هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
7242
نام: سارا
شهر: تهران
تاریخ: 4/13/2005 2:45:39 PM
کاربر مهمان
  آرزو کنیم همه به آرزوهاشون برسن.
7241
نام: عسل
شهر: تهران
تاریخ: 4/13/2005 2:26:14 PM
کاربر مهمان
  سلام...

سلام به بهترین عشق روی زمین.

میدونم حالا فکر میکنی که من عاشقم آره حتی هزار

بار دیگه هم میگم.

میدونی من عاشق کسی شدم که حتی من و ین در صد هم دوسف نداره .

ولی خوب چیکار بکنم اخه؟

میدونی من الان ۱۳ماه وبیست و چهار روز که باهاش

حرف نمی زنم.

"خیلی دوستش دارم" ..................... .
7240
نام: elham
شهر: viyan
تاریخ: 4/13/2005 1:40:58 PM
کاربر مهمان
  salam be meskindost va gharibe
mamnonam
vaghean mamnoonam
kheili mamnoonam
7239
نام: سید محمد حسین
شهر: تهران؟؟؟؟؟
تاریخ: 4/13/2005 1:09:42 PM
کاربر مهمان
  خدا خیلی خوبه. نه؟
من که دوستش دارم. چون تنها موجودیه که لیاقت دوست داشتن رو داره. امشب یه دنیا غم رو دلمه. نمی دونم چرا؟ کاش یه هیئت پا میداد می رفتم.
گرچه یک دنیای غم رو دلمه
دلخوشم دست حسین رو سرمه
با تموم سختی هام، غم ندارم
چونکه مادر حسین، مادرمه
اگر دل پر گناهم زهرا رو مادر می دونه
علی مرتضی برام مثل یه بابا می مونه
7238
نام: شیرین
شهر: تهران
تاریخ: 4/13/2005 12:27:41 PM
کاربر مهمان
  خیلی دلم گرفته است .
خدایا کمکم کن .
7237
نام: امید
شهر: تهران
تاریخ: 4/13/2005 12:07:35 PM
کاربر مهمان
  اقاکارخودتون وشهرتون درسته
7236
نام: دانیال
شهر: حالا
تاریخ: 4/13/2005 10:37:29 AM
کاربر مهمان
  از همون که خودش میدونه ممنونم که منو بخشید
شعراش منو کشته
دلم میخواد شعراشو بزنم تو سایت
بزنم؟
7235
نام: حسن
شهر: تهران
تاریخ: 4/13/2005 10:33:00 AM
کاربر مهمان
  سلام بر امام زمان
سلام خواهرم مونا
من همزمانی مثل شما فکر میکردم ولی اشتباه بود .....
ولی این نیست انهای که خدا دوستشان داره خدا میخواد که در همین دنیا عذاب کشیده تادر زمان مرک به برزخ وبهشت برزخی بروند
صبر داشته باشید این زندگی مادی اصلا ارزش ندارد
7234
نام: حلاج
شهر: تهران
تاریخ: 4/13/2005 9:41:30 AM
کاربر مهمان
  بنام خدا
در طلوع نگاهی اشکبار ..آنجا که از پس کوه های عصیان ونافرمانی ..خورشید امید به عفوت سر بر می آورد ..تا به یمن کرمت مرغ پر وبال شکسته جانم بال وپری دیگر بگیرد ....ودر انتهای کره خاکی ..جاییکه آخرین نقطه روز وشب در تلاقی است حس غریبی به توام می کشاند .....نه تومی خوانیم ونه خویش دستی بسویت میگشایم ...نه تلاشی و نه اراده ای که ترا بیاری طلبم ..کوشش اندکم جز برای گذران لحظات تنهاییم نتیجه ای در بر نخواهد داشت ...و هر آنچه هست دست وپا زدن است برای احساسِ (بودن ) .
بودنی که تو اینگونه میخواهی ..ومن ناتوان ! سپری کردن این چند صباح که غلطیدن در لذات است و شعف وشادی زود گذر ..!اگر چه با اندک نگاهی نشاط وکامیابی وصال لذتی ابدی خواهد بخشید ..لیک این وجودِ ذی جودِ پادر بندِ دوپا ....نه دستی به ندبه دارد ونه خواهشی والتماسی از چشم ودل تا تو بخوانی ....و نه خویش را در اعماق تباهی میکشاند تا تکلیف بودن ونبودن یکسره شود ..!
چه دلفریب و زیباست خویش را بی خویش کردن واحساس تلاءلوء انوار پاکت را در جسم جاری ساختن تا با این روءیا ..روح نیز کرانه بگیرد ..!
و اما این سرا .......برای ماندنی ابدی است !چون کوثر تو حلاوت بخش دنیایم شده ..لذت دیدن بندگان خالص و نابت .. همانانیکه دائم الذکرند و وجیه المنظر ...بشّاشند و وخوشرو وخوش طینت ..آنانیکه با نگاهشان هماره اولیاء خاصت را یاد آورند و بذر شوق در دل میکارند وبا ندیدنشان نهال ترس واضطراب بر دل مستولی میشود ....و چون اینگونه اند ..تو را متذکر ..!...ای هستی بخش ...بر امیدمان به عفوت بیفزا و شعف دیدارت را بر روحمان جاری ساز ...
یا ارحم الراحمین ..
7233
نام: محمد
شهر: تبریز
تاریخ: 4/13/2005 9:26:29 AM
کاربر مهمان
  بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
<<ابتدا <قبلی 730 729 728 727 726 725 724 723 722 721 720 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=725&mode=print