اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
76582 |
نام:
نفيسه
شهر:
الان ديگه تهران
تاریخ:
10/2/2010 10:07:50 AM
کاربر مهمان
|
سلام به رسم ادب به رسم وفا
واي خدا چقدر خوشحالم كه دوباره به جمعتون برگشتم خيلي خيلي خيلي خيلي دلم براي همه تون تنگيده بود مخصوصا براي خانم ايمان خانم محمدي اميداميداميد اتنا سربازگمنام اساتيدمحترم خلاصه همه وهمه وهم
يه التماس دعاي مخصوص يه ياعلي به وسعت دلاتون با كلي اميدوانرژي شروع كنيد بابا مشكلاتو بديد دست هموني ك اون بالا منتظريه دعايه ندااز شماس
بايه عالمه حرف اومدم اما وقت تنگه دوستتون دارم خداخيرتون بده براي همه دعاكنيدمريضا اسرا سربازا مخصوصا مسافرا اموات دلشكسته ها بيكارا بي بچه ها بي پولا خيالتون رو راحت كنم خلاصه براي همه و دانشجوها ومحصلا
دوستتون دارم يه عالمه خيلي خيلي بازم كمه
الهم صل علي محمد وال محمد وعجل فرجهم
|
|
76581 |
نام:
ايمان
شهر:
تاریخ:
10/2/2010 9:20:10 AM
کاربر مهمان
|
به نام نامی بی کسان
امروز عشق را از چشمانت خواندم. امروز گلبوته های دوستی در قلب مهربانت فضای خاطرم را عطر آگین کرد و تو برای اولین بارمحبتت را برایم ثابت نمودی.
من هر روز به انتظار دیدنت می ایستم تا بلکه بتوانم صورت مهربانت را نظاره کنم. هر زمان که از دیدنت باز می مانم به تماشای عکس های زیبایت می نشینم. هر گاه با لبخند مهربانت سلامم را پاسخ می دهی در درونم شور و نشاط بر پا می کنی. هر گاه صدای گامهای پرتلاشت بر روی کاشی قلبم طنین می اندازد آرامش پیدا می کنم. از بین صداهای متعددی که از کلاسها به گوشم می رسد به دنبال صدای طنین مهربان تو می گردم.
با قلبم پیمان بسته بودم که هیچ گاه راه عشق را برای هیچ کسی باز نکنم، ولی تو با شراره های نگاهت قفل آهنی را شکستی و آرام آرام غبار غم را از روی پنجره ی مسدود قلبم پاک کردی و محبت را همانند دانه ای درقلبم کاشتی و ریشه هایش را در چشمانت قرار دادی.
می دانم تو نیز درقلبت آهنگ دوستی نغمه سرایی می کند وپرنده ی خیالت این بار زمزمه ی عشق من را در فضای بیکران چشمانت ثبت می کند. غنچه های کوچک قلبم که رنگ عطش را دارد با صدای خنده هایت که حاکی از محبت عشق شگفته می شود.
می دانی دوست ندارم که بگویم دوستت دارم درست است. احساس می کنی که عاشقت هستم و تو بهتر از هر کس دیگر می دانی که دل مهربان سرزمین رویش گلهای محبت است.
هوایم هوای تو ، دلتنگم برای تو، تنهایم به یاد تو، زندگیم فدای تو
|
|
76580 |
نام:
سارا
شهر:
اراک
تاریخ:
10/2/2010 8:33:30 AM
کاربر مهمان
|
دلم گرفته میدونی چرا چون فکر میکنم توی زندگی خیلی اشتباه کردم خیلی حالا هم احساس میکنم وقت ندارم و دیگه زمانی باقی نمونده تنهام و احساس تنهایی شدیدی میکنم کم کم دارم افسرده میشو ولی تا حالا هم با یاد خدا اروم بودم همین حس اینکه خدا به من کمک میکنه کمی ارامم میکنه . یعنی اینده چی میشه ؟؟؟؟؟؟
|
|
76579 |
نام:
محمد باقري
شهر:
ساري
تاریخ:
10/1/2010 8:47:12 PM
کاربر مهمان
|
سرزمين كربلا يادش به خير
|
|
76578 |
نام:
ایوب
شهر:
مشهد
تاریخ:
10/1/2010 7:57:40 PM
کاربر مهمان
|
خذایا هرکه به تو وکتاب اسما نیت توکل می کند نا امیدش نکن آمین
|
|
76577 |
نام:
حسینی
شهر:
مشهد مقدس
تاریخ:
10/1/2010 6:12:50 PM
کاربر مهمان
|
کاش این جمعه می آمدی و در غروب این جمعه مثل همیشه دلم را، راهی غربت انتظار تا جمعه دیگر نمی کردی. کاش می آمدی تا نماز مغرب را درجوار بارگاه علی بن موسی الرضا (ع) ................. با تو اقامه می کردم
|
|
76576 |
نام:
زهره
شهر:
آمریکا
تاریخ:
10/1/2010 5:03:56 PM
کاربر مهمان
|
مرا دوست دارد ؟
|
|
76575 |
نام:
مسیحا
شهر:
مشهد
تاریخ:
10/1/2010 4:37:56 PM
کاربر مهمان
|
بتابان بر دلم نورت نگارا
مكن نوميدم از رويت خدایا
|
|
76574 |
نام:
طه
شهر:
اسمونی ابی
تاریخ:
10/1/2010 11:20:50 AM
کاربر مهمان
|
* آدمها چه راحت با جابجايي يک نقطه از خدا جدا ميشوند.*
|
|
76573 |
نام:
شهر:
تاریخ:
10/1/2010 11:09:53 AM
کاربر مهمان
|
در اضطراب چه شبها که صبح شان گم شد
چـه روزهـا کــــه گـرفـتـــــار روز هـفــــتـم شد
چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسيد
و جـمـعــــه روز تـفــــرّج بـــــراي مـــــردم شـد!
چه قــدر شنبـه و يـک شنبـه و دوشنـبه رسيد
ولي همـيشه و هـر هـفـتـه جـمـعـه هـا گم شد
چه هفتهها که رسيد و چه هفتهها که گذشت
شمـارشي کــه خلاصـه بـه چـنـد و چـنـدم شد
و هـفـتـهاي که فـقـط ريـشه در گذشتن داشت
بـراي شعـله کـشيـدن بـه خـويـش هـيـزم شد
نـه شنـبـه و نـه بـه جـمـعـه، نـه هيـچ روز دگر
در انتــظار تـو قـلـبـي پـــر از تـلاطـــــم شد !؟
کـــدام جــمـعـه مـــوعـــود ميزنـي لـبـخـنـد
بـه اين جـهـان کـه پـر از قـحطي تبسم شد؟
بــراي آمــدنـت جـــمــعــهاي مـعـــيــن کـــن
کـه هـفتـهها همـهشـان خـالي از تـرنـم شد
http://islamdinehagh.blogfa.com
|
|