اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
72302 |
نام:
ایمان
شهر:
توکل به خدا
تاریخ:
12/15/2009 8:32:46 AM
کاربر مهمان
|
سلام بر آقاسید مرتضی بزرگ محفل که حتی نامت هم به آرامشی که می خواهم می رساندم اما سید خیلی دلتنگ شماشده ام با اینکه می آیم و برایتان می نویسم اما یه جائی بازم کم میارم التماس دعا دارم کمک کن
سلام بر تک تک دوستان و همراهان آقا سید مرتضی و مدیران محترم محفل سید مرتضی
سلام بر چه فرقی می کنه گرامی / سبکبار شیرین سخن / خروش بزرگوار / امیدوار گرامی (ممنون از زحمتتون التماس دعا )
سلام بر سارا خانمهای گرامی ( سارای عزیزم خدا بزرگ است این همه نگران مادر نباش ، بهرحال هر چه سرنوشت آدمی باشد بی کم و کاست اجرا خواهد شد اما باز هم می گویم امید داشته باش و نگران نباش و از حالا تحملت را بیشتر کن دختر خوب و صبورم ) / مریم خانمهای گرامی ( مریم گرامی از انتظار بهار و بارون خیلی روز میشه که بی خبرم در درس و کارهای روزمره موفق باشی ) / انسیه گرامی ( برایم بنویس تا آرام شوی ) / فریال و فائزه گرامی / یاس سفید گرامیم ( با آرزوی صبر بیشتر و تحمل قبول این درد بزرگ برای شما دختر خوبم ) / خوشبخت انشاالله گرامی ( خوشحالم از دیدن نوشته هات و اینکه قدری آرام گرفتی / سعید سناتور گرامی / سیب و علیرضا گرامی از همدان / فیروزه و ساقی گرامی از ترکیه / پرستو از ساوه / نیاز از تبریز و تهران / امید امید امید گرامی / خانم محمدی بزرگوار / بنده های خدا از جزیره مجنون و تهران / گمنام گرامی / سرباز گمنام ارجمند / عاشق مهدی گرامی / مجنون الحسین گرامی / و دیگر دوستان گرامی و ارجمند که نامشان ذکر نگردید یا جدید الورود هستند همگی سلام و عرض ادب و التماس دعا
دوست خوبم ممنون از اینکه مرا محرم حرفات میدونی و می نویسی بنویس تا به آرامشی که می خواهی برسی اما صبر را فراموش نکن
سلام بر ساحل گرامیم یکی دو روز میشه غم و ناراحتی بزرگی در نوشته هات می بینم تو کلبه که نمی نویسی ، دلخوری از چیزی ناراحتی ، بی احترامی دیده ای ، پریشانی واسه چی ، فکر نمی کنی اگر حرف بزنی و در درون خودت نریزی که عصبی بشی بهتره ، برایم بنویس من که قبول کرده ام سنگ صبورت باشم و حرفایت را بشنوم و بخوانم با جان دل هم بخوانم شاید بتوانم کمی از درد درونت را کاهش دهم ، من که سعی کرده ام طوری برایت بنویسم که روح حساست را آزرده نکنم اما اگر از نوشته ای یا سخنی به ریختی قصد و منظوری در کار نبوده است بنویس تا به آرامش برسی و شاد زندگی کنی چون شادی تو در زندگی شاد بودن و آرامش همه اطرافیان علی الخصوص خود من را به همراه دارد . مواظب خودت باش در کارهایی که در پیش داری با دقت بیشتری برخورد کن که خدای نکرده اتفاق خاصی را در پی نداشته باشد.
یاعلی
باورم اين بود با هم سبز را معنا كنيم
يك حرف را بشكنيم و عشق را پيدا كنيم
|
|
72301 |
نام:
روح الله
شهر:
تهران
تاریخ:
12/15/2009 8:23:35 AM
کاربر مهمان
|
مامنتظریم تامحرم گردد هنگامه امتحان میسرگردد
مامیدانیم وتیغ وحلقوم شما یک مو زسر علی اگر کم گردد.........
|
|
72300 |
نام:
هادی
شهر:
اهل گناه
تاریخ:
12/15/2009 8:17:25 AM
کاربر مهمان
|
O Allah what did he finds who lost you, and what did he loose who found you. Imam Hussain as الإمام الحسين
|
|
72299 |
نام:
.
شهر:
.
تاریخ:
12/15/2009 7:03:09 AM
کاربر مهمان
|
سمّی که در ذهن توست
دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند.
عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا ســــمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
داروساز گفت اگر ســــم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا ســــم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد تا در این مدت با مادر شوهر مدارا کند تا کسی به او شک نکند.
دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقـداری از آن را در غـذای مادر شوهـر می ریخت و با مهربانی به او می داد.
هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادر شوهر هم بهتر و بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: آقای دکتر عزیز، دیگر از مادر شوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا ســــم را از بدنش خارج کند.
داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم ســــم نبود بلکه ســــم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است.
نتیجه اخلاقی : دل چو به مهر تو مصفا شود، دیگر از آن کینه سراغی مباد!
|
|
72298 |
نام:
فرنوش
شهر:
شیراز
تاریخ:
12/15/2009 5:02:10 AM
کاربر مهمان
|
فقط خدارو داریم پس حسابی حواسمون بش باشه
|
|
72297 |
نام:
بی آبرو
شهر:
پشت کوه
تاریخ:
12/15/2009 2:44:29 AM
کاربر مهمان
|
سلام ، من یه جوان ۲۰ ساله هستم و از داستان قیام امام حسین وعاشورا تقریبا هیچی نمیدونم ، در ضمن نمیدونم حضرت علی اصغر کیه ، نمیدونم حضرت زینب کیه ، نمیدونم حضرت اباالفضل کیه ، نمیدونم حضرت معصومه کیه ، حالا هم به خاطر سنم روم نمیشه از کسی بپرسم ، نخند ، به نظر شما چکار کنم ؟
یکی منو راهنمایی کنه لطفا !
میدونم خیلی ضایعم.
منتظرم ...
خدافظ .
|
|
72296 |
نام:
سام .سهرابی
شهر:
مریوان
تاریخ:
12/15/2009 1:09:45 AM
کاربر مهمان
|
آموزش باکلاس شدن
*
سعی كنید هرروز لباسهایتان را آپگرید كنید
*
داشتن موبایل شیك و جدید خیلی مهم است
*
برای موبایلتان چند جلد بخرید تا بتوانید موبایلتان را به سادگی با لباستان هماهنگ كنید
*
مدل مو خیلی مهم است هرچه در این زمینه هزینه كنید باز هم كم است
*
هر روز چند كلمه جدید از دیكشنری استخراج كنید تا به هنگام نیاز به كار بگیرید
*
اگر با كسی قرار میگذارید با نیم ساعت تاخیر به سر قرار بروید وا ز خیابانهای شلوغ گله كنید
*
مكالمات تلفنی خود را به چند ثانیه خلاصه كنید. خانومها بیشتر تمرین كنند
*
در میهمانی چای را با قند نخورید بلكه با نوك قاشق كمی شكر ریخته و فقط دو بار به هم بزنید
*
و چای را به یكباره نخورید بلكه یك كم چای بخورید چند كلمه حرف بزنید كمی چای كمی حرف ..... و
*
یوگا ورزش با كلاسی است حتما این ورزش را یاد بگیرید
*
هنگامی كه كرایه میدهید هیچ وقت پول خرد ندهید حتی المقدور تراول یا بیست هزار ریالی بدهید
*
هر روز یك روزنامه به زبان انگلیسی خریده و هر كجا میروید همراهتان ببرید
*
به كلاسهای آموزش موسیقی رفته و همیشه كیف گیتار به دوشتان بیاندازید
*
همیشه چوب اسكی و چوب گلف را در ماشینتان داشته باشید
*
در رستوران یا در میهمانی نصف كباب تان را میل نكرده و در بشقاب دست نخورده باقی بگذارید
|
|
72295 |
نام:
علی رسولی
شهر:
کرج
تاریخ:
12/15/2009 1:04:58 AM
کاربر مهمان
|
با سلام خدمت برادران و خواهران
سالهای سال بسیاری از ما مسلمانان تصورمان از مومن بودن و تدین انجام بموقع و دقیق و درست نماز وعبادات و مستحبات و زیارات ودیگر امور عبادی همچون روزه و حج بود.اینها همه برای مسلمانی و سعادت آخرت لازم است-اما آیا فقط همینها کافی است؟ طاعات و عبادات برای نزدیک شدن به خدا و انجام وظیفه بندگی است و چون نیروی محرکی است برای دیگر وظائف و کارهای انسان.هریک از ما مسلمانان در برابر جامعه و بشریت مسئولیم.باید در اصلاح کجرویها و انحرافات بکوشیم.باید دردهای اجتماعی بشری را درمان کنیم. اگر در گوشه ای زنی بی سرپرست و کودکی یتیم در رنج و گرفتاری است-مسئولیم اگر قدمی برای حل مشکل برنداریم.اگر جوانی-پسری-دختری نیاز به ازدواج و تشکیل خانواده دارد و موانع متعدد راه او را بسته و او به سوی انحراف یا اختلالات روحی و جسمی می کشاند-مسئولیم.اگر انسانهایی به دلیل فقر ناشی از بیکاری یا گرانی به رنج و زحمت افتاده یا به بیماری و معلولیت دچار شده یا به فساد کشیده شده اند-مسئولیم (قابل توجه اشخاصی که هرچه بیشتر درآمد و ثروت بدست می آورند باز هم خود را برحق می دانند و به لیاقت خود افتخار می کنندو خیری به دیگران نمی رسانند-از کجا معلوم که بخش بزرگی از ثروت آنان حق دیگران نباشد؟)اگر بیماری که چشم خانواده ای و انسانهایی به اوست در اثر گرانی هزینه درمان-بهبود نیابد و معلول شود یا فوت کند-مامسئولیم.اگر انسانهایی در اثر بدآموزی و نادانی وگمراهی و غیره به مصرف سیگار و مواد مخدر کشانده شده و تباه شوند-ما مسئولیم.اگر در اثر تبلیغات گمراه کننده-جهالت و بی خبری برخی دختران و زنان به بی حجابی و خودنمایی و بی عفتی کشانده شوند-ما مسئولیم.اگر در اثر شدت و سختی کار انسانهایی بیمار و ناتوان شوند تا باعث سود سرمایه و دارایی ما شوند (مانند کارگرانی که مجبور به انجام کارهای سخت و خطرناک هستند)مسئولیم.حالا نمی دانم هریک از برج سازان باعث مرگ یا آسیب و معلولیت چند تا از کارگران خود شده اند؟نمی دانم سرمایه داران و ثروتمندانی که برای جلوگیری از هزینه بیشتر -حقوق کارمندان خود را بسیار کم می کردند یا بیمه پرداخت نمی کردند یا برخی را اخراج می کردند-به بار سنگین گناه خود فکر کرده بودند یا نه؟ اگر آموزش های علمی بر گرفته از منابع غربی و اومانیست ها باعث انحراف فکری یا گرایش به کفر و شرک در برخی جوانان ما شد-مسئولیم.اگر خانواده هایی در اثر طلاق متلاشی شدند و آسیب جدی به زنان و مردان و کودکان و نوجوانان ما وارد شد-ما مسئولیم. اگر معاشرت و اختلاط بی رویه زنان و مردان نامحرم و دختران و پسران ما در مجامع عمومی و کاری و آموزشی و فرهنگی باعث نفوذ شیطان و زمینه فساد و آسیب خانواده ها شد-ما مسئولیم.اگر برخی کالاها و محصولات تولیدی و موادغذایی وبهداشتی وآرایشی و غیره باعث آسیب جسمی و روحی یا اجتماعی شد(مانند برخی بازی های کامپیوتری) ما مسئولیم.
موارد بسیار دیگری هم وجود دارد.ممکن است برخی از مردم تصور کنند که اینها وظیفه حکومت است و ما به تنهایی وظیفه نداریم.یا باید منتظر امام معصوم باشیم تا امور اصلاح شود.همه ما در انتظار ظهور حضرت مهدی (ع)بی تاب شده ایم و منتظریم تا با ظهور حضرت حق و عدالت و آرامش و پاکی بر جهان حاکم گردد.درست است ولی به هر حال در حد خود وظیفه داریم و باید تا جایی که ممکن است-در اصلاح وهدایت کوشش کنیم.می توانیم دور خود دیوار بکشیم و مدام به نمازهای مستحب و عبادت و روزه و شب زنده داری و زیارت و غیره بپردازیم.این یعنی اسلام منفعل و گوشه گیر و معلوم نیست تا چه حد د
|
|
72294 |
نام:
نفیسه
شهر:
لس انجلس
تاریخ:
12/14/2009 10:54:02 PM
کاربر مهمان
|
سلام به رسم ادب به رسم وفا
خانم ایمان فوق العاده ایداز حال دختر داییتون چه خبر؟
اقارضاواقعاممنونم اماعهدی با دلمومعشوقم دارم که تاجان دربدن دارم...خیلی ممنون برادرخیلی ممنون
اتنا کجایی؟دلم برات تنگ شده
مریم خانم نمی بینمت یاد ماکه هستی؟
امیدامیدامید همسنگریه خوبم من که معذرت خواستم پس کجایی؟یه خبری ازخودت بده بهم دیروز نذرمو برات اداردموتمومشد یه چیزی بگویه حرفی بزن نگرانتم
معراج نمیدونستم دست به قلم هم دارید بابادمتون گرم هفته ی اولی که اومده بودم اینجامنم احساس غربت میکردمودنبال یه دوست میگشتم من به لطف خداپیداکردم اگرچه من دوست خوبی براش نبودم اماشمااجرتون روتواین دنیاواون دنیاحتما میگیریدازاون مشکلتون چه خبر؟
خانم محمدی ازاون فرشته کوچولوچه خبر؟
سارا زهرا نایب الزیاره همه ی اونایی که دستشون ازاماکن مقدسه کوتاهه باشیدا!ممنون!
ملیحه من اینجاسعی میکنم بااین حماقتها بجنگم تواونجامحکم وایسابرای تووهمه بروبچه های مثل تودعامیکنم.
خوشبخت گرامی خوشبحالتون که امیدامیدامیدوخانم ایمان دوستتونن همین!هی!
علیرضاازهمدان همسنگری کوشی؟نیستی؟
یگانه دلتنگ نوشته هاتیم غیبتت داره طولانی میشه ها!
استادبازم میگم اسمها مهم نیستن مهم اون حسیه که ازپشت خط احساس میکنیم!!!
نقطه ی بزرگوار تمام نوشته هاتون حرف منم هست ازکلمات درستتر بایداستفاده کنیم موقع صحبت.به خاطرهمه چیزممنون******
س.س بزرگوار منتظرنوشته هاتونم خیلی کیف میکنم میخونم
سربازگمنام الان به یه حرف کوتاه ازت احتیاج دارم بنویس که دلتنگ جمله های کوتاهتونم
نیاز نیلوفرانه توکلتون به خداباید محکم باشه
راستی بینام ازخارج محرم اونجایی که هستی چه جوری برگزارمیشه؟
ابجی فیروزه این اولین باریه که محرم ایران نیستم میشه بگی محرم اونجا چه جوریه؟چیکارامیکنید؟
دلم برای برنج ولپه وسبزی پاک کردنو وصل کردن پرچمای محرم توتکیه وهیئت تنگ شده ...
بقیه دوستان ببخشیدکه نام نبردم
ازهمه ی دوستان ممنونم که به یادمین یابرام دعامیکنین مگه بادعای شما محکم بمونم وبادعای هم پایدارباشیم...
دوستتون دارم به اندازه ی بینهایت کهکشان...
یارب العالمین صل علی طه الامین واله اجمعین فی کل وقت وحین امین یارب العالمین
یا حق
|
|
72293 |
نام:
آنا
شهر:
آسمان
تاریخ:
12/14/2009 8:53:14 PM
کاربر مهمان
|
خیلی سخته کسی رو دوست داشته باشی ولی اون هیچ حسی نسبت به تو نداشته باشه و تو نخوای این رو باور کنی
خیلی سخته کسی عشق پاکت روباور نکنه
خیلی سخته فقط به خاطر یک اشتباه کوچک یک عمر پشیمان باشی
|
|