست راهگشابوده فقط لطف فرموده برای خدا تعیین تکلیف نکنیدکه این کارراانجام بده یانده این نفررابه من بده یانده آنچه خیراست تفیض کنید به خدا وباذکر افوض امری الی الله ان الله بصیر;بالعباد ان شاالله که خداوند نیمه پنهان شمارامیرساند وهمسری که ازهرلحاظ باشما همتایی وکفو دارد نصیب وقسمت شما می کند حقیررا ازدعای خیرخود فراموش نکنید .اللهم وفقنا لما تحب وترضی
|
|
77651 |
نام:
محبوبه
شهر:
اراک
تاریخ:
11/30/2010 2:45:57 PM
کاربر مهمان
|
سلام به دلای پاکتون دلم خیلی تنگه هوس کردم برم کربلا دیگه به دردام وغصه هام فکر نمیکنم فقط دلم میخواد لیاقت مهمون امام حسین شدنو پیدا کنم جان شهدا برام دعا کنید
|
|
77650 |
نام:
سيد احمد
شهر:
خرمشهر
تاریخ:
11/30/2010 2:45:54 PM
کاربر مهمان
|
پورياي ولي گفت كه صيدم به كمند است
از همت داوود نبي بخت بلند است
رو افتادگي آموز اگر طالب فيضي
هرگز نخورد آب ، زميني كه بلند است
|
|
77649 |
نام:
فاطمه
شهر:
شیراز
تاریخ:
11/30/2010 1:52:36 PM
کاربر مهمان
|
سلام دلتنگم تنهایم خسته ام از این زمانه از این روزگار ولی شکر هزار مرتبه شکر خدا نمیدانم چرا سرنوشت برایم اینگونه نوشت ۱۹ ساله ازدواج کردم ۲۰ ساله به هزار دلیل جدا شدم چند سال در شهرستان به هر بدبختی بود کار کردم وزندگی ولی امان از دست این مردها که اگر بدانند زنی مطلقه هست چیکارها که نمیکنند حال که بیست وشش سالمه میفهمم چقدر بچه گانه زندگی کردم خدایا تو میدانی که از تو خواستم تا بتوانم دوستش داشته باشم ولی نداشتم حال در تنهایی خود به سر میبرم دوری خانواده خیلی عذابم میدهد ولی آمدم آمدم تا خدا نظری بر من کند تا بتوانم مثل یک مرد پاک واستوار روی پای خودم بایستم ازهمه خوانندگان التماس دعا دارم
|
|
77648 |
نام:
سيد فايز ع
شهر:
لنده
تاریخ:
11/30/2010 1:51:58 PM
کاربر مهمان
|
سلام خدا.
خدابه حق زينبت گناهامو ببخش.
به حق رقيت عادتاي بدمو ازم دوركن.
به حق حسينت ابروموحفظ كن.
به حق مخمد(ص)كمكم كن به ارزوم برسم.
خداياهزار هزار مرتبه شكرت.
خدايا هميشه منتظرم تا......
ممنون.
|
|
77647 |
نام:
امید
شهر:
خلخال
تاریخ:
11/30/2010 1:49:53 PM
کاربر مهمان
|
خدا کمکم کن فراموشش کنم.اون از من بدش میاد.
|
|
77646 |
نام:
العبد
شهر:
دل
تاریخ:
11/30/2010 1:37:14 PM
کاربر مهمان
|
ورکعو مع الراکعیین......بیایید همه به سوی خدا بروییم......چرا تک تک....تهذیب همراه تعلیم وامر به معروف ونهی عن المنکر برنامه برای .......
|
|
77645 |
نام:
زهرا
شهر:
تبریز
تاریخ:
11/30/2010 1:20:29 PM
کاربر مهمان
|
خدایا از تو متشکرم که هر چه می دهی مصلحت و هر چه نمی دهی منفعت است واقعا; باید این مطلب را از درون اندیشید و شعار قرار نداد زیرا که خداوند خیلی بزرگ است . خدایا تو برادرم را از ما گرفتی که فقط یک برادر داده بودی در عوض پسر خوب و نازی دادی خدایا همسر خوب قسمت کردی ولی نداری دادی و این نداری در عوض تمام بدبختی هایی بود که در عین خوشبختی ام در دوران مجردی از تو گرفتم ولی نداری به از ننگ و منت خانواده است . به هر حال ای خدا شکر که گر ببندی ز حکمت دری ز رحمت گشایی در دیگری
خدایا دوستت دارم / زهرا ۹/۹/۸۹ ساعت ۱۵/۱۳ ظهر محل کارم.
|
|
77644 |
نام:
فاطمه
شهر:
اصفهان
تاریخ:
11/30/2010 12:48:44 PM
کاربر مهمان
|
من دختر جوان ۲۷ ساله ای هستم خیلی وقت است که برای داشتن یک همسرخوب و متدین دعا میکنم ولی هر چه دعا میکنم حس میکنم خدا حرفم را گوش نمیدهد من باید چه کار کنم؟
|
|
77643 |
نام:
بهمن
شهر:
شهرستان سراب
تاریخ:
11/30/2010 12:16:58 PM
کاربر مهمان
|
گفتگو با خدا
(( در رویاهایم دیدم که با خدا کفتگو می کنم ))
خدا پرسید پس تو می خواهی با من گفتگو کنی
من در پاسخ گفتم اگر وقت دارید
خدا خندید : وقت من بی نهایت است ...
پرسیدم چه چیز بشر سخت تو را متعجب می سازد ؟
خدا پاسخ داد :
اینکه آنها از کودکیشان خسته میشوند و عجله دارند که بزرگ شوند و بعد دوبارهپس ازمدت ها آرزو می کنند باز کودک شوند.
اینکه انها سلامتی خود را از دست می دهند تا پول بست آورندو بعد پولشان را از دست می دهند تا سلامتی از دست رفته شان را باز جویند اینکه اضطراب به آینده می نگرند و حال خویش را فراموش می کنند
بنابراین نه در حال زندگی می کنند نه در آینده
اینکه آنها به گونه ای زندگی مکنند که گویی هرگز نمی میرندوبه گونه ای می میرنده گویی هرگز نزیستند
دست های خدا دستانم را گرفت مدتی سکوت کردیم
من دوباره پرسیدم : می خواهی کدام درس های زندگی را بندگانت بیاموزنده؟
گفت بیاموزند که آنها نمی توانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد .
همه کاری که انها می توانند بکنند این است که اجازه دهند خودشان دوست داشته باشند
بیاموزند که درست نیست خودشان رابا دیگران مقایسه کنند
بیاموزند که فقط چندثانیه طول می کشد تا زخم های عمیقی در قلب آنهایی که دوستشان داریم ایجاد کنیم اما سالهاطول می کشدتا ان زخمها را التیام بخشیم
بیاموزند که ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که به کمترین ها نیاز دارد
بیاموزند که آدم هایی هستند که آنها را دوست دارند فقط نمی دانند چگونه احساساتشان را بیان کنند
بیاموزند که دو نفر می تواند به یک نقطه نگاه کنند وآن را متفاوت ببینند
بیاموزند که کافی نیست که دیگران را فقط ببخشند بلکه خود را نیز باید ببخشند
من با خضوع گفتم : از شما به خاطر این گفتگو سپاسگزارم
آیا چیز دیگری هست که دوست دارید به بندگانت بگیید
خداوند لبخند زد وگفت:
فقط اینکه بدانند من اینجا هستم((( همیشه )))
|
|