هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
70852
نام: امید امید امید
شهر: خوبیها
تاریخ: 10/13/2009 11:52:07 AM
کاربر مهمان
  سلام سلام سلام : دوستان گرامی ساقی و فیروزه گرامی از ته دل واستون دعا میکنم هر جا هستین شاد و سلامت و پیروز باشین .......دوستان گرامی- خانم ایمان ارجمند - خانم محمدی گرامی - نفیسه که مدتی نیست - خوشبخت انشاا...دوست گرامیم - امیدوار - یگانه محترم - غزاله - آتنا خانم کجایی- سیب - شهاب - امید - و از تمامی دوستان عزیز میخوام از ته دل واسم دعا کنید از ته ته ته دلتون خواهش میکنم ....به یادم باشین به یادتان هستم .....التماس دعا
70851
نام: ایمان
شهر: توکل به خدا
تاریخ: 10/13/2009 11:47:27 AM
کاربر مهمان
  قسمتهائی که از نوشته بدلیل حجم زیاد قبت نشده است :

۱- آخر قسمت اول به این شکل ادامه دارد :
وگفته شده که آن حضرت را زهر دادند ودرقبور ايشان درآن موضع از بقيع، سنگ مرمری است که برآن نوشته اند :
بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيمِ اَلحَمدُ لِلّهِ مُبيدِ الاُمَمِ وَمُحيي الرِّمَمِ هَذَا قَبرُ فَاطِمَةِ بِنتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَاِلِه وَسَلَّمَ سَيِّدَةِ نِساءِالعَالَمينَ وَقَبرُ الحَسَنِ بنِ عَلَيِّ بنِ اَبيطالبٍ وَعَليِّ بنِ الحُسينِ بنِ عَلِيِّ بنِ اَبيطالبٍ وَمُحَمَّدٍ بنِ عَليٍّ وَجَعفرَ بنِ مُحَمَّدٍ رضِيِ اللهُ عَنهُم، انتهي و من می گویم صَلَواتُ اللهِ عَلَيهم اَجمعَين .

۲- آخر قسمت دوم
است که نوشته، جعفر بن محمد(عليه السلام ) وفات نموده است سپس سه بار گفت: اِنُّا لِلُهِ وَاِنَّا اِلَيهِ راجِعُونَ . وگفت: کجا مانند جعفر(عليه السلام ) یافت می شود؟ سپس گفت: برای محمد بن سلیمان بنويس که اگر به شخص معینی وصیت کرده ، اورا احضار کن وگردنش را بزن. بعد از چند روز جواب نامه رسيد که پنچ نفر را وصي خود قرار داده است . خليفه (خود منصور) ومحمد بن سليمان والي مدينه ودو پسر خود عبدالله وموسي(عليه السلام ) وحميده مادر موسي (عليه السلام ).
چون منصور نامه را خواند گفت: اينها را نمي توان کشت .
علامه مجلسي (ره) گفته است که چون حضرت به علم امامت، مي دانست که منصور چنين تصمیمی خواهد گرفت، آن افراد را بحسب ظاهر دروصيت شريک کرده بود که اول هم نام منصور را نوشته بود ودرباطن امام موسي کاظم(عليه السلام ) را به عنوان وصي انتخاب نموده بود. وازاين وصيت نيزاهل علم مي دانستند که وصايت وامامت مخصوص آن حضرتست چنانچه ازروايت ابوحمزه که گذشت معلوم گشت .

التماس دعا
یاعلی
70850
نام: ایمان
شهر: توکل به خدا
تاریخ: 10/13/2009 11:35:27 AM
کاربر مهمان
  درتاریخ آمده که قبر اميرالمؤمنين (عليه السلام ) اززمان وفاتش تا زمان حضرت امام صادق(عليه السلام ) پنهان ومخفي بود وکسي جز اولاد و اهل بيت آن حضرت از محل آن اطلاعی نداشت.
امام زين العابدين وامام محمد باقر(عليه السلام ) مکرر بزيارتش مي رفتند وبسياری از اوقات کسی همراه آنها نبود، ولی درزمان حضرت صادق(عليه السلام )، شیعیان قبر آن حضرت را شناختند وبه زیارتش مشرف مي شدند. سببش آن بود که حضرت صادق (عليه السلام ) در روزگاری که درحِيره بود، مکرر بزيارت آن قبر شريف مي رفت وغالباً بعضي ازاصحاب خاص و ممتاز خودرا همراه مي برد ومدفن اميرالمؤمنين (عليه السلام ) را به ايشان نشان می داد تا اینکه در دوران خلافت هارون رشيد که يک باره قبر مبارک ظاهرشد و زیارتگاه همه اقشار مردم گشت.
روایت شده است که فردی به نام ابوجعفر پیک رسان اهل خراسان بود، جمعیتی از اهل خراسان نزد او آمدند واز او درخواست کردند، حمل اموال وکالاهائی را که باید به دست حضرت صادق(عليه السلام ) برسد برعهده بگیرد وآنها را باخود نزد حضرت ببرد وهمچنین مسائلی که نیاز به نظر خواهی بود، به آن حضرت انتقال دهد ونظر ایشان را جویا شود.
ابوجعفر آن اموال را باخود به کوفه برد، در آنجا منزل کرد وبه زیارت قبر امیرالمؤمنین(عليه السلام ) رفت.
درکنارقبر شیخی را دید که جماعتی دور او حلقه زده اند. همینکه از زیارت خود فارغ شد، به طرف ایشان رفت وفهمید که آنها از فقهای شیعه هستند وازآن شیخ فقه می آموزند.
ازآن گروه پرسید که این شیخ کیست؟ گفتند ابوحمزه ثمالی است وبعد نزد آنها نشست.
ابوجعفر، آن مرد خراساني ميگويد: دراين بين که ما نشسته بوديم مردي عرب، وارد شد وگفت :
من ازمدينه مي آيم وجعفربن محمد (عليه السلام ) وفات کرد ابوحمزه ازشنيدن اين خبر، دراثر وحشتی که به اودست داده بود فریادی کشید ودودست خود را برزمين زد. سپس ازآن مردعرب پرسید که آيا شنيدي چه کسی را وصي وجانشین خويش کرد؟
گفت: وصي خود را دوپسرش عبدالله وموسي (عليه السلام ) ومنصور خليفه عباسی را قرار داد. ابوحمزه گفت: سپاس خدا را که ما راهدايت نمود ونگذاشت که گمراه شويم !
دَلَّ عَلَي الصًّغير وَبَيَّنَ عَلَي الکَبير وَسَتَرَ الاَمَرَ العظيم.
پس ابوحمزه نزد قبر اميرالمؤمنين (عليه السلام ) رفت ومشغول به نماز شد. ما نيز مشغول به نماز شديم. سپس من نزد او رفتم وگفتم : اين چند کلمه ای که گفتي براي من تفسير کن.
واو نیز کلام خود را چنین تفسير نمود:
آشکار است که تعیین منصوربه عنوان وصي براي تقيه می باشد که وصي اورا بقتل نرساند وفرزند کوچک که امام موسي(عليه السلام ) است با فرزند بزرگتر که عبدالله است ذکر کرد تا مردم بدانند که عبدالله قابلیت امامت راندارد، زيرا که اگر فرزند بزرگ نقصی دربدن ودين نداشته باشد، بایستی که او امام باشد وعبدالله پایش مانند فيل پهن بود وپنجه نداشت ودينش نیزناقص بود وبه احکام شريعت جاهل بود واگر این نواقص را نمي داشت به او اکتفا مي کرد. پس ازاین تفسیر دانستم که حضرت موسي بن جعفر(عليه السلام ) امام بر حق است ومعرفی آن چند نفر به عنوان وصی تنها براي حفظ امام بعدی از شرّ منصور واز روی مصلحت بوده است .
شيخ کليني وشيخ طوسي وابن شهرآشوب ازابوايوب جوزي روايت کرده اند که گفت:نیمه های شبي منصور دوانيقي مرا طلبید، به حضورش رفتم ، دیدم روی صندلی نشسته ودر کنارش شمعی روشن است ونامه ای دردست دارد ومي خواند، وقتی به او سلام کردم، آن نامه را به طرف من انداخت وگريه کرد وگفت اين نامه محمدبن سليمان (والی مدینه)
70849
نام: ایمان
شهر: توکل به خدا
تاریخ: 10/13/2009 11:33:58 AM
کاربر مهمان
  درتاريخ وفات حضرت صادق(عليه السلام ) وذکر سبب وفات

حضرت صادق(عليه السلام ) درماه شوال سال يکصد و چهل وهشت به سبب انگور زهرآلوده که منصور به آن حضرت خورانيده بود، وفات کرد وبه شهادت رسید.
ودروقت شهادت از سن مبارکش شصت وپنج سال گذشته بود. درکتابهای معتبر معين نکرده اند که کدام روز ازشوال بوده است ولي صاحب کتاب جنات الخلود که محقق ماهريست بيست و پنجم آن ماه را گفته وبقولي دوشنبه نيمه رجب بوده . واز مشکوة الأنوار نقل شده است که مردی از اصحاب آن حضرت، در زمان بیماری امام (که منجر به وفات آن حضرت گردید)، نزد ایشان رفت، آن حضرت را چنان لاغرو ضعیف یافت که گويا هيچ چیزازآن بزرگوار جز سر نازنيش باقی نمانده است، پس آن مرد از این حالت امام به گريه درآمد .
حضرت فرمود: براي چه گريه مي کني ؟ گفت گريه نکنم با آنکه شما را به اين حال مي بينم. فرمود: گریه نکن، همانا مؤمن به گونه ای است که هر چه براو وارد شود خير اواست واگراعضاي او بريده شود، براي او خيراست واگر مالک مشرق ومغرب نیزشود براي اوخيراست .
شيخ طوسي ازسالمه، کنيز حضرت صادق(عليه السلام ) روايت کرده که گفت، من در وقت احتضار نزد حضرت صادق(عليه السلام ) بودم که بیهوش شد و چون به هوش آمد فرمود: به حسن بن علي بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب (عليه السلام ) معروف به افطس، هفتاد سکه طلا بدهيد به فلان وفلان، فلان مقدار بدهید، من گفتم: به مردي که برتو با کارد حمله کرد و مي خواست ترا بکشد، عطا مي کني ومی بخشی؟ فرمود: مي خواهي من ازآن کسانی که خدا ايشان را به صله رحم کردن ستایش نموده، نباشم. که دروصف ايشان فرموده: وَالَّذِین َ يَصِلُونَ ما اَمَرَ اللهُ بِهِ اَن يُوصَلَ وَيَخشَونَ رَبَهُّم وَيَخافُونَ سُوءَ الحِسَابِ .
� وآنانکه پیوندهائی را که خداوند به آن امر کرده برقرار می نمایند(صله رحم می کنند) واز خدایشان می ترسند واز محاسبه بدفرجام بیمناکند�
پس فرمود:اي سالمه بدرستي که حق تعالي بهشت را خلق کرد وآنرا خوشبو گردانيد وبوي مطبوع آن از فاصله ای به مسافت دوهزار سال به مشام مي رسد و بوي آنرا کسی که عاق والدين شده و کسی که ارتباط خود را با خویشاوندان و رحم خود قطع نموده نمی شنود ودر نمی یابد.
شيخ کليني ازامام موسي کاظم(عليه السلام ) روايت کرده است که گفت: پدر بزرگوار خودرا دردوجامه سفيد مصري که درآنها احرام مي بست ودرپيراهني که مي پوشيد ودرعمامه اي که ازامام زين العابدين (عليه السلام ) به او رسيده بود ودربُرد يَمَني که به چهل دينار طلا خريده بود کفن کردم.
وهمچنین روايت کرده است که بعداز وفات حضرت صادق(عليه السلام ) حضرت امام موسي کاظم (عليه السلام ) مي فرمود: که هرشب در حجره اي که آن حضرت درآن حجره وفات يافته بود چراغ برافروزند. وشيخ صدوق ازابوبصير روايت کرده است که گفت: خدمت امّ حميده امّ ولد، همسر حضرت صادق(عليه السلام ) براي تسلیت گوئی مشرف شدم پس او گريست ومن نيز به جهت گريه او گريستم. پس از آن فرمود: اي ابو محمد اگر حضرت صادق(عليه السلام ) رادروقت فوت مي ديدي، هماناامرعجيبي را مشاهده مي کردي. چشمهاي خود را گشود وگفت: هرکسي که بين من واو قرابت وخويشي است، به نزد من بیاورید.
پس ما همه خويشان را به نزد او آوردیم، آن حضرت نگاهی به سوی آنها انداخت وفرمود :
اِنَّ شَفاعَتَنالا تَنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلوةِ . � شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد.�
مسعودي گفته که آن حضرت را دربقيع نزد پدروجدش دفن کردند وسن آن حضرت شصت وپنج سال بود .
70848
نام: بوی سیب
شهر: مطلع الفجر
تاریخ: 10/13/2009 10:42:15 AM
کاربر مهمان
  به قول حضرت حافظ:
اگر آن ترک شيرازي به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم سمرقند و بخارا را

و صائب در جواب مي گويد:
هر آنکس چيز مي بخشد، ز جان خويش مي بخشد
نه چون حافظ که مي بخشد سمرقند و بخارا را

اگر آن ترک شيرازي به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم سر و دست و تن و پا را

و شهريار در جواب مي گويد:
هر آنکس چيز مي بخشد بسان مرد مي بخشد
نه چون صائب که مي بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور مي بخشند
نه بر آن ترک شيرازي که برده جمله دلها را

اگر آن ترک شيرازي به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم تمام روح و اجزا را

و دوستي گويد:
هر آن کس چيز مي بخشد، به زعم خويش مي بخشد
يکي شهر و يکي جسم و يکي هم روح و اجزا را
کسي چون من ندارد هيچ در دنيا و در عقبا
نگويد حرف مفتي چون ندارد تاب اجرا را
70847
نام: بوی سیب
شهر: مطلع الفجر
تاریخ: 10/13/2009 10:26:49 AM
کاربر مهمان
  تا به حال به انسان هايي که در طول روز مي ميرند و خبرش به گوش ما مي رسه توجه کردي ؟ تا به حال شده خودت رو جاي کسي که مي ميره تصور کني ؟ همه ما فکر مي کنيم کسايي که مي ميرن با ما فرق دارن همون کسايي هم که مي ميرن قبل از مردنشون فکر مي کنند با همه کسايي که مي ميرن

فرق دارند هيچ کس فکر نمي کنه که مرگ از يه تار مو هم فاصلش

نزديکتر هستش نميدونم منظورم رو رسوندم يا نه؟ ولي يه نصيحت

...... عزيزان هميشه طوري زندگي کنيم که انگار قرار هست 1 ساعت ديگه ما را از اين دنيا ببرند ..... اگه اين گونه زندگي کنيم هيچ وقت

خدا رو از ياد نمي بريم

(( به خدا سوگند من که رسول شما هستم وقتي قدم بر مي دارم

نميدانم که آيا قدم بعدي يا لحظه بعد زنده خواهم بود يا خير ))

رسول خدا صلی الله علیه وآله
70846
نام: اتوپیا
شهر: نا کجا اباد
تاریخ: 10/13/2009 9:04:54 AM
کاربر مهمان
  سلام اقاسید
جواب سلاممان را که می دانم می دهی
اما
دعا کردی برای ما
...
70845
نام: انسیه
شهر: تنهایی وانتظاروامیدو...یاالله
تاریخ: 10/13/2009 8:22:26 AM
کاربر مهمان
  سلام

*اللهم عجل لولیک الفرج*

برخیزوبیاتاکه ز دلداربگویم/هرقصه شنیدم ازآن یار بگویم
امیدوصالی نبوددرشب هجران/ازدردفراق وغم بسیاربگویم
ازچشمه توحیدوازآن آب حیاتش/یا ز آن لب خندان گهرباربگویم
ازآن نگه فتنه برانگیزدوعالم/زآن چشم پرازغمزه وبیداربکویم
بسیارسخن گفت وپیامی وکلامی/نشنیدکسی ز آن همه گفتاربگویم
سری که نهان بودعیان گشت ندیدم/ز آن نقش ونگاردردیواربگویم
ازاین دل شیداچه توان گفت بجزعشق/گفتیم هم ازعشق ودگرباربگویم

آقاجان بمیرم برایتان که...

*****اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم*****

التماس دعااااااااااااااااااااااااااااا
70844
نام: مريم
شهر: اصفهان
تاریخ: 10/13/2009 7:47:19 AM
کاربر مهمان
  من به یک روان شناس نیاز دارم تا با او درمورد مسائل شخصی ومشکلاتم با او مشورت کنم
70843
نام: م.ا
شهر: تهران
تاریخ: 10/13/2009 7:18:43 AM
کاربر مهمان
  خداوندا انچه را در طلبش هستم برایم اعطا فرما دلم تنگ است و جانم تنگتر عشقم را به من باز ده خدایا باز ده وگر نه خواهم مرد مرا دریاب و درکم کن چون تنها کسی را که محرم رازهایم میدانم توئی فقط تو ....
<<ابتدا <قبلی 7091 7090 7089 7088 7087 7086 7085 7084 7083 7082 7081 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=7086&mode=print