هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
72272
نام: محمد امین
شهر: آبادان
تاریخ: 12/14/2009 12:46:06 AM
کاربر مهمان
  بسم رب الشهدا
دلیل غربتشان ، اهل دنیا بودن ماست نه بی مزار شدن ها ، نه بی پلاکی ها
به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند :
زمین چقدر حقیر است ، آه خاکی ها !
72271
نام: بهزاد
شهر: کرمانشاه-شهر مرزی پاوه(شهرچمران
تاریخ: 12/14/2009 12:26:28 AM
کاربر مهمان
  یادت کنم ارشاد اگرغمگینم نامت برم ارخیزم به یادت تو خوکردام چنانچه درهرچه نظر کنم تقدیم به تمامی شهدای گران قدر به خصوص شهید والا مقام چمران
72270
نام: عطبه
شهر: ش
تاریخ: 12/13/2009 11:45:24 PM
کاربر مهمان
  سلام من براي تحقيق اومده بودم.ازحال وحواتون خوشم اومده.خداقوت
72269
نام: محمد
شهر: تهران
تاریخ: 12/13/2009 10:37:50 PM
کاربر مهمان
  به نام خدا:الان که داشتم سایتو نگاه میکردم بسیار عالی هست و از شما بسیار متشکریم فقط اگر ممکنه کیفیت عکسها رو بهتر کنید و تعداد بیشتری از عکس شهیدان بزارید سپاس گزارم.
72268
نام: زهرا
شهر: تهران
تاریخ: 12/13/2009 9:48:17 PM
کاربر مهمان
  8سال عمرمو بهپاش ريختمديونه هميم اما اون با كار كردم مخالف بود هشت سال اذيتم كرد ولي بازم دوستش دارم خداكنه برگرده مندوستش دارم همه چيز بخاطرخودم بود خدابحق آبروي زهرا به حرمت اسمم شده خداكنه برگرده شمام دعا كنيد
72267
نام: ميم
شهر: سلام
تاریخ: 12/13/2009 8:29:54 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرّحمن الرّحيم

سلام عليكم جميعا

هيچ سخني نمي خواستم درباره سروده پيشينم بگويم
اما لازم ديدم كه عرض كنم:

همه موارد ذكر شده در آن سروده مردود يا خالي بندي بودند و يا بزرگ نُمايي.


با تشكر و التماس دعا و طلب حلاليت...


[ و دليل اينكه بنده بارها به رفوي مطالب خويش
مي پردازم اين است كه مي خواهم خوبي يادگاري هايم ماكسيمم و بدي آن را مينيمم نمايم ]

با تشكر دوباره


ملك در سجده آدم زمين بوس تو نيت كرد
كه در حسن تو لطفي ديد بيش از حد انساني
72266
نام: منتظر
شهر: انتظار
تاریخ: 12/13/2009 8:09:47 PM
کاربر مهمان
  سلام سید
دلم واست تنگ شده اقا سید عزیز و دوست شب های دل تنگیه من. دوست دارم اگه لایق باشم...
وسلامی خاص به شما دوستان دلم براتون تنگ شده بود
اومدم بگم من هم سیاه پوش میشم مثل سایت سید.
دلم گرفته از این همه اختلاف ودرگیری.
گرد پیری وخستگی روی صورت رهبرمون پیداست اون بیچاره چه گناهی کرده که باید از نادانی جوون های ما اینقدر زجر بکشه.
اصلا روا نیست که توی کشور خودمون به اماممون اهانت کنیم ما مدیون اون هستیم.
اومدم بگم من امام وندیدم اما دوسش دارم چون پیروان اون که امثال سید هستن ودوست دارم.
اگه اقا میومد!!!!
اقا بس است انتظار....
التماس دعای فرج.
اللهم عجل لولیک الفرج.
بخوان دعا،دعا اثر دارد.....
یا مهدی(عج)
72265
نام: محسن
شهر: شهمیرزاد
تاریخ: 12/13/2009 7:59:40 PM
کاربر مهمان
  مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما
غافل از آنکه خدا هست در اندیشه ما
72264
نام: زینب
شهر: نوراباد ممسنی
تاریخ: 12/13/2009 7:47:23 PM
کاربر مهمان
  شکر خدای که هرچه طلب کردم از خدای بر منتهای همت خود کامران شدم خدایا خیلی دوست دارم نمیدونماگه تو رو نداشتم تو چه وضعیتی بودم با همه بدی ام باز تو منو شرمنده میکنی خدایا کمکم کن تا همه چی باورم شه و کمتر توبه شکنی کنم نمگم خدا حافظ چون میدونم که هر لحظه باهامی
72263
نام: ملیحه
شهر: .
تاریخ: 12/13/2009 7:34:11 PM
کاربر مهمان
  یا هو

این چادر را که بکشی روی سرت میشوی یک مزدور جیره خوار... مخصوصا اگر جانت برای رهبرت دربرود! میشوی بیچاره فقیری که چشم هایش کور است، نمیبیند، نمیفهمد. آخر مهتابی های ذهن ما هنوز منور نشده...چرا که به زعم سبزهای با اخلاق!!!! معاویه‌صفتانِ عایشه‌خو، مروان‌سیرتانِ عمروعاص‌کردار، ما گروه تاریک الفکریم...

این چادر را که بکشی روی سرت ،منورالفکر ها نه در تظاهرات که وسط خیابان، توی تاکسی فحش را میکشند بهت. همین که این چادر را کشیده باشی روی سرت فحش خورت ملس است. به مقدساتت توهین می کنند... مسخره ت می کنند... عقب افتاده ای می شوی که گوسفندهایش را فروخته و آمده شهر...

این چادر را که بکشی روی سرت پوستت کلفت می شود. شکر که مهتابی های ذهن ما مثل آنها روشن نشده ولی خدا این توان را به ما داد که زیر مهتابش کمی چادرمان را جلوتر بکشیم، بغض مان را قورت بدهیم و گرم شدن مداوم چشم هایمان را حس کنیم... و در دل با خود بگوییم مگر از روی نعش ما رد شوید که بخواهید به توهین‌هایتان ادامه دهید.
آه از این روز های......
یا رب مددی
<<ابتدا <قبلی 7233 7232 7231 7230 7229 7228 7227 7226 7225 7224 7223 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=7228&mode=print