هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
71922
نام: saghy
شهر: tr
تاریخ: 11/27/2009 10:32:24 AM
کاربر مهمان
  با سلام خدمت تمامی دوستان و همراهان حرف دل

روز اوج بندگي و تجلي ايثار ابراهيمي مبارک

عزیزی که فکرم را به آشوب کشیده أی تو خود خود زمان هستی‌ پاک زلال.

در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند: شادی، غم، دانش عشق و باقی احساسات .

روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است. بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند.

اما عشق تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند. زمانیکه دیگر چیزس از جزیره روی آب نمانده بود عشق تصمیم گرفت تا برای نجات خود از دیگران کمک بخواهد.

در همین زمان او از ثروت با کشتی یا شکوهش در حال گذشتن از آنجا بود کمک خواست. ثروت، مرا هم با خود می بری؟ ثروت جواب داد:

"نه نمی توانم. مفدار زیادی طلا و نقره در این قایق هست. من هیچ جایی برای تو ندارم." عشق تصمیم گرفت که از غرور که با قایقی زیبا در حال رد شدن از جزیره بود کمک بخواهد.

"غرور لطفاً به من کمک کن." "نمی توانم عشق. تو خیس شده ای و ممکن است قایقم را خراب کنی." پس عشق از غم که در همان نزدیکی بود درخواست کمک کرد. "غم لطفاً مرا با خود ببر.

" "آه عشق. آنقدر ناراحتم که دلم می خواهد تنها باشم." شادی هم از کنار عشق گذشت اما آنچنان غدق در خوشحالی بود که اصلاً متوجه عشق نشد.

ناگهان صدایی شنید: " بیا اینجا عشق. من تو را با خود می برم." صدای یک بزرگتر بود. عشق آنقدر خوشحال شد که حتی فراموش کرد اسم ناجی خود را بپرسد.

هنگامیکه به خشکی رسیدند ناجی به راه خود رفت. عشق که تازه متوجه شده بود که چقدر به ناجی خود مدیون است از دانش که او هم از عشق بزرگتر بود پرسید:

" چه کسی به من کمک کرد؟" دانش جواب داد: "او زمان بود." "زمان؟ اما چرا به من کمک کرد؟"

دانش لبخندی زد و با دانایی جواب داد که: "چون تنها زمان بزرگی عشق را درک می کند."

محتاج دعای همه شما عزیزان هستیم.در پناه خداوند باشید ما را هم از دعای خیر خودتان محروم نفرماید.

یا حق
71921
نام: نفیسه
شهر: لس انجلس
تاریخ: 11/27/2009 12:52:30 AM
کاربر مهمان
  سلام به رسم ادب به رسم وفا
همون خدایی که ازش حرف زدم داره امتحانم میکنه ومن مطمئنم که همین خدایی که داره امتحانم میکنه بهم کمک میکنه تاسربلند بیام بیرون
دوستان توی این غربت به یاد تک تک شماهستم گرچه...
بروبچه هایی که میریداماکن مقدسه یادماهام باشیدکه دستمون اززیارت کوتاهه.حتمابی نام و حسین وابجی فیروزه واقا معراج روهم یادکنید منم توکلم به خداست
استادمنوببخش سعی میکنم دیگه تکرارنشه
یکی گفت میخوادبره تفحص شهید پیداکنه تاپاک بشه همسنگریه خوبم پاک شدن باپیداکردن شهیدشایدکامل شه امااتفاق نمیوفته.بخونیم چیکارکردن توزندگی مام بکنیم.سرشون میرفت نمازاول وقتشون نمیرفت سرشون میرفت قولشون نمیرفت سرشون میرفت معرفتشون نمیرفت سرشون میرفت احترام بزرگی وکوچیکیشون نمیرفت سرشون میرفت اول سلام کردنشون نمیرفت.دم معرفتشون گرم یه روزی میرفتم سراغشون برای دل خودم بهشت زهرا(س)ومیگفتم توروخداموقعی که بهتون احتیاج دارم به یادم باشیدبیاید بهم سربزنیداون موقع فکرشم نمیکردم بیام این گوشه دنیاوحالادم معرفتشون گرم درسته من اینجام امااونامیان سرمیزنن.خداروکرورکرورشکر
ازجنوب چی یادمونه وقتی بادوستام حرف میزنم میگن یادته رسول تو حسینیه دوکوهه چقدرقشنگ خوند؟فلانی چی خوند؟-یادم نیست فقط یادمه صداش خیلی قشنگ بود!یادته توی اتوبوسو؟اره یادمه پسرخانم حدادهمش یه چیزی زمزمه میکرد!چی بود؟-من که نفهمیدم ولی هرچی بودخیلی زمزمه شو دوست داشتم.دم روداروندیادته؟-اره عکسای قشنگی ازرودخونه دارم میبینید اینه اون چیزایی که ماداریم بعضی وقتا.ولی خوب یادمه که رسول وقتی داشتم تو فکه گریه میکردم ردشدوگفت ماهارودعوت میکنن که اینجاییم.اون موقع که نمیفهمیدم معنیه دعوت چیه اماالان میگم هردیدی یه بازدیدی داره من باچی دعوتشون کنم ۴تانمازوروزه که مال خودمه هیچ ۴تاصلوات وفاتحهم که نشدوسیله برای پذیرایی من خیلی وقتا فکرمیکنم چی دارم که دعوت کنمشون اونم نه هرمهمونی روشهدارو!
لازم نیست برای فهمیدن اینکه چرارفتن شهیدشدن فلسفه بچینیم خیلی سادس اونارفتن چون اعتقادبه ولیشون داشتن امام خمینی(ره)گفت مملکت درخطره هرکی میتونه بره هرکیم که میتونست رفت.به این میگن ولی وبه اینامیگن ولایت دوست.ماکجای این قافله ایم الله اعلم...
برام میشه دعا کنیداگه جایی رفتیددلم خیلی گرفته یاعرفه یاشب قدرمن چه قدربدبختم که جفتش داره اینجوری میگذره برام یاحق
71920
نام: مصطفی
شهر: مشهد
تاریخ: 11/27/2009 12:30:53 AM
کاربر مهمان
  فقط میتونم بگم دلم تنگ بین الحرمین امام حسین و حضرت عباس است
71919
نام: علیرضا
شهر: تهران
تاریخ: 11/26/2009 10:12:04 PM
کاربر مهمان
  من در این روزگار که همه متاسفانه ادعای دینداری میکنند و صد تاسف تیشه به ریشه دین می زنند بسیار دلگیرم روحیه ام را خیلی باخته ام اصلا کسی را جز رسول الله و خاندانش را سر مشق قرار نداده ام ولی این افراد مرا خیلی رنجور و حساس کرده اند چطوری میتوان با آنها مبارزه کرد ولی نمی شود آنها را باید به خدا واگذار کرد میدانم که خیلی خیلی مظلوم در این دنیا وجود دارد خدا ظالمین را چرا از بین نمی برد همیشه ظالم سالم است چرا؟؟؟؟؟
71918
نام: ابو آلا
شهر: خوزستان -دشت آزادگان
تاریخ: 11/26/2009 9:19:10 PM
کاربر مهمان
  جاجتی دارم در سر دو راهی قرارگرفتم و این امر حیاتی است چکار بکنم
71917
نام: گلزار
شهر: تبریز
تاریخ: 11/26/2009 7:33:39 PM
کاربر مهمان
  خدایا تحمل این امتحان سخت رو ندارم ازت چیزی خوستم که همیشه بهش دعوتم کردی خودت کمکم کن
71916
نام: یوسف گردان
شهر: گمنامان
تاریخ: 11/26/2009 7:32:04 PM
کاربر مهمان
  نوبت ساقي سرمستان رسيد / آنكه بُد پا تا به سرمست آن رسيد

آنكه بُد منظور ساقي مست شد / و آنكه دل از دست برد از دست شد

گرم شد بازار عشق ذوفنون / بوالعجب عشقي جنون اندر جنون

خيره شد تقوا و زيبايي بهم / پنجه زد درد و شكيبايي بهم

سوختن با ساختن آمد قرين / گشت محنت با تحمل هم نشين

زجر وسازش متحد شد ، درد وصبر / نور و ظلمت متفق شد ماه و ابر

عيش وغم مدغم شد و ترياق و زهر / مهر و كين توام شد و اشفاق و قهر

ناز معشوق و نياز عاشقي / جور عذرا و رضاي وامقي

عشق ملك قابليت ديد صاف / نزهت از قافش گرفته تا به قاف

از بساط آن فضاي بيش تر / جاي دارد هرچه آيد بيش تر

گفت اينك آمدم من اي كيا / گفت از جان آرزومندم بيا

گفت بنگر بر ز دستم آستين / گفت من هم برزدم دامان ببين

لاجرم زد خيمه ي عشق بي قرين / در فضاي ملك آن عشق آفرين

بي قريني با قرين شد هم قران / لامكاني را مكان شد لامكان

كرد بر وي باز درهاي بلا / تا كشانيدش به دشت كربلا

داد مستان شقاوت را خبر / كاينك آمد آن حريف در بدر

عمان سامانی
71915
نام: غزاله
شهر: کرج
تاریخ: 11/26/2009 7:18:37 PM
کاربر مهمان
  بنام یکتا خالق مهربانم

سلام و صد سلام و هزاران سلام به تمامی خواهران گلم

اول از هر چیز به همه دوستان عید سعید قربان، عید ایمان، عید معرفت، عید توحید و خداشناسی را تبریک می گویم…
دومندش هم بریم سر اصل مطلب:

تا حالا بادکنک ديده ايد؟! يا بهتر بگويم بادکنک در منزل نگهداري کرده ايد؟ (البته نگهداري بادکنک در منزل با نگهداري گربه و طوطي و ... فرق مي کند!) اگر پاسخ تان مثبت است که مي دانيد روز اولي که بادش مي کنيد بزرگ است و پرباد و براق. بعد به تدريج چند روزي که گوشه اي مي ماند و يا از سقفي آويزان مي شود، بادش کم مي شود و کدر مي شود و کوچک. تا اينکه در آخرشيئ چروکيده اي مي شود و به درد بازي نمي خورد. اين کم باد شدن هم به دليل منافذ ريزي است که شما آنها را نمي بينيد ولي باعث مي شود که هوا به تدريج از آنها خارج شود. اگر خواسته باشيد از بادکنک به خوبي نگهداري کنيد بايستي هر از چند گاه دوباره از دم مسيحايي خود در آن بدميد تا مثل روز اولش شود و شايد گاهي هم بزرگتر از اولش. مخزن نگهداري دين در وجود ما از اين جهت شبيه بادکنک است. اگر گوشه اي رهايش کنيم به دليل منافذ ريزي که شيطان در ان ايجاد کرده و ما نمي بينيمشان، کوچک مي شود. نشت مي کند و گاهي که زياد غفلت کنيم تمام مي شود. براي همين بايد هر از گاهي در مخزن را باز کنيم و کمي از دم مسيحايي تذکر هاي ديني(۱) در آن بدميم. چند نفر از ما ايراني هاي مسلمان شيعه وقتي را در روز نه در هفته نه، بگويم در ماه براي تجديد قواي مخزن ديني وجودمان کنار گذاشته ايم؟ امروز فرصت خوبی بود امیدوارم که هممون به احسن شکل از ساعات ملکوتی امروز استفاده کرده باشیم.
به امید قبولی طاعات و عبادات همگی تا فرصتی دیگر بدرود و خدا یار و نگهدارتان دوستان نازنینم.

۱- اَحيِ القلوب بالمو عظه
71914
نام: رويا
شهر: اهواز
تاریخ: 11/26/2009 6:31:41 PM
کاربر مهمان
  خدايا ديگه طاقت دوريت رو ندارم!
71913
نام: امیدوار
شهر: ایران
تاریخ: 11/26/2009 5:47:26 PM
کاربر مهمان
  باسلام وروزبخیربه همه بزرگواران حرف دل...
********************************************
به حول وقوه الهی درآستانه دوعیـــــــد مبارک قربـــــــــان وغدیــــــــــــــرخم *ختم10روزه دوسوره
مبارکه(طه)و(یس)به نیت بخت گشایی وازدواج وخوشبختی همه جوانان به ویژه جوانان حرف دل.
طبق آیات وروایات وارده ختم سوره مبارکه طه جهت بخت گشایی دختران وختم سوره مبارکه یس جهت پسران توصیه گردیده است.که دراین ختم هرنفرباید( به مدت 10روزاز6تا15آذرماه) هردوسوره راروزی یک مرتبه به نیت خودوطرف مقابل قرائت نماید.
*********************************************************
**بزرگواران ارجمند:
ختم1:روزنه امید
ختم 2:انسیه خانم.تنهایی و...
ختم3:امیدامیدامید.خوبیها
ختم4:نیاز.تبریز
ختم5:خانم محمدی.شهرزیبایی ها
ختم6:هدهدغریب صبا.غربت
ختم7:نیلوفرانه.کویر
ختم8:س.س.زنجان
ختم9:مریم خانم1.تهران
ختم10:مریم خانم1.تهران
ختم11:نفیسه خانم.لس آنجلس
ختم12:گمنام.کاشکی کربلا
ختم13:ایمان.توکل به خدا
ختم14:زنده یادهمسرگرامیشان
ختم15:ثناء.شیراز
ختم16:مهدیه خانم.ایران
ختم17:دوستان گرامی یاس سفید.کوچه بنی هاشم
الی..
ختم32:دوستان گرامی یاس سفید
ختم33: خانم بیتابیات.درهمین نزدیکی
ختم34:نسیم.تهران
********************************
پروردگارا.همه جوانان این دسته جمع رابه حق مولایمان حضرت علی بن ابیطالب(ع)وهمسرگرانقدرش فاطمه زهرا(س)خوشبخت وسعادتمند بگردان .آمین یارب العالمین.
باآرزوی اینکه درروزهای آتی شاهد شنیدن خبرهای خوش ازدواج شماوعزیزانتان درحرف دل باشیم.

پیشاپیش **عیــــــــــدتـــــــــــــــا ن مبـــــــــــــــــــارکـــــــــــــباد **
التـــــــــــــــماس دعـــــــــــــــــا...
***اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم***
<<ابتدا <قبلی 7198 7197 7196 7195 7194 7193 7192 7191 7190 7189 7188 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=7193&mode=print