اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
76902 |
نام:
دلشکسته
شهر:
غربت
تاریخ:
10/19/2010 4:22:55 PM
کاربر مهمان
|
آقاجون چی می شد حاجت منو میدادی امروز خوشحالم میکردی مگه من به جز شما کی رو دارم چشم همش با خودم می گفتم مطمئنم امام رضا امروز حاجت منو امضاء میکنه ولی از صبح تا حالا منتظر خبرم ولی هیچ خبری نیست امام رضا به خدا خیلی سختی کشیدم ازهمه بدتر کوچیک شدن جلو دیگرونه بازم ناامید نیستم خواهش میکنم ازت حاجتمو بده چی میشه به کجای دنیا برمیخوره اگه یک گوشه چشمی هم به من کنی خواهش میکنم ازت آقاجون به اوج ناامیدی رسیدم دیگه زندگی برام معنی نداره اگه این حاجتم هم براورده نشه نمیدونم چیکارباید کنم تا حالا آدم غریب و بی کس رو دیدی توروخدا هرکی اینو میخونه برام دعا کنه خیلی محتاج دعام خیلی
|
|
76901 |
نام:
محمد
شهر:
بوشهر
تاریخ:
10/19/2010 3:45:07 PM
کاربر مهمان
|
عمریست که ازحضور اوجامانده ایم / درغیبت سرد خویش تنها مانده ایم / اومنتظر است تاکه ما برگردیم / ماییم که درغیبت کبری مانده ایم . هرروز تامیتوانیم دعای فرج بخوانیم که ظهور نزدیک است . زمانه، زمانه انتخاب است ایا احساس کرده اید نقاب ازچهرهها کنار میرود وچهره واقعی افراد نشان داده میشود مواظب خودتان باشید . اندکی صبر سحر نزدیک است .التماس دعا
|
|
76900 |
نام:
عطیه
شهر:
تهران
تاریخ:
10/19/2010 2:44:32 PM
کاربر مهمان
|
داستان شفايافتگي حوا حسيني ريگ چشمهاي
قلب هوا در تب و تاب بود، قطرات اشك از گوشه چشمانِ به گودي نشستهاش، زير سرش را نشانه ميرفت، دلش هوايي شده بود، زن، دستهايش را قلاب كرد و زير سرش گذاشت و نفس عميقي كشيد و به خوابش انديشيد، مادربزرگ، مثل دوران كودكي دست او را گرفته بود و با هم راهي حرم بودند، هنوز گرمي دست مادربزرگ را زير پوست دستش حس ميكرد. صداي زنگ تلفن رشته افكارش را پاره كرد.
سلام حوا، ببين از طرف اداره مأموريت دادند، فردا بايد بروم مشهد؛ كارهاتون را بكنيد كه فردا راهي هستيم.
زن با شادي گفت: خدايا شكر! به دلم برات شده بود كه امام ما را طلب ميكنه، ميدونستم كه خدا اميدي را نااميد نميكنه، بيم و اميد در دل زن گره ميخورد؛ يعني مشكلي كه سه سال با آن دست به گريبان بود و به خاطر آن از جمع گريزان بود تا چند روز آينده حل خواهد شد؟ زن شادمان و اميدوار مشغول آماده شدن براي سفر به خانه يار شد؛ به مشهد كه رسيد، دلش پر كشيد به سوي حرم، در راه، فقط در ذهنش رسيدن به حرم مولا را تجسم ميكرد. دلش مثل كبوتر بال بال ميزد تا زودتر چشمانش به گنبد و بارگاه آقا روشن شود. به راسته خيابان رسيد؛ تلألو گنبد و بارگاه، دلش را هوايي كرد.
با عجله طول خيابان را پيمود و به حرم رسيد، وارد حرم كه شد، چيزي درونش شكست، دلش لرزيد. زير لب گفت: خدايا! اينجا حرم رضاي تو است، حرم كسي كه هم تو از او راضي هستي و هم بزرگان از او راضي، پس به واسطه اين آقا نظر لطفي هم به ما كن و بر دل دردمند من مرهم بگذار. كبوترهاي حرم به زائران خوش آمد ميگفتند. حرم آكنده از عطر پاك و دلانگيز معنويت بود. چشمههاي اشك كه از زلال دلها جوشيده و شعاع نور دعا، باعث رويش گلهاي معرفت شده بود، طنين رضاجان از نقارهها در فضا ميپيچيد و گوش جان را نوازش ميداد، حوا تصميم گرفته بود سه روز اقامت در مشهد را به اميد شفا در حرم بگذراند؛ زن، چادر را روي سر لرزانش جا به جا كرد و به سوي پنجره فولاد به راه افتاد، دستش كه به پنجره فولاد رسيد، بغضش تركيد، «آقاجون سه ساله دردي به جانم افتاده كه به قول دكترا بايد تا آخر عمر تحملش كنم، دردي كه بيشتر روحم را آزار ميده و باعث شده من از جمع كناره بگيرم؛ چرا كه هر موقع جايي ميرم، احساس ميكنم نگاههاي همه به سوي من و سر لرزانم هست؛ آقاجون من شفا ميخوام. حوا و رجب دومين شب توسل را به اميد شفا در حرم ميگذراندند، زن كه تازه از زيارت برگشته بود، به سوي بچههايش رفت و به ديوار تكيه داد. حسين خواب بود، مادر، سر پسر را روي زانو گذاشت، دانههاي عرق را از صورت فرزندش پاك كرد.
پلكهاي حوا سنگين شد، چشمهايش را فروبست؛ اما گويا رو به محبوبش چشم گشود؛ مرد جوان با عجله از مقابل حوا گذشت، حوا به ناگاه از جا برخاست و به دنبال او دويد، هر چه زن بر شتاب قدمهايش ميافزود، مرد نيز تندتر ميرفت، حوا همينطور كه ميدويد به زمين خورد، سرش را كه بلند كرد، پيرمردي را ديد كه عصا در دست، در مقابل او ايستاده است. زن، عصاي پيرمرد را گرفت و بلند شد و در چشمان پيرمرد نگريست و گفت: آقا من با امام رضا(ع) كار دارم.
پيرمرد گفت: امام پشت سر تو است. زن به پشت سرش نگاه كرد، آقايي در هالهاي از نور ايستاده بود، زن نگاهش بر روي محبوبش سكته كرد، زن با هيجان گفت: امام رضا(ع) شمايي؟ آقا خيلي دلم پردرد است، خيلي سختي كشيدم، همه درها به رويم بسته است. آقا خواهش ميكنم جوابم را بده. آقا تو هم جوابم را نميدهي؟ مگر چه كار كردهام كه در خانه تو هم ب
|
|
76899 |
نام:
حسن محمودزاده
شهر:
تبریز
تاریخ:
10/19/2010 2:43:16 PM
کاربر مهمان
|
او غائب و ما منتظر آمدن هستیم(غلط)
ما غائب واو منتظر آمدن ماست (صحیح)
|
|
76898 |
نام:
محمد
شهر:
الیگودرز
تاریخ:
10/19/2010 1:31:23 PM
کاربر مهمان
|
باسلام:ولات حضرت امام رضا(ع) برهمگان مبارکباد.
|
|
76897 |
نام:
عبدا...
شهر:
رفسنجان
تاریخ:
10/19/2010 12:36:56 PM
کاربر مهمان
|
مگذار مرا در اين هياهو آقا
تنها و غريب و سر به زانو آقا
اي كاش ضمانت دلم را بكني
تكرار قشنگ بچه آهو آقا
|
|
76896 |
نام:
۳۱۳
شهر:
تهران
تاریخ:
10/19/2010 12:36:48 PM
کاربر مهمان
|
گویند جواز کربلا دست رضاست
شاهی که تجلی گه الطاف خداست
جایی که برات کربلا می گیرند
آنجا به یقیین پنجره فولاد رضاست
میلاد امام رئوف بر شما مبارک
|
|
76895 |
نام:
احسان
شهر:
بیرجند
تاریخ:
10/19/2010 10:59:07 AM
کاربر مهمان
|
بسم الله الرحمن الرحیم
رهبـر انقلاب یا امـام خامنه ای؟
مقدمه : طبق نص قانون اساسی (مقدمه – اصل دوم بند پنجم – اصل پنجم – اصل پنجاه و هفتم – اصل یکصد و هفتاد و هفتم) و همچنین بر اساس اندیشه و گفتمان امام خمینی (ره) جایگاه ولایت فقیه مقام «امامت امت اسلامی» است تا بعنوان «امام» محور وحدت «امت» در زمان غیبت حضرت حجت (عج) باشد.
بعد از رحلت امام خمینی (ره) خلاف نظر صریح آن بزرگوار و مغایر متن قانون اساسی، لفظ «امام» در شخص امام خمینی (ره) تحدید شد و برای جانشین آن حضرت مقام«امامت ولی فقیه» مسکوت گذاشته شد و عملاً نظام توحیدی «امت – امامت» مورد نظر قانون اساسی و امام خمینی (ره) به نظام «ملت – رهبر» متعارف سیستم های سکولاریستی غرب تنزل یافت.
کسانی که این تغییرات بنیادین را پایه گذاری کردند، بر نتایج خطیر آن غافل نبودند، اما برای تبعیت عموم از خواسته های خویش و تحمیل عوارض ناشی از این خط متفاوت، معمولاً شبهاتی را مطرح می کردند.
در سال 1369 پاسخگویی به این بهانه ها و شبهات انجام گرفت و نخستین بار هفته نامه «کیهان هوایی» به انتشار مقاله مفصل به قلم «محمد علی رامین» در چندین شماره متوالی (بهار 1370) همت گماشت که خلاصه ای از آن مقالات با ویرایش جدید تقدیم می شود.
شبهه اول: لفظ «رهبر» ترجمه فارسی همان کلمه «امام» است و جدال بر سر الفاظ، بی حاصل و غیر ضروری است.
پاسخ: اگر لفظ «رهبر» ترجمه جامع و دقیق کلمه عربی «امام» باشد و جایگاه این دو لفظ در عرف جامعه اسلامی و معارف دینی ما یکسان باشد، بدیهی است که جدال کلامی بر سر دو تعبیر مترادف و همشأن، عملی بیهوده و خلاف عقل است. اگر ما این دو لفظ را از هر جهت یکسان بدانیم، اولین سؤالی که پیش می آید این است که چرا نویسندگان قانون اساسی هر دو تعبیر «امامت» و «رهبری» را در مقدمه و متن اصول قانون اساسی به کار گرفته اند و به همان ترجمه فارسی «امام» یعنی «رهبری» اکتفا نکرده اند؟ مثلاً در بخشی از مقدمه قانون اساسی چنین آمده است:« بر اساس ولایت امر و امامت مستمر، قانون اساسی زمینه تحقق رهبری فقیه جامع الشرایطی که از طرف مردم به عنوان رهبر شناخته می شود (مجاری الامور بیدالعلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه)، آماده می کند تا ضامن عدم انحراف سازمانهای مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود باشد.» بنابراین اگر کسی بر اساس شرایط و ضوابط قانون اساسی [ اصول یکصد و هفتم و یکصد و نهم] عهده دار مقام رهبری مردم شد، علاوه بر مسئولیت بر امور مسلمانان برای صیانت از اصل «استمرار امامت» به عنوان «امام امت» نیز مطرح است و هرگز کسی که مؤمن و معتقد به مبانی نظام مقدس جمهوری اسلامی است، این موضوع را انکار نخواهد کرد، زیرا پنجمین بند از اصل دوم قانون اساسی چنین می گوید: «جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایۀ ایمان به امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی.» باید توج
|
|
76894 |
نام:
عطیه
شهر:
تهران
تاریخ:
10/19/2010 10:57:53 AM
کاربر مهمان
|
قبل ازازدواج
یکی از دلایل شکست در زندگی زناشویی این است که افراد پیش از ازدواج مکالمه طولانی و جدی با یکدیگر ندارند. در اینجا سوالاتی را مطرح کرده ایم که به شما در شناخت بهتر همسر آینده تان کمک می کند. حقیقتا این سوالات کلید طلایی هستند و اگر شما و همسرتان این نکات را از یکدیگر بدانید امکان شکست در ازدواج تان کمتر خواهد بود.
● چه عادت هایی دارد؟
آیا شما سحرخیز هستید؟ همسر آینده تان چطور؟ چند ساعت در شبانه روز تلویزیون تماشا می کنید؟ آیا طرف مقابلتان آدم ولخرج، مقتصد یا خسیسی است؟ چقدر کار می کند؟ بهتر است بدانید همسر آینده تان چقدر زمان صرف حمام رفتن، خوابیدن یا کارهای شخصی اش می کند؟ آیا این زمان ها با ساعت طبیعی زندگی شما در تداخل است یا نه؟
● زبان ابراز عشق طرف مقابلتان چیست؟
وقتی از صمیم قلب به کسی که دوستش دارید حرف های دلتان را می زنید در او احساس عشق را بیدار می کنید. برخی افراد زمانی که یک هدیه دور از انتظار از طرف مقابل دریافت می کنند به اوج عشق می رسند. روشی که به وسیله آن افراد به عشق می رسند «زبان عشق» آنهاست. این زبان می تواند تماس فیزیکی، سپری کردن اوقات فراغت با یکدیگر یا کلمات عاشقانه و هدیه باشد. مطمئن شوید که زبان عشق یکدیگر را پیدا کرده اید.
● نظر طرف مقابل در مورد فرزند چیست؟
آیا شما فرزند می خواهید؟ چند تا؟ آیا شما و همسر آینده تان بر سر تعداد فرزندان موافق هستید؟ بسیار مهم است که هر دو موافق یک نوع روش تربیتی خاص باشید.
● روابط خانوادگی او چگونه است؟
خانواده او چگونه هستند؟ افراد خانواده چگونه با یکدیگر رفتار می کنند؟ دانستن این مطالب به این معنا نیست که شما حتما در آینده خانواده ای شبیه خانواده همسرتان خواهید داشت، اما به شما در شناخت بهتر و بیشتر او کمک می کند. بیشتر شخصیت او در همان خانواده شکل گرفته است. همه خانواده ها مشکلاتی دارند، از ابتدا موضع خود را مشخص کنید، آیا دوست دارید با آنها بیش از حد صمیمی شوید یا می خواهید فاصله را با آنها نگه دارید؟
● طرف مقابل چگونه از پس لحظات سخت بر می آید؟
ازدواج همیشه آسان نیست، اختلاف نظر همیشه وجود دارد. گاهی اوقات شما و همسرتان هر دو خسته اید و به کمی تنهایی نیاز دارید. در کنار مشکلات کوچک مشکلات بزرگ هم به وجود می آید. از دست دادن شغل، بارداری بدون برنامه ریزی، سقط بی دلیل جنین، فوت یکی از اعضای خانواده، تصادف ماشین، بیماری های جدی،… همه و همه مشکلات غیرقابل پیش بینی هستند. آیا شما و همسرتان در مواجه با این مشکلات دلسرد می شوید؟ آیا شما یا همسرتان برای کنترل امور به یکدیگر کمک می کنید؟ آیا یکدیگر را در شرایط سخت تنها نمی گذارید، حتی اگر زندگی آن طور که تصور می کردید پیش نرفته باشد؟
● آیا هر دو اعتقادات مذهبی یکسانی دارید؟
همسر آینده شما ممکن است یا بسیار مذهبی باشد یا اصلا مذهبی نباشد، اما به هر حال بیشتر افراد حد معقولی از مذهب را در زندگی شان دخالت می دهند. اگر شما و همسرتان اعتقادات مذهبی متفاوتی دارید، چگونه می خواهید فرزندانتان را تربیت کنید؟ حتما لازم نیست که بر سر کوچکترین مسائل دینی با هم موافق باشید، اما باید در اصل پیرو یک اعتقاد باشید.
● انتظار او از ازدواج چیست؟
از کار خانه گرفته تا حساب های پس انداز، همسرتان از شما انتظار دارد در زندگی زناشویی چه مسوولیتی داشته باشید؟ شما از او چه انتظاری دارید؟ آیا انتظار دارید یک زندگی زناشویی عاشقانه داشته باشید یا فکر می کنید این کا
|
|
76893 |
نام:
فاطمه
شهر:
بندر عباس
تاریخ:
10/19/2010 10:57:04 AM
کاربر مهمان
|
ای کاش هیچ گاه بی مادر نمی شدم قدر این جواهر رابدانید
|
|