اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
76772 |
نام:
تنهای غریب
شهر:
رشت
تاریخ:
10/13/2010 11:21:23 AM
کاربر مهمان
|
دوباره دلم هوای شلمچه را کرده است...
ای کاش دوباره آن روزها تکرار شود و من بتوانم عشق حقیقی را در آنجا دریابم.
www.parvazesokhteh.blogfa.com
|
|
76771 |
نام:
عطیه
شهر:
تهران
تاریخ:
10/13/2010 10:37:34 AM
کاربر مهمان
|
جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت. مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت، به او گفت پادشاه ، اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای از بندگان خدا هستی ، خودش به سراغ تو خواهد.
جوان به امید رسیدن به معشوق ، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت .
روزی گذر پادشاه بر مکان او افتاد ، احوال وی را جویا شد و دانست که جوان، بنده ای با اخلاص از بندگان خداست . در همان جا از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند . جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و پادشاه به او مهلت داد .
همین که پادشاه از آن مکان دور شد ، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نا معلوم رفت . ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به جست و جوی جوان پرداخت تا علت این تصمیم را بداند . بعد از مدتها جستجو او را یافت . گفت: (( تو در شوق رسیدن به دختر پادشاه آن گونه بی قرار بودی ، چرا وقتی پادشاه به سراغ تو آمد و ازدواج با دخترش را از تو خواست ، از آن فرار کردی؟ ))
جوان گفت: (( اگر آن بندگی دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود ، پادشاهی را به در خانه ام آورد ، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانهء خویش نبینم؟
|
|
76770 |
نام:
سميه
شهر:
ناکجا آباد
تاریخ:
10/13/2010 9:22:48 AM
کاربر مهمان
|
نمی دونم چرا درد دلامو تو سایتتون نمی بینم شاید فکر کردین صحبت ایی که کردم مناسب سایتتون نبوده ولی من به شدت گرفتار مسئله ای هستم که نوشتم کمکم کنید.
ضمنا ساناز تنها و مامان یمنا هیچ وقت از رحمت خدا ناامید نباشین توکل کنید و بسپارین دست خودش اون وقت منتظر باشین ببینین چه قدرتی داره و چه معجزه ای میشه
امتحان کنید من تجربه اشو دارم.
به امید شفا
|
|
76769 |
نام:
م
شهر:
بجنورد
تاریخ:
10/13/2010 8:48:16 AM
کاربر مهمان
|
سلام هرجا که بگن هرچی دلتنگت می خوادبگو آدم واقعاً از بعضی دلگرفته های خاصش می گه ولی اینجا من ازهمه درد دلهام تویک جمله می گم خیلی سال هستش منتظر جواب آقام هستم شما که ازمن نزدیکتر هستین ازش بخواین جواب منو بده.
|
|
76768 |
نام:
حامد
شهر:
تهران_نارمک
تاریخ:
10/13/2010 1:13:48 AM
کاربر مهمان
|
سلام ممنون از همه عزیزانی که تو سایت کار میکنن واقعاکارتون حرف نداره
اجرتون با حضرت زهرا(س)
خدایااین توفیق رو به ما بده که ادامه دهنده راه شهدا باشیم...
آمین
|
|
76767 |
نام:
سهرابی
شهر:
ابدانان
تاریخ:
10/13/2010 12:01:54 AM
کاربر مهمان
|
روزها گذشتند مادر حسرت روز بهتر دست وپا زدیم زمانه لحظه ای درنگ نکردو رفت مارا با خود برد تا جوانی را با خود ببرد ولی افسوس این را درک نکردیم که یک بار جوانی میکنی یک بار زندگی میکنی چرا این یک بارها بهترین بار نباشد چون زندگی دنده عقب ندارد مرود وهر چه کردی ثبت در تمام ثانیه های که ازعمر میرودودقیقه و ساعت و روزوماه وسال میشودبیایددرست فکر کنیم بیاید به خاطر همین که یک بار فرصت داریم انرا به بهترین نحو ممکن انجام دهیم
|
|
76766 |
نام:
احمد
شهر:
زیر آسمون آبی
تاریخ:
10/12/2010 11:34:40 PM
کاربر مهمان
|
خیلی از آقایون میگن که بی حجابی زنها دست ما نیست.تقصیر شوهرها و پدر و مادرهای خانمهای بد حجابه ،اما باید بگم که آقای محترم:
نگاه تو باعث تایید بی حجابی میشه و تو از همه مقصرتر خواهی بود.
خواهرم حجابت را،برادرم نگاهت را
به حرمت خون شهیدان نگاه دار...
|
|
76765 |
نام:
روشنک
شهر:
کاش مدینه فاضله بود
تاریخ:
10/12/2010 6:02:46 PM
کاربر مهمان
|
نه خیلی بیشتر از یک ارسال دلم تنگ شده!
. . . . .
دعاتون میکنم
* * * * *
التماس دعا:
اونکه میخواد فاطمه شه
از .. از .. از جایی که نیست!
|
|
76764 |
نام:
روشنک
شهر:
کاش مدینه فاضله بود
تاریخ:
10/12/2010 5:54:04 PM
کاربر مهمان
|
خدا رو شکر
خدایا شکر که میذاری به آسمونت نزدیک شم
خدا رو شکر که احساس میکنم میتونم به آسمون نزدیک شم
* * * * *
ملتمس دعاهای آسمونیتون
|
|
76763 |
نام:
قلم دانش آموز
شهر:
یزد
تاریخ:
10/12/2010 5:43:23 PM
کاربر مهمان
|
سلام.
خدا قوت.
سایت خوبی دارید.
خوشحال میشم به وب من هم یه سر بزنید و من رو با نکته نظرات ارزشمندتون راهنمایی کنید.
منتظرتون هستم.
یاعلی مدد.
اللهم عجل لولیک الفرج.
|
|